۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

پنهان نمودن و قایم نمودن اشتباهات به معنای تکرار اشتباهات بدتر از قبل میباشد اما فاش نمودن اشتباهات و انتقاد از اشتباهات به معنای اصلاح آن میباشد



پنهان نمودن و قایم نمودن اشتباهات به معنای تکرار اشتباهات بدتر از قبل میباشد اما فاش نمودن اشتباهات و انتقاد از اشتباهات به معنای اصلاح آن میباشد
در ضمن پنهان نمودن اشتباهات خویش رفتن به سوی یک مرض مزمن روانی بر اثر پنهانکاری در اشتباهات خویش خواهند بود .


وقتیکه شما دست به یک اشتباه میزنید دوست ندارید کسی درباره اش چیزی بگوید و یا کسی از اشتباهات شما انتقاد کند این اسمش خودسانسوری میباشد که نمیتواند به تکامل فرد کمک کند یک فرد تکامل یافته و مترقی همیشه اشتباهات خویش را مرور میکند و روزبروز خویش را اصلاح میکند. اما به فراموشی سپاردن اشتباهات خویش و دست به انتقاد گریزی و خود سانسوری زدن کاری است بد و زشت که به هیچ عنوان نمیتواند در باره اصلاح درونی فرد کمکی بکند بلکه میتواند خیلی هم خطرناکتر از گذشته باشد اشتباهات آینده.

افرادی که اشتباه خویش را پنهان میکنند دچار عذاب وجدانی و درگیری درونی هستند هرگز انرژی که باید صرف چیزهای مثبت بشود به بی راهه میرود و بیشتر صرف درگیریهای درونی میشود به سبب عذاب وجدانی و پنهانکاری در اشتباهات خویش که این به مرور زمان یکی از ژنها را به خود اختصاص میدهد و در نهایتش به مرض روانی درونی کوبنده دچار میشوند پنهان حقایق دردها و رنجهای بدنبال خواهند داشت.
بلاشک پذیرفتن اشتباه خویش و پذیرش انتقادات و غلبه بر اشتباهات خویش نشانه تکامل فردی و بسوی یک انسان درون آزاد خواهند رفت البته باید در تحول و تکامل خویش اول از شخص خود شروع کرد یعنی خود را آزاد کنید بعد درباره آزادی حرف بزنید.
تهدید دختران خویش بخاطر اینکه با یک پسر ارتباط داشته است و دم از آزادیخواهی زدن و پنهان نمودن اشتباه خویش و چندین بار کتک کاری دختران خویش و تهدید هسر خویش نباید با فلان کسی حرف بزند زندانی نمودن زنان و منع نمودن زنان برای رفتن به مدرسه این بزرگترین اشتباه میباشد و بار دار نمودن زنان و خانه نشین نمودن زنان فقط به این خاطر که زود به مدرسه نروند خودش بزرگترین جرم بر ضد انسانیت میباشد.
ناچار نمودن دختران که باید با کسانی ازدواج کنند که باب دل پدر و یا مادر باشد و ناچار نمودن دختران تا فرار کنند و درب و دیوار دنبال آنها گشتیدن اینها خودش بزرگترین اشتباهی میباشد که نیاز به دکتر روانشناس دارد تا این افراد خویش و درون خویش را اصلاح کنند.
ما هر روز شاهد فرار دختران جوان هستیم از خانه به سبب خشونت والدین علیه دختران خویش در اروپا در همین شهر چندین دختر به خاطر تهدیدهای پدرانشان فرار نموده اند و بعضی از آنها در مخفیگاه بر سر میبرند
jealousy morbid
حسادت بیمارگونه.
این اصطلاح در مورد بیمارانی معمولأ مردهائی بکار رفته است که سوء ظن آنها درمورد وفاداری همسر یا شریک زندگی خود بسیار بیشتر از آن است بطور طبیعی انتظار می رود.
برای اثبات ظن خود در جستجوی قرائن بر می آید همسر خود و یا دختر خود را سئوال پیچ میکنند به تعقیب پنهانی آنها می پردازد و هر رفتاری را به نوعی سوء تعبیر میکند.
بسیاری از مردانی که از خاورمیانه آمده اند به این مرض مزمن مبتلا هستند.
بسیاری از این مردان در تلاش خود برای کاستن از میل جنسی همسر بدفعات گاه و بیگاه اقدام به نزدیکی با او می کنند تا به این ترتیب انگیزه خیانت را در او از بین به برد البته این اسم خیلی زشت است کلمه خیانت چرا چون هیچ زنی ملک هیچی مردی نیست .
حسادت بیمارگونه از صفات پارانوئید و افسردگی پنهانی برمیخیزد و باالکلیسم شدت می یابد.
این اختلال سیری پیشرونده دارد و معمولا روز به روز شدت می یابد.
در بعضی موارد حسادت بیمارگونه به ابعاد هذیانی می رسد و وضع بسیار خطرناکی بوجود می آورد .
jealousy projected
حسادت فراافکنی شده نوعی حسادت که از بیوفائی خود شخص یا تکانه های سرکوب شده برای بیوفائی ناشی میشود.
در این نوع حسادت شخصی که در جهت بیوفائی اغوا و وسوسه میشود برای رفع احساس درد ناشی از وجدانی آن را به طرف مربوطه نسبت میدهد.
jealous husband syndrome.
سندرم شوهر حسود . این پدیده پارانوئید به سندرم اتللو نیز مشهور است و هذیان عمده در آن باور به بیوفائی همسر و یا دختر است. که فرد مریض خیال میکند اگر دخترش رفت بیرون و با یک پسر حرف زد با او روابط دارد.
چنین بیمارانی معمولا از خانواده های از هم پاشیده بر آمده یا یک گروه اجتماعی که به مرض مزمن حسادت مبتلا هستند و زن را کالا میدانند در آن حرف زدن همسر خود را با دیگران نادر نیست بر خاسته اند.
بیماری اتهام به همسر به تدریج شروع شده و بصورت
مزمن و دائمی در می آئید.
بیمار در کوشش خود برای اعتراف گرفتن از همسر و یا دختر فقط به این خاطر با کسانی حرف زده اند برای اینکه به قول انسانهای روانی زن و یا دختر با کسانی روابط داشته اند اقدام به کتک زدن آنها میکنند و رفتار خشن و حتئ قتل همسر و یا دختر در چنین مواردی نادر است چرا چون انسانهای که به این بیماری مبتلا هستند میتوانند خیلی خطرناک باشند و میتوانند همسر و یا دختر خود را به قتل برسانند.
و بیمار برای اثبات بیوفائی همسر و یا دختر قرائن مسخره ای جعم آوری میکند گویا با فلان پسر و یا فلان مردی زنش و یا دخترش ارتباط داشته است اما در حقیقت اینطور نیست بلکه فرد مریض خیال پردازی نموده و مبتلا به بیماری پارانوئیدی شده است.
مدارا کردن با چنین بیمارانی بسیار مشکل است.
گاهی زنهای ساده دل در مقابل اصرار شوهر مریض و مبتلا به بیماری روانی از نوع پارانوئیدی به بی بیوفائی ای که انجام داده اند و بر اثر فشارها ی مردان مریض و خود خلاص نمودن به آن کاری که نکرده اند اعتراف نموده و وضعیت وخیمتر و بیمار را هذیان خود را ثابت قدم تر می سازد.
البته این نوعی بیماری است که به مرور زمان خطرناکتر میشود
این افرادی که به این نوع بیمارمبتلا هستند
اصلاح ناپذیر هستند احساساتی بر اساس هیچ و پوچ زن را مثل یک انسان نمیبینند بلکه از زاویه ی جنسی به زنان نگاه میکنند و بر این باور هستند که زنان مثل مردان نیستند عقل زنان با عقل مردان از نظر این افراد روانی کمترن است و تفکر این افراد روانی و مریض بیشتر مسائل جنس است تا انسان بودن و این افراد عادت دارند حتی به روابط بین انسانهای دیگر در جاماه حسادت دارند و همیشه بر این باور و این تفکر هستند که کاری بکنند روابط بین این افرادی که با هم دوست هستند برهم بزنند و این کار ازراهی بدست میاورد که فقط کافی است بداند که این دو شخص با هم روابط دارند.
البته این نوع بیماری در بین انسانها متفاوت است افرادی که دهکده نشین بوده اند بیشتر از این درد رنجمیبرند و افرادی که شهر نشین انواع مردم ارتباط داشته اند کمتر به این درد و بیماری مبتلا میشوند چرا چون دیده اند و در یک محیط پر جمعیت زندگی نموده اند اما افراد ده هاتی
از این بیماری رنج میبرند .
jealousy.
حسادت حالت هیجانی پیچیده ای است مربوط به احساس نفرت شخصی از یک شخص دیگر بدلیل روابط دو فرد سوم. معمولترین نوع آن حسادت جنسی میباشد.
با تشکر ساموئیل کرماشانی

--------------------------------



روانشناسی اجتماعی در باره فرادی که مبتلا به هذیان گوئی هستند


این را در نظر داشته باشید که افرادی که عادت به غیبت کردن پشت سر

دیگران دارند در اصل مریض هستند و این مرض از نوع توهمگرائی و بر اساس اوهامگرائی فرد مریض برای خالی کردن انچه در درونش میباشد دست به هذیانگوئی و بدگوئی پشت سر دیگرانی که به انها حسادت دارد این حسادت میتواند به 5 الی 6 نوع باشد 1 شاید فردی که پشت سرش بدگوئی میکند فرد مریض قدش از او بلند تر باشد و 2 شاید انچه دیگری بلد است او بلد نباشد3 شاید فرد نویسنده باشد و او که پشت سرش بدگوئی میکند توان نوشتن مثل ان فرد نباشد 4 جوانی است شاید هیکل او و زیبائی او نداشته باشد و 5 شاید از نظر زبانی مثل او نباشد و 6 شاید او به راحتی با دیگران دوست بشود و او که مریض است توان آن را نداشته باشد به این آسانی با دیگران دوست بشود.
اما در جمعبندی کلی افرادی که عادت به هذیانگوئی پشت سر دیگران دارند مریض هستند این مرض بر اساس یک غریزه کینه توزانه میباشد که فرد مریض نسبت به پیرامون خودش دارد و این مرض که یکی از ژنها را به خود اختصاص داده است قابل درمان به این آسانی نیست و سالها و ماه ها طول میکشد تا فرد مریض به حالت بهبودی برسد.
autisme
این افراد ی که دست هذیان گوئی میزنند افرادی هستند که از دیر زمان کودکی با مرض اوتیستیکی بزرگ شده اند که یک مرض میباشد که خیلی هم خطرناک میباشد برای کودک.
افراد مبتلا به اوتیستیکی در خیال و رویاهای خود مجذوب هستند و همه چیز بر حسب خیال و رویاهای خویش تحلیل میکنند و همه از دنیای پیرامون خویش مشکوک هستند و این مشکوکی به هذیان گوئی ختم میشود.
اگر دست به تحقیقاتی مفصل و دقیق در باره هذیانگوئی و غیبت کردن افراد پشت سر دیگران و دست به کالبدشکافی بزنیم بخوبی درمیابیم که این از دو زاویه میتوان مورد بررسی قرار داد که هم بر اساس حسادت و تحول این حسادت به یک مرض مزمن و درست شدن یک ژن خاص برای این نوع مرض باعث میشود که این فرد هنگام حرف زدن غیر مسئولانه و غیر طبیعی هر چی از دهنش بر امد بگوید بدون اینکه بداند که دارد شخصیت یک انسان را زیر سئوال میبرد و در عین حال شخصیت خود را زیر سئوال میبرد.
این مرض یک حالت توهم و ذهنی میباشد که بر اثر یک اختلالات دوقطبی و مثل مانی شیدا و اسکیزوائیدی میباشد که فرد را دچار چنین هذیانی میکند.
افرادی که عادت به غیبت گوئی و پشت سر دیگران حرف میزنند آن یک نوع انباشته شده ی از مرض هیستریکی درونی میباشد اگر چنانچه فرد دست به چنین کاری نزند فشار این هذیان دوچندان بشود و باعث بروز یک درگیری در بین خانواده خود بشود و احتمال قتل هم در کار خواهند بود این افراد توهمگرا هستند خیال میکنند همه دارند پشت سرشان بدگوئی میکنند و دارند برای او برنامه ریزی میکنند تا بکشند و دارند یک برنامه برایش میریزند که از بینش به برند ولی چنین نیست این تخیلی است باطل و دور از راستی و حقیقیت ندارد و بر اثر فشارهای درونی و مرض روانی روانپویشی این فرد چون در عین حال مبتلا به توهمگرائی و پارانوئیدی است برای خودش دست به درست نمودن چنین تخیلی میزند و خود را بالا میبرد و خیلی چیزهای نادرست و هرگز انجام نشده را میگوئید و بیان میکند.
انسانهای که دارای شخصیت دوگانه هستند و در تصمیمگیری مشکل دارند با یک حرف ساده به این سادگی عوض میشوند و به حرف هر کسی به این آسانی باور میکنند و ریزبین و تیز بین نیستند همه چیز بر اساس تخیلهای آمیخته اسکیزوئیدی و پارانوئیدی مورد بررسی قرار میدهند و هیچ فکر نمیکنند هر لحظه و هر ساعت میتوانند عوض بشوند این افراد در زمان بچگی هم مورد عمل فیزیکی قرار گرفته اند و شاید توسط والدین خویش کتک کاری شده باشند این عوارض همان درد و رنجهای زمان کودکی میباشد که امروز این افراد را وادار میکند تا دست به هذیان گوئی غیر منطقی و غیر واقعی بزنند و بر اساس و حسب تخیلهای روانی خویش اتهامهای واهی و دور از راستی برای دیگران درست میکنند اما وقتیکه به تیه قضیه بروید این افراد مریض هستند و همین مشکوک بودن از عمل و توان دیگران مریض بودن فرد را تائید میکند.
تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کردهاند. هیلگارد (Hilgard) شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوههای تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین میکند» تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت «مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد میشوند» تعریف میکنند.

شخصیت (Personality) از ریشه لاتین (Persona) که به معنی «نقاب و ماسک» است گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره میگذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود میزند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد».
شخصیت به همه خصلتها و ویژگیهایی اطلاق میشود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله میتوان این خصلتها را شامل اندیشه ، احساسات ، ادراک شخص از خود ، وجهه نظرها ، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق میشود.

این افراد خیلی بی اراده هستند به این راحتی تسلیم هر بادی میشوند
باز این افراد همیشه پریشان حال و دائم مشکوک هستند بر نفس خویش باور ندارند بعضی اوقات احساس میکنند که مریض هستند اگر پیشکسی غذا بخورند احساس میکنند طرف دارو انداخته تو غذا برای فرد روانی در کل این افراد مبتلا به پارانوئیدی هستند همراه با مانی و بعضی اوقات اینقدر هذیان میگویند از حد و مرز خودش خارج شده و طرفی که دارد به این افراد گوش فرا میدهد خسته میشود و دیگر تحمل شنیدن هذیان چنین افرادی را ندارد که از حد و مرز خودش گذشته است.
این افراد دوست دارند از همه جهت در باره خصوصیات دیگران سئوال کنند و حتئ سئوالهای خیلی خصوصی هم میکنند اما اگر از این افراد سئوال نمودی در باره خصوصیتشان بلافاصله نگران میشوند و عصبانی میشوند احساس میکنند که طرف دارد علیه او جاسوسی میکند لاکن فکر نمیکند که او از طرف سئوال نموده است و طرف هم این حق را دارد عین همین سئوالهای که فرد روانی نموده است از فرد بکند خوب من خودم با چنین افرادی خیلی زیاد برخورد نمود ه ام.
این افراد هرگز صداقت ندارند و نمیتوان به این آسانی به چنین افرادی اعتماد نمود چرا چون این افراد دارای چند چهره ای گوناگون هستند هر لحظه عوض میشوند و نمیتوانند ثابت باشند و بر کلمات خویش ثابت نیستند و قول و قرار ندارند و به خانم شریک زندگیشان همیشه در گمان هستند و این گمانه زنی میتواند به درگیری و جدای برسد البته این افراد خیلی زیاد هستند در جامعه متاسفانه در بین کشورهای دنیا افرادی که از خاورمیانه آمده اند بیشتر به این امراض مبتلا هستند حاضر نیستند کسی از انها انتقاد کند ولی دوست دارند از همه کس انتقاد کنند اگر روزی به اشتباه اینها اشاره کنید شب خوابشان را نمیبرد و خیلی خطرناک است برای فردی که به اشتباه این افراد مریض اشاره نموده است انتقاد نموده است احتمال این میرود به فرد حمله فیزیکی کند فرد مریض و باید اگر چنین چیزی را دیده شد به رواندرمانگر محل زندگیتان گزارش کنید تا شاید به فرد کمک کنند.
این مقاله هنوز تمام نشده است و ادامه دارد
ساموئیل کرماشانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر