۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

بیماریهای روانی و روحی افرادی که از خاورمیانه آمده اند و مفهوم روابط ناسالم اجتماعی ایرانیان


بیماریهای روانی و روحی افرادی که از خاورمیانه آمده اند و مفهوم روابط ناسالم اجتماعی ایرانیان چه کرد و چه فارس و ملیتهای دیگر ساکن ایران.


چرا افرادی که از خاورمیانه هستند یا آمده اند بیشتر کینه توزند دروغگویی شده شغلشان بغزی هستند و حتی باخود راستگو 
نیستند دلیل این نابسامانیها اجتماعی چیست و کیست؟


ملتی که در زمان طفولیت روحش را درهم کوفته و از بیخ مهندم شده چه انتظاری باید داشت ما ملتهای که از خاورمیانه آمده ایم کمبودهای فراوانی از نظر زندگی روابط اجتماعی عدم دانستن در طرز برخورد با دیگران از نظر روابط اجتماعی صفر هستند و در اولین مرحله ای که طرف را ملاقات میکنند با تابلو زیر مواجه میشود طرف مقابل.
چند تا برادر دارید چند خواهر دارید ازدواج کرده اید پدر و مادرت زنده هستند چند تا بچه دارید حقوق ماهیانه ات چقدر است کجا کار میکنید و چکار میکنید چند سال درس خوانده اید در چه رشته ای درسخوانده اید ؟ و این همه سئوالات بازجوآسا باعث برهم خوردن روابط اجتماعی این ملتها میشود که در نهایت به جنگ و جدال مبدل میشود و این جنگ و جدال کم کم رنگ و بوی همه گیر پیدا میکند و بعدا به جامعه سرایت میکند و در نهایت کل جامعه را در بر میگیردو این روابط ناسالم باعث از هم پاشیدگی نظم اجتماعی میشود
برای نمونه مال کدام شهر هستی از کجا بدنیا امده ایدچند سالت است؟
خوب شما به خانواده ام چکار دارید به زندگی خصوصی من چکار دارید و یا به زندگی خصوصی دیگران چکار دارید اگر با طرف شناخت خانوادگی و یا نسبت خانوادگی دارید این یک بحث دیگر میباشد اما شمایکه با فردی ملاقات میکنید نیاز نیست فرد مقابل را با سئوالاتی بازجو آسا مواجه کنید شما با خود فرد ملاقات میکنید نه با خانواده اش و زندگی خصوصیش این بیماری متاسفانه همه گیر شده و شده کار روزانه این ملتهای خاورمیانه چه عربش چه کردش و چه فارسش همه با یک ایده با یک تفکر درهم کوفته به بار آمده اند اگر بگویم اون یکی از دیگری بهتر است داریم خطا میکنیم من در تحقیقاتی که داشته ام در بین این ملتها و میخواهم یک مقاله دراز و چند صفحه ای منتشر کنم همه تقریبا مثل هم بوده اند شاید بعضیها کمی کمتر و بعصیها خیلی بیشتر بوده این بیماری بستگی به علم و آگاهی فرد دارد تا چه حد خود را شناخته و جایگاه خویش را یافته است دور مهمی و یا رول مهمی بازی میکند این مسائل.
اگر هم جواب ندادی نسبت به شمایکه جواب نداده اید کینه پیدا میکنند و دست به بدگویی و هذیانگویی میزنند پشت سرش با همان میزان که میکوشند از زندگی دیگرا سر در آورند با همان میزان کوشش میکنند که کسی از راز و رمز زندگی آنها سر در نیاورد خود را زرنگ و زیرک و زبردست میدانند نمیدانند که این رنج و دردی که آنها با آن مواجه هستند در زمان طفولیت درهم کوفته است این همان انباشته شدهای کهنه هستند و امروز بروز میکنند و عود میکنند بدون اینکه فرد خودش بداند.
و برای خالی کردن این بغزهای نهفته دست به غیبت کردن پشت سر دیگران میزنند و همین کافیست که با فرد سلام و عیلک کنند و اسمش بدانند هزار و یک اتهام براش درست میکنند دست به هذیانهای بزرگ و خودساخته میزنند و این همان درد و رنجی میباشد که از زمان طفولیت به درون این انسانها ناخودآگاه فرود میکنند چه از طرف والدین و چه از طرف دولتهای دیکتاتوری که با رعب و وحشت و کاشتن بذر این خشونتها این دردها و این رنجها در درون انسانهای آن مناطق باعث فرود میکنند و درست شدن ترس و وحشت در پیش انسانهای که در آن کشورها آمده است بیشتر است تا اروپایها. و اکثریت این افرادی که عادت به غیبت کردن پشت سر دیگران دارند چون چیزی بیشتر از این بلد نیستند و در زندگیشان توام با ضعف بوده است و زندگی نموده اند برای جلوگیری از بروز شدن ضعفشان دست را جلو می اندازند و دست به بدگویی هذیانگویی پشت سردیگران میزنند یعنی اکثریت این افرادی که من شخصا با آنها ملاقات نموده ام به بیماری جنون اغراقگویی و دروغگویی مبتلا بوده اند.
هذیانگویی نوعی دفاع میباشداز نظر افرادی که مبتلا به بیماری هذیانگویی هستند و یا افرادی که بیسواد هستند و سطح سوادشان خیلی پائین بوده به خواندن کتابهای ماتریالیستی دست زده اند چون در یک جدال فکری دوگانه قرار گرفته اند دائم در این فکر هستند که کسی منتظر کشتن آنها میباشد و مغزشان دچار اختلالات شده است به سبب اینکه اولا بیسواد بوده اند دوم هزم این دو تفکر متضاد خیلی آسان نیست برای این افراد بیسواد که بیشتر زندگی خویش در دهکدها و خانه شیخ و دراویش بر سر برده است .
و این برخوردهای ناسالم در جامعه باعث ملتهب شدن روابط اجتماعی و ازهم پاشیدگی این روابط میشود.
این مقاله تا تحقیقات دیگر و با بدست آوردن اطلاعات جدید در باره افراد ادامه دارد.
کمی در باره احزاب سیاسی که به این مقاله ربط دارد.
احزاب سیاسی و رهبران کشورهای خاورمیانه از سخنرانی توخالی نباشد به هیچ عنوان در عمل دست به کارهای خوبی نمیزنند برای نمونه شاه ایرانی دم از تمدن و پیشرفت فرهنگی و پیشرفت آموزش و پرورش میراند اما در عمل هیچ چیزی عوض نمیشد که شاه در کارهای اداری کشور ناتوان بود وباعث عقبماندگی شده بود که دود این عقبماندگی به چشم خودش رفت
با تشکر ساموئیل کرماشانی
شماره تلفن 0046720303668
EMAIL samuel.ku35@gmail.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر