۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

از شما به عنوان بيمار چه انتظاري داريم؟

تقريباً همه ما در مواقعي احساس اضطراب كردهايم. اما حمله وحشت‌زدگي اضطراب شديدي است كه باعث ميشود شما احساس كنيد دچار يك حمله قلبي شدهايد، داريد ديوانه ميشويد، يا كنترل خودتان را از دست ميدهيد. ممكن است در طول يك حمله وحشت‌زدگي علائم جسماني مانند نفس نفس زدن، احساس مور مور ، صداي زنگ در گوش، قريب‌الوقوع بودن يك فاجعه، لرزش، احساس شوك، درد قفسه سينه. عرق كردن و تپش قلب داشته باشيد. ‌با توجه به اين‌كه حمله وحشت‌زدگي ميتواند علائمي مشابه برخي بيماريها توليد كند، شما بايد تحت نظر پزشك باشيد تا مطمئن شويد كه علائم شما ناشي از بيماريهايي مانند پركاري تيروئيد، اعتياد به كافئين، مشكلات دريچه ميترال قلب، يا غيره نيستند. هنگامي كه شخصي حملات وحشت‌زدگي غيرمنتظرهاي را مكرراً تجربه ميكند، ميترسد يا نگران اين ميشود كه چرا اين حملات اتفاق ميافتد، در نتيجه زندگي‌اش تحت تأثير اين حملات قرار مي‌گيرند و گفته ميشود كه اين شخص مبتلا به ”اختلال وحشت‌زدگي“ است.


بسياري از بيماران مبتلا به اختلال وحشت‌زدگي ”گذرهراسي“ را نيز تجربه ميكنند. گذرهراسي ترس از اماكن يا موقعيتهايي است كه امكان دارد در آنها حمله وحشت‌زدگي رخ دهد يا گريز از آنها دشوار باشد. براي مثال، افراد متبلا به گذرهراسي از تنها بيرون رفتن، به سوپر ماركت رفتن، مسافرت با قطار يا هواپيما، رد شدن از پلها، بلنديها، تونلها، عبور از مكان‌هاي رو باز و سوارشدن به آسانسور اجتناب ميكنند. بسياري از بيماران وحشت‌زدگي را حتي در خواب تجربه ميكنند، علت آن احتمالاً اين است كه كاهش شديد ضربان قلب حين خواب با افزايش ضربان قلب جبران ميشود و اين باعث ميشود تا به طور ناگهاني از خواب بپرند.

برخي بيماران مبتلا به گذرهراسي در نور آفتاب مضطرب ميشوند، برخي ديگر در هواي گرگ و ميش مضطرب ميشوند. گرما از عامل‌هاي اصلي اختلال وحشت‌زدگي است – افزايش اختلال وحشت‌زدگي و گذر هراسي در خلال تابستان، بيش از هر چيز به دليل افزايش ضربان قلب، سرگيجه، از دست دادن آب بدن و فرصتهاي بيشتر براي بيرون ماندن در هواي گرم ميباشد. فرد ميترسد كه در اين موقعيتها دچار يك حمله وحشت‌زدگي شود.



علل اختلال وحشت‌زدگي و گذرهراسي چيست؟



طبق بعضي نظريهها، بسياري از موقعيتهايي كه آغازگر حملات وحشت‌زدگي هستند، در زمان‌هاي گذشته براي انسان به راستي خطرناك بودند. براي مثال، در گذشته اگر آدم‌ها در تونليگير ميافتادند امكان داشت كارشان به خفگي يا غش وضعف بكشد، امكان داشت ارتفاعات خطرناك باشند، امكان داشت در فضاهاي باز مورد حمله قرار گيرند (توسط حيوانات درنده)، امكان داشت كه اجداد ما در اماكن عمومي با دشمن برخورد كنند. بسياري از ترسها از جمله اختلال وحشت‌زدگي و گذر هراسي بقاياي اين ترسهاي غريزي و سازگارانه‌ي پيشين هستند. اما، امروزه اين موقعيتها ديگر خطرناك نيستند.

پژوهش‌ها به ما ميگويند كه اختلال وحشت‌زدگي و گذرهراسي اگر چه ميتوانند زمينههاي ارثي داشته باشند، اما كاملاً ارثي نيستند. همه ساله، 30% تا 40% جمعيت حمله وحشت‌زدگي را تجربه ميكنند. با اين حال، بيشتر آنها اين وحشت‌زدگي را به عنوان علامت يك خطر فاجعه آفرين تفسير نميكنند، و بنابر اين در زمره افراد مبتلا به وحشت‌زدگي يا گذر هراسي قرار نميگيرند.

يك حمله وحشت‌زدگي معمولاً در يك موقعيت استرسزا، مثل ترك منزل، تعارض‌هاي زناشويي، جراحي، مسئوليتهاي جديد اتفاق مي‌افتد. ممكمن است اين احساس برانگيختگي جسماني (تنفس سنگين، عرق كردن، سرگيجه، تپش قلب و غيره) به عنوان علائم خطري فاجعهآفرين تفسير شوند – براي مثال، ممكن است شخصي فقط به بالا رفتن ضربان قلبش توجه كند و نتيجه بگيرد كه دارد دچار يك حمله قلبي ميشود. در نتيجه، اين شخص دچار ”گوش به زنگي بيش از حد“ ميشود (يعني،‌بيش از حد به احساسات جسمانياش توجه ميكند)، كه اين خود ميتواند منجر به افزايش برانگيختگي شود يعني احساس‌هاي ناخوشايند جسماني و نگراني‌اش افزايش پيدا كند. اين برانگيختگي باعث ميشود سوء تفسيرهاي فاجعه انگارانه بعدي به راه بيفتد، كه به آنها ”زنگ خطرهاي كاذب“ ميگوييم زيرا علامت خطر قريب الوقوعي هستندكه در واقعيت چنين خطري اصلاً وجود ندارد. نفس نفس زدنهاي حمله وحشت‌زدگي ميتواند ناشي از اين برانگيختگي و سوء تفسيرها باشد. سپس، شخص دچار ”اضطراب انتظاري“ ميشود (ترس از اين كه مبادا حملات وحشت‌زدگي دوباره اتفاق افتد يا حالت ناخوشايند فعلي ادامه يابد). اتفاق بعدي اين است كه فرد از موقعيتهاي اضطرابانگيز اجتناب ميكند – به خصوص اگر گريز از اين موقعيتها دشوار يا شرمآور باشد، يا اگر نتواند به راحتي از كسي كمك بگیرد. درواقع، هنگامی که اجتناب و گریز مکانیسم های کنار آمدناساسی برای کنترل اضطراب شوند، می گوییم شخص مبتلا به گذرهراسی است.

فرد مبتلا به گذرهراسي كه از موقعيتهاي ترسآور اجتناب ميكند معمولاً از يك ”شخص ايمن“ درخواست كمك و همراهي ميكند - يعني، شخصي كه اين فرد را در موقعيتهاي اضطرابآور همراهي كند. شايد فكر كنيد كه معني دلگرم شدن به يك ”شخص ايمن“، يا اجتناب و يا ساير ”رفتارهاي ايمني“ اين است كه فرد در روزها و هفته‌هاي آتي دچار حمله وحشت‌زدگي نخواهد شد، اما او باز هم با ترس از حمله بعدي زندگي ميكند. نتيجه ترس و اجتناب فرد اين است كه دنياي او كوچكتر و كوچكتر ميشود. تا حدي به خاطر اين محدوديتها، و تا حدي به خاطر اين كه آنها احساس ميكنند كنترل خودشان را ندارند و نميداند چطور مشكلشان را اداره كنند، ‌بسياري از افراد مبتلا به اختلال وحشت‌زدگي و گذر هراسي به افسردگي نيز مبتلا ميشوند. افسردگي و اضطراب بعضي از آنها چنان شديد ميشود كه خودسرانه به مصرف الكل، داروهاي آرام‌بخش يا مصرف مواد مخدر ميپردازند.



بعضي از سوء تفسيرهاي رايج درباره اختلال وحشت‌زدگي و گذرهراسي چیست؟



بعضيها به اشتباه معتقدند كه اختلال وحشت‌زدگي ناشي از مشكلات رواني عميق است. البته، هر كس با يا بدون اختلال وحشت‌زدگي ميتواند مشكلات عميق رواني داشته باشد، اما اختلال وحشت‌زدگي و گذر هراسي لزوماً به مسائل رواني عميقتر مربوط نيستند. ممكن است به دليل اين كه مبتلا به اختلال وحشت‌زدگي هستيد افسرده يا وابسته شويد و از خودتان انتقاد كنيد،‌ اما خود وحشت‌زدگي به طور مؤثري بدون درمان طولاني و بدون تلاش براي كشف تجربه‌هاي ناخوشايند دوران كودكيتان درمان ميشود. افراد مبتلا به اختلال وحشت‌زدگي و گذر هراسي اغلب باورهاي غيرواقعبينانهاي درباره‌ي اضطراب دارند، مثلاً معتقدند ”هر نوع اضطرابي بد است“ و ”بايد فوراً از دست اين اضطراب خلاص شوم“. برخي از اين افراد به غلط اضطرابشان را به عنوان علامت خطر يك بيماري جسمي جدي تفسير ميكنند. بعضي ديگر معتقدند به اين دليل كه سا‌ل‌ها است حملات وحشت‌زدگي و گذرهراسي دارند – و به اين دليل كه درمان سنتي سودمند واقع نشده است – هيچ‌وقت خوب نخواهند شد. معمولاً درمان شناختي – رفتاري، با يا بدون دارو (بسته به نظر روانپزشك)، اغلب براي درمان اختلال وحشت‌زدگي و گذرهراسي مؤثر است.

درمان شناختي – رفتاري براي اختلال وحشت‌زدگي و گذرهراسي تا چه حد مؤثر است؟

خوشبختانه، مطالعات زيادي در زمينه بررسي تأثير درمان شناختي – رفتاري بر اختلال وحشت‌زدگي و گذر هراسي به عمل آمده است. اين مطالعات در دانشگاه آكسفورد در انگليس، دانشگاه پنسيلوانيا و دانشگاه نيويورك، در آلباني و ساير دانشگاههاي علوم پزشكي انجام شده است. اثربخشي درمان در يك دوره 25-20 جلسهاي از 85% تا 90% ميباشد. به علاوه، بهبودي بيشتر بيماراني كه يك سال پس از خاتمه درمان مجدداً بررسي شدهاند، همچنان برقرار بوده است.



دارودرمانی در اختلال وحشت‌زدگي و گذرهراسي چیست؟

چندين دارو در درمان اختلال وحشت‌زدگي و گذرهراسي سودمند هستند. از جمله ضدافسردگيها و داروهاي مختص اضطراب، و برخي داروهاي ديگر، اين داروها برانگيختگيتان را كاهش ميدهند،‌ اما زماني كه آنها را كنار بگذاريد، ممكن است علائم وحشت‌زدگي تان برگردد. در نتيجه، توصيه ما اين است كه حتي در صورت مصرف دارو براي اختلال وحشت‌زدگي و گذر هراسي، بايد تحت درمان شناختي – رفتاري نيز قرار بگيريد.



مراحل درمان شناختي – رفتاري چيست؟

ما در درمان شناختي – رفتاري اختلال وحشت‌زدگي و گذرهراسي چند هدف را دنبال مي‌كنيم.

نخست: به شما كمك كنيم تا ماهيت اضطراب، وحشت‌زدگي و گذرهراسي را بشناسيد.

دوم: موقعيتهاي ترس يا اجتنابتان را مشخص مي‌كنيم.

سوم: ماهيت علايم خاص شما، شدت و ميزان تكرارشان، و موقعيتهاي برانگيزنده وحشت‌زدگي را ارزيابي كنيم.

و چهارم: بررسي مي‌كنيم ببينيم آيا مشكل ديگري همراه وحشت‌زدگي تان هست يا خير – براي مثال، افسردگي، اختلالات اضطرابي ديگر، سوء مصرف مواد، پرخوري، انزوا، يا مشكلات زناشويي.

درمانتان ممكن است شامل بعضي يا همه درمان‌هاي زير باشد: آموزش آرميدگي عضلاني، آموزش آرميدگي تنفسي و آموزش تنفس (به خصوص اگر مشكل تنفسي شديد داريد)؛ رويارويي تدريجي با موقعيتهاي برانگيزاننده وحشت‌زدگي ؛ كاهش استرس؛ بررسي تفسيرهايتان از علايم استرس جسماني؛ آموزش اصول كلي درمان شناختي (يعني، درك اين كه چگونه افكار منجر به احساساتي مانند ترس ميشوند، و ياد دادن اين كه چگونه با بررسي افكار و باورهايتان به احساس بهتري دست يابيد)؛ آموزش ابزار وجود (وقتي كه نياز است)؛ و آموزش شناسايي و كاهش علايم وحشت‌زدگي به هنگام وقوع آن‌ها. به علاوه، مشكلات ديگرتان (مانند افسردگي)، نيز در درمان گنجانده ميشوند.



از شما به عنوان بيمار چه انتظاري داريم؟

بيمار در درمان شناختي – رفتاري منفعل نيست. لازم است شما فعالانه با درمان درگير شويد. از شما انتظار داريم در جلسات هفتگي (يا گاهي بيش از يك جلسه در هفته) شركت كنيد؛ فرمهاي ارزيابي مشكل را پر كنيد و تكاليفي كه درمانگرتان جهت خودياري تعيين ميكند، را انجام دهيد. چنان كه قبلاً هم ذكر كرديم، بيشتر بيماراني كه دراين تجربه درماني شركت ميكند اختلال وحشت‌زدگي و گذرهراسيشان بهبود مييابد - و برخي به سرعت بهبود مي‌يابند. حتي در صورتي كه به سرعت بهبود يابيد، بايد برنامه درماني را كامل كنيد. خاتمه پيش از وقت درمان احتمال عود علائم را افزايش ميدهد.

اين دوره درماني براي 12 جلسه طراحي شده است. نخستين جلسات به ارزيابي و توضيح درمان اختصاصي مييابد. جلسات آخر درمان اساساً براي پيگيري نتايج درمان طراحي شدهاند – اين جلسات دو هفته يك بار و ماهي يك بار هستند.

برنامه درماني ما تركيبي از تكنيكهاي پيشنهادي دانشگاههاي آكسفورد، پنسيلوانيا و نيويورك است. از نظر ما اين درمان راهي است كه در آن به شما ياد ميدهيم چطور به خودتان كمك كنيد. و به همين دليل است كه انجام تكليف در منزل در اين نوع درمان تا اين حد اهميت دارد.



اين مطلب از كتاب طرح‌هاي درماني و مداخلات باليني براي افسردگي و اختلالات اضطرابي تأليف رابرت ليهي و استفن هولاند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر