۱۴۰۲ تیر ۲, جمعه

روانشناسی .... و روان تجاوز دیده و خلقیات ایرانی.

 




این مقاله باز چاپ شده است که نیاز است که در آینده ای نزدیک مثل یک کتابچه روانشناسانه منتشر بشود

روان تجاوز دیده و خلقیات ایرانی با قلم ساموئیل کرماشانی 

هر انسان با توان فکری و ادراک جهان بینی خود  دنیا را از راه دریچه ای مغز خویش میبیند و در این فکر هستند آنچه او فکرش میکند درست و مطلق است اما در حقیقت چنین نیست آنچه از دریچه ی مغز ایرانیها دیده میشود بسویی پستی و  برده اندیشی و گوسفندوار میروند  یکی به شان و بالای شخصی روانی به نام رضا اون یکی و اون یکی  چرا به ما میگویند انسان؟ انسان دارای  مفهوم جهان بینی انسانی و  فهم و ادراک صحیح است متاسفانه فرد ایرانی دارای چنین ادراکی نیست .

 ایرانیان ماسکی همیشگی بر چهره دارند 


روانشناسی .... و روان تجاوز دیده و خلقیات ایرانی.

برای شناسای شخصیت  بیمار  دو قشر بیمار ایرانی یکی ؛کسانی کە خر چینی میکردە در خارج از کشور دوم نژادپرستان فارسیزم ایرانی و باز بقیه ی ملیتهای  ساکن ایران باید مطالب زیر را مورد مطالعه قرار داد.

اینها تهمت بی جا زن اهل کلک  و فریبکار و دروغگو و

دورو اهل غیبت و بدگویی پشت سر دیگرانی که باب دلشان نیست و اتهامهای واهی علیه دیگرانی  که باب دلشان نیست  بدون شناخت و بدون اینکه حتی 5 دقیقه با یارو دیدار نموده باشند همین کافیست که اسمش را بدانند هزاران اتهام برایش ساز میکنندو  این هم نوعی بیماری خطرناکی میباشد که جامعه ایرانی را به لجن کشانده است چه در داخل و چه در خارج.

یارو بدون اینکه در آن رابطه علم و آگاهیی روانشناسانه داشته باشد میگوید فلانی مشکل روحی و روانی دارند در حالیکه چنین نیست این حرف برای خالی کردن رنجها و دردهای درونی فردی میباشند که دست به این رفتارهای ناهنجار میزنند.

ایرانیان اسیر جهل دورن خویش هستند  استبداد پرور و استبداد زده  تخیلی   و توهمگرا.

حال به پردازیم به جنون دروغ و روانتجاوز دیده و خلقیات ایرانی البته وقتی که در باره روانتجاوز دیده و خلقیات ایرانی مینویسیم باید این را فراموش نکنیم که این روانتجاوزدیده هم بر خلقهای منطقه و بعضی از انسانهای منطقه تاثیر مخربی داشته است بخصوص ایرانیان.

روانتجاوزدیده و خلقیات ایرانی.

یک روح تجاوزدیده  آنچه در پنجره ی مغزی خود میبیند درستر میداند وهیچگاه نمیتواند خود را با واقعیتهای عینی تطبیق کند . 

فرد ایرانی اسیر جهل درون خویش است یکی زیر نام کورش کبیری دیگری زیر نام اما حسینی  و یکی دیگر زیر نام مهدی صاحب الزمانی  ویکی دیگر زیر نام رضا خانی .

اگر با فردی در حال گفتگو کردن هستید اگر نزدیک هستید بیشتر روی زبان بدنش تمرکز کنید و اگر با صدا با هم حرف میزنید مثل کلاپ هاوس پس بیشتر روی نفس او شخص تمرکز کنید برای شما روشن میشود که دارای چه نوع مشکلات روحی و روانی هستند .

افرادی که سودجو هستند زودتر کشف میشوند علم و تکنیکهای روانشناسی آنچنان پیشرفت کرده هیچ چیزی قابل مخفی کردن نیست همچنان که گفتیم اگر با صدا با فرد حرف میزنید بیشتر روی نفسش تمرکز و نوع بیان کلماتش و حرفهای آن فرد و جهتگیری توجیه ی حرفهایش را خوب تمرکز کنید. 

ایرانیان
حقیقت گریز و پنهان کار، ظاهر ساز، قهرمان پرور و استبداد زده، خود محور و برتری جو، بی برنامه، ریاکار و فرصت طلب، احساساتی و شعار زده، متوهم از توطئه دائم، مسئولیت ناپذیر، متوقع و ناراضی دائم، حسود، ناصادق، همه چیز دان و هیچ دان بی عمل و اهل چانه زدن.

یکی دیگر از خصوصیات ایرانیان اهل تناقضگویی هستند و تمامی رفتار و عملکرد آنها مملو از تناقضات هستش.
آنچه من در باره آن مینویسم تحقیقی است در باره ایرانیها و  ترکهای ساکن ایران البته نه همه آنها تعدادی از آنها با میتومانی مبتلا هستند.
آنچه من در گذشته در باره آن نوشته ام که برای دست یابی به احوال فرد روانی باید از آنهای به پرسید که با فرد برخورد روزمره دارندو از راه آنها اطلاعات در باره فرد بدست آورد و یا با کسانی سئوال و پرسش کرد که با فرد در ارتباط هستند این موضوع امروز قابل قبول نیست چرا چون در تحقیقات نشاداده شده است که هیچ کس به هیچ عنوان زبان خوب علیه دیگری نمی گشاید چرا چون بغییراز بستگان خود انسان آنهم مادر برادر و خواهر از دیگران سئوال نمودن غییر قابل قبول است و مردود است از نظر روانشناسی.
دیگران هرگز کلمه خیر در دهن نداشته و ندارند باید برای آگاهی با خود فرد مستقیم برخورد نمود.
روانتجاوزدیده و خلقیات ایرانی . وقتیکه دست به نگارش و نوشتن مقاله قوز بالا قوز بردم میدانستم همانطور که نوشتن این مطالب برای من خالی از درد و مقاومت و انکار نیست و خواندن آن هم برای خواننده چندان راحت نخواهد بود. زمانی که سید محمد جمالزاده در سالهای 1340 ابتدا در مجله مسائل ایران و سپس در کتابی تحت عنوان خلقیات ما ایرانیان اقدام به جمع آوری داوریهای خارجیان و هم خودیها در باره ایرانیان نمود و خود گفت این کار من نه تنها تعبییر به خدمت نخواهد شد بلکه در نظر بسیاری از هموطنان ما حکم گناه و خیانت را پیدا خواهد کرد ولی این کار باید روزی صورت گیرد. اگر انسان از تاریخ خودش جدا کردنی بود و اگر میشد که شخصیت فرد انسان را بدون دانستن شرح حال و گذشته و احوال و حوادث زندگی او تحلیل کرد آن وقت ممکن بود که به تحلیل روانی ملتی نیز بپرادزیم و بدون اینکه چیزی از گذشته آن ملت بدانیم این مرتکب خطا میشدیم ولی از جائی که هیچ رفتاری و هیچ خصوصیات خلقی و تصادفی نیست و از جائی که راه دست یابی به خصوصیات رفتاری فرد مراجعه به آرائی آنهایی است که با او در ارتباط هستند و از نزدیکان خانواده فرد هستندمیتوان چیزی بدست آورد و لذا یکی ار راه های دست یابی به نیمرخ شخصی ملت و ملیتهای ایرانی هم بررسی اظهار نظرهای است که در باره او شده است جمالزاده در خلقیات ما ایرانیان صفحه 25 مینویسد. خارجیان عمومأ ما ایرانیان را ملتی با تیز هوش و حاضر جواب و خوش بیان و مجلس آرا و تو دل برو میدانند ولی این صفات بیشتر جنبه ظاهری دارد و چندان ربطی به احوال باطنی و یا اخلاق ندارد. در مورد کاراکتر و اخلاق عقیده عمومی بر آن است که ایرانیان فاقد صفاتی مانند راستی حقیقت گوی حقیقت جویی امانت فداکاری جرأت شجاعت و شهامت و نیکوکاری و خیر خواهی و وجدانمردی هستند. نویسنده در صفحه 34 همین کتاب به نقل از روزنامه اطلاعات اسفند 1343 مینویسد شما ندیده اید حتمأ شنیده اید که داریوش بزرگ در لوحه زرین خود دعا کرده است که خداوند کشورش را از دروغ حفظ کندو معلوم نیست چه شده که دعایش وارونه مستجاب شده خدا آفت دروغ را بر ملت او مسلط ساخته است و ما ایرانیان سلام و علیکمان دروغ و کسبمان دروغ آشتی مان دروغ و خلاصه همه چیزمان دروغ است.در صفحه 147 همان کتاب در نقل قولی از نامور در شماره 6 شهریور 1311 شفق سرخ چنین آمده است ایرانیان دروغ میگویند فریب میدهند و مانند خاکشیر به هر مزاجی میسازندو در مقابل هر بادی تسلیم میشوند و این کار را زبردستی و زرنگی میدانند حقایق را زیر پا گذاشته و برای رضایت خاطر کسی که خود را محتاج به او و او را قویتر از خودتصور میکنند و بله قربان و صحیح است میگویند. اگر از میان اظهار نظرهای خارجیها در باره ویژگیهای منفی روانی ایرانی بخواهیم معدل بگیریم محور مشترک ترسیم کنیم با تابلوی زیر مواجه خواهیم شد که ایرانی.
1= دروغ زیاد میگویند و حتی با خودیها صادق نیستند.
2= خجول هستند و شرم حضور دارند.
3= تودار و مرموز هستند.
4= طرفدار افراط تفریط و پیرو قانون همه چیز یا هیچ هستند و میانه روی و تعادل را نمیشناسند.
5= ظار و باطنی متفاوت دارند و در برابر قدرت خوش رقصی میکنند و به ضعیفتر از خود بیرحم هستند.
6= بی اعتماد به دیگران و بیگانه هراس هستند و مبتلا به جنون دروغ و گزافگوی هستند.
7= فضول و کنجکاو به دیگران هستند و به همان میزان که میکوشند تا از کار دیگران سر در آورند تلاش میکنند که کسی از کار آنها سر در نیاورد.
8= هیچ حرف و مخالفتی را تلقی نمیکنند و به چانه زدن و سماجت در همه امور عادت دارند.
9= طفره میروند و اهل سر همبندی و اهمال کاری هستند.
10= هر چه را دوست ندارند به راحتی انکار میکنند.
11= لاف و گزاف زیاد میزنند و دچار خود بزرگبینی و خودشیفتگی و خودمداری هستند.
12=دروغ زیاد میگویند و به آسانی دیگران را مورد تحقیر قرار میدهند هر روز به ملیتهای دیگر توهین میکنند بدون اینکه حتی یک لحظه به اندیشند که چه کار دارند میکنند.
13= ایرانیها دورغگو هستند و دورو اگر 7 کلاس سواد را داشته باشند میگویند دیپلم داریم و اگر 9 کلاس سواد را داشته باشند میگویند لیسانس ادبیات را تمام نموده ایم در صورتیکه چنین نیست.
و اگر دیپلم را داشته باشند میگویند دکترا داریم.
14= ایرانیان تمام زندگیشان جعلیست و میخواهند با افکار و تفکر جعلی زندگیی کنند و در صدد هستند سر از زندگی دیگران در بیاورند و در این رابطه کوشش میکنند که کسی سر از زندگی خصوصی آنها در نیاورد و دائم دنبال ساختن هویت جعلی بر ای خویش هستند.
یک خانم ایرانی  در آلمان شهر ماربورگ آلمان به خانمی دیگر زنگ میزند و خود را لیسانس ادبیات معرفی میکند میگوید آنها آلمانیها نامه  را با لهجه افغانی براش ارسال نموده اند نمیفهمم این  این شخص چگونهبه خودش این اجازه را میدهد که بدون مراجعه به وجدانش به این آسانی  ملتهای دیگر را تحقیر کند و این برخورد خودش یک توهین آشکار به ملت افغان میباشد و توهین و تحقیر یک کار بی ادبانه است که متاسفانه از زبان ایرانی همیشه جاریست.
اینها آفغانیها و کردها و ملیتهای دیگر ساکن ایران را مورد توهین و تحقیر قرار میدهند در حالیکه زبان پارسی توسط فردوسی درست شد که 60% عربی توش وارد شده است و از پایه و ریشه ای زبان کردی درست شده است. متاسفانه فارس زبانان به آسانی و بدون اینکه یک لحظه پیشمان بشوند زبانهای دیگر را مورد تحقیر قرار میدهند .
انصافأ راحت نیستند و پریشان حال و همه راه را بنبست میدانند در جلو خویش. البته و مردم و ملتهای که در منطقه عراق و ایران و کشورهای دیکتاتوری زندگی میکنند باز به مرض خود سانسوری مبتلا هستند انسانی و یا ملتی که این خصوصیات را بخود بخورد بدون اینکه دچار خشم و انکار و مقاومت گردد چه ایرانی باشد و چه غییر ایرانی ولی با خشم و انکار و مقاومت نمیشود دیگران را بی اعتبار و یا عوض کرد. شاید باید سئوال بنیادی را مطرح کنیم تا مسئله چه برای خودمان و چه برای دیگران بعد تازه ای پیدا کند. باز ما ایرانیها کارهای غییر ضروری را با جدیت دنبال میکنیم اما کارهای ضروری را به فراموشی میسپاریم همین باعث میشود که ما در زندگیمان همیشه با شکست روبرو بشویم.
دروغ آشکار  یک ایرانی در یکی از کشورهای اروپایی من نمیخواهم اینجا بمانم بهشون گفته ام یعنی چی؟ من میخوام برم آمریکا...
فارسی زبانان خود را اشل بالا میدانند و به پنهان کاری دست میزنند لاکن فراموش نموده اند که علم امروزی زبان بدن در یک دیدار همه چیز را افشا میکند تو بر زبانت چیزی میگوید لاکن زبان بدنت چیزی دیگر میگوید.

ایرانیها خود را برتر میدانند  و دیگران را کمتر از خود

انسانها هنگامیکه زبان را باز میکنند و شروع به حرف زدن میکنند فراموش میکنند که حرکات سیستم بدنشان و زبان بدنشان مغایر است با آنچه بر زبان می آورند سیستم بدن چیزی دیگر و یا پیامی دیگر به ما میدهد اما زبان آنها چیزی دیگر جاری میشود اینجا  است که ما بخوبی  فرد را میشناسیم و شناسای میکنیم.
در میان داوریهای خارجیان نسبت به خصوصیات روانی ملیتهای ایرانی من با یکی از همه بیشتر موافقم و آن گفته را ونسان مونتی است در کتاب ایران او میگوید در پشت پرده روح ملتی پنهان است که از دوران طفولیت منهوب و درهم کوفته است بله سئوال و ادعای من هم در این نوشتار این است که آیا مجموعه ی خصوصیاتی که در بالا به عنوان خلقیات ایرانی و از زبان خودیها و بیگانگان ذکر شده است خصلت فردی و انحصاری ایرانی است با خصوصیات و منش روانتجاوزدیده و روح سرکوب شده است؟ به این سئوال روانشناسی و علوم رفتاری باید پاسخ بگوید و در این مورد میتوان به صدها مقاله و کتاب منتشر شده در باره ویژگیهای روانی انسانهای تجاوزدیده اشاره نمود که نگارنده سالهاست دل مشغول این کار است ولی تا جایی که در حوصله این نوشتار میگنجد به چند نکته اشاره میکنم چارلز وایت فیلد در کتاب پر سر و صدای شفای کودک درون صفحه 59 مینویسد در شرایطی سخت و نا امن رشد انسان باید در تنازع بقا باشد و انسانی که برای بقا میجگند بسیاری از روشهای مدارا و مماشات و تکنیکهای دفاعی را می آموزد. افراد تجاوزدیده و تحت فشار بقای خود را از طریق سهل انگاری و بی اهمیت جلو دادن مشکلات سر پنهان کامل و سماجت و چانه زدن خوش خدمتی و تظاهر انکار احساسات خود و دروغ تامین میکنند. آنچه بقول آنا فروید 1936 مکانیسمهای نا سلامت دفاعی برای انسان سلامت است روش های عادی ارتباط برای افراد تجاوزدیده با دنیای اطراف خویش است. مارگریت مالر روانکاو مشهور نیم قرن اخیر 1988 مینویسد برای خود واقعی در کودک انسان فضای رشد او بایست آغشته از عشق احترام و آزادی ابراز احساسات کودک باشد. محیطی که آرزوهای کودک جدی تلقی گردد و به او فرصت تجربه و اشتباه داده شود محیطی که کودک برای نشان دادن آنچه که هست هراسی نداشته باشد تا سالمتر رشد کند.

ایرانیها هنگامیکه از ملیتی و یا کسی بدشان بیاد فرد را با تهتمهای واهیی زیر متهم میکنند فلانی مشکلات روحی و روانی دارند  چرا این کار را نموده اند و  این همه تهمت زدن برای رها نمودن از کشمکشهای درونی خویش  میباشد.

ایرانیان حرف زدنشان با عملکردشان  آسمان تا زمین با هم فرق ودارای  ضد و نقیض است.

برای مثال فرد ایرانی سعی میکند  پیش مسیحی ومسیحی باشد پیش مسلمان مسلمان باشد  و پیش یهودی یهودی  باشد  این کار را زرنگی و زیرکی میدانند دشمن خودی  و در جمعی که همه بیگانه هستند سعی میکند برای جلب توجه  دیگران قرار گرفتن  خودیها را کنفت و تحقیر میکنند . برای نمونه در یک اتوبوس نشسته اید از یک ایرانی سئوال میکنید کجای هستید؟ در جواب با این جوابها مواجه میشوید  من متولد اینجا هستم  از بچگی به اینجا آمده وقتیکه زبان باز میکنند با زبان آن کشوری که توش هستند حرف میزنند به خوبی زبان آن کشور را نیآموخته اند.  و اگر طرفی که سئوال میکنند لهجه داشته باشند  در جا با این سئوالها مواجه میشود  آقای  یا خانم افغانی هستید؟ کرد هستید؟ بلوچ و یا عرب هستید لهجی غلیظی دارید یعنی در طول مدت حرف زدن هیچ فکر نکرده تو دارید چی تعریف میکنید بلکه تمرکز فکری خود را روی لهجی شما متمرکز کرده است. این ما بهش میگیم گرگ درون آیا همزیستی با چنین بیمارانی ممکن است؟

فرد ایرانی استبداد پرور و استبداد زده است  فرد ایرانی در درونش بذر استبداد کاشته شده است.

حال کمی در باره یک فرد که چند ماه پیش با من ملاقات نمود.
ج! سلام خوبی؟
من! سلامت باشید عزیز من خوبم شما خوب هستی؟
ج=! خوبم اما میخوام یک چیز را به شما بگویم من در نظر دارم به شهر یوتبوری نقل مکان کنم بعدأ در آنجا با رادیوها مصاحبه میکنم کم کم میرم بالا و رهبر میشوم بعدش ریئس جمهور خوب.
من=! خوب این خواب کی دیده اید؟ که با مصاحبه با  رادیوها میخواهید رهبر و ریئس جمهور بشوید؟
او=! مسخره میکنید حالا میبینید.
خوب ادامه این مطلب موکول میکنم برای نوشتهای آینده.

از نظر روانشناسی  و در تحقیقاتی که ما در باره ایرانیان با هر مذهب و  دین و باوری که دارند  دارای این مشکلات در تابلو زیر هستند.

قرار نیست انچه من میگویم و من در نظر دارم و بیان میکنم درست و مطلق و  باید همه آن را تائید کنند.

ایرانیان با هر دین و باوری که دارند  دارای مشکلاتی لاینحل در زندگی سیاسی و اجتماعی خود هستند.

 ۱ فرد ایرانی آنچه او میگوید باید  درست و مطلق باشد و باید همه آن نظر او را تائید کنند .

۲ آنچه فرد ایرانی در نظر ودر فکر دارند باید همه با کمال میل بگویند آفرین حرف شما درست است .

۳  ایرانیان استبداد زده و استبداد پرور هستند از یک شخص بتی میسازند.

۴ ایرانیان  نمی اندیشند  بلکه بیشتر دنبال این هستند کدام تلویزیون و کدام رسانه  چیزی خوبی در باره کسی میگوید درجا مورد تائید قرار میدهند و براش کف میزنند بدون اینکه تاریخچه ی این افراد را مورد مطالعه قرار بدهند دنبالش راه می افتد و در نهایتسرخورده میشوند.

۵ ایرانیان من من خیلی میکنند  برای مثال من مقاله و نوشتار مورد نظر من نباشد مردود است بنابر این در اندیشه و تفکر این فرد ایرانی آنچه او رد میکند توسط اکثریت مردم ایران رده شده  بنابر این نظرات و افکار خود را همه گیر و نظرات جمع میداند. در صورتیکه چنین نیست بلکه این یک توهم میباشد و یک پدیده ی روانیست


وقتیکه اندیشه ها در اسارت جهل درون   هستند  انسانها در جستجوی آزادی ناکامند  چونکه انسان ایرانی اسیر جهل درون و گرگ درون خویش هستند

ووقتیکه فکر و اندیشها در اسارت جهل درون هستند انسانها درجستجویی آزادی ناکامند چونکه درون انسان ایرانی اسیر جهل درون و گورگ درون خویش  میباشد همان خرافات نادرست و علوم آمیخته با جهل میباشد که سالهای سال بخورد مردم داده شده است و پس کسی که آزادی میخواهد سپس باید از درون خویش شروع کند و خود را از قید و بندهای جاهلانه رها سازد

فرهنگی دیکتاتوری و عدم قبول یک نوشته هنوز مردمان ایرانی در خارج از کشور به مفهوم دموکراسی نرسیده اند و هیچ نوع مطالعه ای در باره مفاهیم دموکراسی نکرده اند نگران کننده است جای فاسف است.. توی ایرانی از درونت یک دیکتاتوری ساخته اید چگونه جرئت میکنید در باره آزادی بیان و آزادی و دموکراسی حرف میزنید؟؟؟ اول برو دیکتاتورهای درون خویش را سرکوب کن بعد بیا دم از آزادی و دموکراسی بزن متاسفانه کسانی که هنوز خود را گوسفند میدانند و دنبال چوپان باشند پس بگذارید گرگها بخوردشون .. رهبر سازی یعنی دیکتاتور سازی درویش شدن یعنی خر شدن یعنی گوسفند شدن.. کسی که آزادی میخواهد باید در مرحله ای اول خودرا از قید و بندهای درونش که اورا به اسارت گرفته آزاد کند کسی که از درون آزاد نباشد فکرش بسته باشد پس گوسفندی انسان نما است

گوسفند و چوپان تفکر جهل انسان  یکی شاه میخواهد دقیقا اون خودش گوسفند میداند و دنبال چوپان است یکی دیگر استحمار شده  و یکی باید بالای سرش باشد رهبر میخواهد پس برده اندیشی ایرانی نهادینه شده است.  یکی از مشکلاتی که تابحال از ایرانیان دیده ام خیلی سریع دچاره چرخش خطرناک میشوند  میخواهند یکشبه اروپایی بشوند و این تفکر باعث شده است که در نهایت سرخورده  و سردرگم بشوند. 

استبداد پروری و استبداد اندیشی  و ضعیف کش و خودخواه باهزاران درد بیدرمان.  چاپلوسی و دستبوس و پابوسی فرهنگی پهلوی

یکی دیگر کودکان خویش را چاپلوس  و به اون کودکی که کاغذ سفیدی بیش نیست می آموزد که چاپلوس و کفش بوس و پابوس به بار آید  آیا تو چنین مرمانی با این حماقت  می پسندی؟  شستشویی مغزی یک کودک که هیچی از تاریخچه ی این مرد ترسو و جنایتکار را نمیداند به گوش این کودک خوانده اند و شستشویی مغزی داده اند که رضا پالانی  خدای خیلی به دختر ظلم  کرده اند برای این کودک و این کودک اجبارا و خودخواسته باید دولا بشود و عکس پای این جانی را به بوسند. تخیل و خرافات تنها منتسب به مذهبیون نیست  بله آنکه ادعای سکولار میکند دارای اندیشه های خرافاتی   نیز هستند  از خرافات کورش کبیری گرفته تا خرافات بت پرستی شاهپرستان کوراندیش 

طبقه بندی اختلالات روانی در روانپزشکی

اختلالات روانی در روان پزشکی در 6 دسته تقسیم بندی شده اند که عبارتند از:

1- اختلالات روانی: ناهنجاری های رفتاری یا روان شناختی بعد از یک دوره عملکرد طبیعی به گونه ای که بتوان زمان شروع ناهنجاری را مشخص کرد. (مانند اختلالات عاطفی، اسکیزوفرنی و اختلالات مربوطه، (ولیریوم و دمانس)

2- اختلالات یا واکنش های انطباقی در برابر استرس که شدت کمتری در مقایسه با اختلالات روانی دارند و به دنبال وقایع پر استرس یا تغییر در شرایط زندگی بیمار بوجود می آید.

3- اختلالات شخصیت: در این اختلالات بیمار رفتاری ناهنجار دارد که بصورت مداوم از اوایل بلوغ وجود داشته اند.

4- اختلالاتی که در دوران کودکی شروع می شوند.

5- عقب ماندگی ذهنی: آسیب عملکرد مغزی که بصورت مداوم از اوایل عمر وجود داشته است.

6- سایر اختلالات: شامل آنهایی می شود که نمی توان آنها را در گروه های قبلی جای داد.

7= آسیب دیدگی در دوران کودکی به دلیل جدای والدین و کشمکشهای میان والدین که پدر کوشش میکند که کودک را علیه مادر تحریک کند و مادر هم به همان شیوه باعث 
درهم ریختن حالت روحی و روانی کودک میشود.

پرخاشگری

پرخاشگری یعنی عملی که به آسیب رسانی عمدی به دیگران منتهی شود. این آسیب رسانی حالت های گوناگون دارد و می تواند آزارهای روانی از قبیل فحاشی، تحقیر و توهین باشد. پرخاشگری عمدی می تواند از سایر انگیزش های غیر پرخاشگرانه متمایز گردد.

ناکامی و پرخاشگری

پژوهش ها مبین آن است که ناکامی پرخاشگری را افزایش می دهد. این دیدگاه تحت عنوان فرضیه ناکامی و پرخاشگری سابقه ای طولانی دارد و می توان گفت:

• هر ناکامی می تواند به پرخاشگری بینجامد.

• هر پرخاشگری می تواند به ناکامی جدیدی بینجامد.

کاهش پرخاشگری

یکی از عوامل مؤثر در ازدیاد روحیه پرخاشگری شیوع فقر است. محققان رابطه مستقیمی بین فقر خانواده و میزان تعارض و پرخاشگری شان ذکر کرده اند، سطح پایین درآمد سبب می شود که در روابط فرزندان با یکدیگر، والدین و فرزندان و والدین با یکدیگر پرخاشگری گسترش پیدا کند. همچنین محققان دریافته اند که پدران بیکار بیشتر از پدران شاغل کودکانشان را کتک می زنند.

هر چند عامل فقر در بروز پرخاشگری بسیار مهم است اما نباید تأثیر تربیت نادرست والدین را بر کودکان نادیده گرفت. در واقع دوری از والدین و تبعیض میان فرزندان موجب افزایش روحیه پرخاشگری و بزهکاری در آنان می شود. وقتی والدین خشن کودکانشان را تنبیه می کنند معنایش این است که آنچه را من انجام می دهم انجام بده نه آنچه را که می گویم. بنابراین روحیه پرخاشگری در فرد رشد می کند.

 

درمان پرخاشگری

یکی از راه های کنترل پرخاشگری فرد فرو خوردن خشم است. فرد باید سعی کند در هنگام عصبانیت خشم خود را فرو خورده و به پرخاش دست نزند.

برخی روانشناسان معتقدند که پرخاشگری کلامی می تواند منجر به کاهش پرخاشگری عملی گردد. آنها معتقدند که این امر باعث خالی شدن عصبانیت می گردد. ولی ممکن است در مواردی پرخاشگری کلامی به پرخاشگری عملی نیز بیانجامد. در هر حال یکی از مهمترین و بهترین راه های کنترل و کاهش پرخاشگری آرام کردن فرد عصبانی است که باعث فرو نشستن خشم او می شود.


ساموئیل کرماشانی 


افرادی که با چهره ی نیم رخ بر سر میبرند و در رفتار و عملکرد خویش شک و تردید دارند و دارایی چند چهره ی مختلف هستند در اصل بیمار هستند و یا در محیطی خطرزا بر سر برده اند و تاثیر مخرب محیطهای خطرزا فرد را به این جای رسانده است که حتی در جایی که امن و امان باشد دچار شک و تردید میشوند و تمام زندگی آنها با وهم وآمیخته با توهم بوده و این توهم بخاطر شرایط سنی آنها تقویت شده است.

فرد ایرانی همیشه دارای یک ماسک  بر چهره خویش  هستند و  دارای چندین چهرهی مختلف هستند  جلو شما یک شخصیت دیگر و پشت سر شما یک شخصتی دیگر هستند  در مدارساعت عوض میشوند  اهل دروغ و فریب هستند و کلک هستند .

در تحقیقات روانشناسی آمده است افرادی که دارایی چند صورتی هستند و هر جایی به طور تناسب با جو آنجا گفتگو میکنند و همیشه در صدد هستند که پشت سر دیگران دست به بدگویی بزنند  در اصل مبتلا به جنون ترس شده اند.

و در ضمن این چنین اشخاصی که من در باره اشان بحث نمودم در صورت پیشنرفتن هذیانهای آنها به خشونت متوسل میشوند و به این دلیل به خشونت روی می آورند که هذیانهای که تابحال درباره اش علیه دیگران بیان نموده اند و کاربردی نداشته است چند برابر آنها را دچار وحشت نموده و این وحشت فرد بیمار را به انتقامجویی وامیدارد که دست به عمل فیزیکی میزنند.

و در عین حال این افراد خواب راحتی ندارند همیشه با ترس و حشت میخوابند به دلیل اینکه این اشخاص همیشه این احساس براشون ایجاد میشود که کسانی که او علیه آنها دست به هذیان گویی زده است از فرد هذیان گو انتقام بگیرند و این جو خودش برای خودش در چهارچوب تفکر بیمارش درست نموده و در نهایتش همان جنون حاد ترس میباشد که فرد برای جامعه خطر ناک میشود اعتماد به نفسش از بین رفته و دست به هر کاری که متضاد با قوانین جامعه باشد میزنند مثل دزدی بزهکاری و خرابکاری شکستن شیشه های ایستگاه اتوبوسهای محل زندگی و بنوعی به یک جانور انسانما مبدل میشود و در ضمن این را بیان کنم من چنین رفتاری را در بین افراد چپ و افراد مذهبی افراطی دیده ام متاسفانه.

و در ضمن بگویم که این چنین افرادی که با چنین مشکلات روانیی روبرو هستند بیشتر از همه خودسانسور هستند و خود سانسوری به این معنا میباشد این اشخاص چون بیمار هستند در این زمینه میکوشند که از راز و رمز دیگران آگاهیی پیدا کنند لاکن با همان شیوه که در صدد بر می آیند تا از رمز و راز دیگران سر در آورند میکوشند که کسی از رمز و راز آنها سر در نیاورد اما فراموش نموده اند علوم رفتاری امروزی این مرز را شکسته و بدون اینکه با فرد گفتگو بشود رفتار آنها زیر نظر قرار بگیرد بدن آنها زبان حال آنها و کشمکشهای درونی  روانی آنها میباشد منظورم حرکات بدنی آنها زبان حال فکری و درونی آنها میباشد برای نمونه حرکات چشمها دستها و سر و اعضای بدن انسان میتواند خیلی چیزهای که در درون آن انسانها وجود دارد بدست بیاورد که این کار را میتوان از راه دور بدون اینکه با فرد به گفتگو بنشینید.

که به پارانوئیدی ختم میشود دوم بعلت حسادت میباشد حسادت دو نوع دارد یک نوعش بهش میگن حسادت خفیف و این حسادت در پیش فرد تقویت شده و به حالت جنون میرسد برای نمونه پیش من چیزی میگویند و پیش دیگران چیزی دیگر بیان میکنند  همه این حرفهای که بیان میکنند بیشترش بر اثر کشمکشهای درونی و اختلالات فکری فرد میرساند.

این چنین افرادی که عادت دارند بنوعی برای دیگران تهمت بی اساس و دروغین درست کنند  بیمار هستند این بیماری همان ترس ناخودآگاه میباشد که فرد برای خالی کردن انباشته های درونیش پناه به این میبرد که پشت سر دیگران دست به تهمت زدن دروغ درست کردن و کارهای بکنند که خود نیز از عواقب آن اگاهیی ندارند هر چند میکوشند که علیه کسانی دیگر دست به هذیان گویی بزنند در عین حال دچار ترس و اسطراب و وحشت میشوند این اشخاص بیشتر از همه دچار استرس میشوند.

این افرادی که در بالا در باره اش بحث نمودم که دارایی چند چهره مختلف هستند  بیشتر کشمکشهای فکری و درونی آنها باعث میشود دست به هذیان گویی و دروغ گفتن بزنند و این افراد در عملکردشان میتوان در مسائل ارثی آنها از را رفتار آنها مورد بررسی قرار داد.

4 چیز میتوانند فرد را به هذیان گویی وادار کنند.

1 خودپسندی 

2 ترس و وحشت ناخودآگاه

3 مسائل ارثی

4بعلت بیسوادی و نادانی 

5 وسواسی و حسادت نسبت به توانایهای دیگران و موفقیت دیگر دچار تشنج توهم شده و برای گریز از این توهم در صدد تخریب دیگران بر می آید.

برای مثال یک نفر آمد و گفت او سیکل خوانده است در ایران اگر سئوال کنید که سیکل چند تا کتاب دارد و چه نوع علومی در آن خوانده میشود به هیچ عنوان توان جواب دادن را ندارند  کسانی که تا حد سیکل درس میخوانند معمولا با زبان انگلیسی آشنایی دارند چرا چون در کلاس 5 ابتدایی درس دستور زبان انگلیسی آغاز میشود در مدارس ایران و در کلاس هفتم مکالمات انگلسی وجود دارد در کلاس هشتم باید به معلمش نامه به زبان انگلیسی بفرستد یعنی در طول 3 سال خواندن درس انگلیسی توان گفتگو با زبان انگلیسی باشد برده میشود.

در آینده در باره دروغ مقالاتی منتشر میکنم که  خیلی جنبه آموزنده و مفید خواهند بود.

با تشکر ساموئیل کرماشانی 12/1/2012

0046720303668  email samuel.ku35@gmail.com

https://rwku3.blogspot.com/


کسانی که خطاهای خویش را انکار میکنند و در صدد هستند که برای دیگران خطا درست کنند بدترین دشمن خویش هستند در مرحله اول در مرحله دوم دشمن کل جامعه هستند این اشخاص.

فرد ایرانی به آسانی بدون هیچ مقاومتی  خطاهای خویش را انکار میکنند و خود را درستکار و بدون خطا میدانند.

منکر اشتباهات خویش و دفاع از آن نوعی خود آزاریست که این چنین افراد دچار عذاب وجدانی نیز میشوند و در عین حال در صدد هستند اشتباهات خویش را پنهان کنند از راه دیگر به درون و روان خویش ضربه ای جبران ناپذیر میزنند.

این نوع اشخاص بدلیل رفتارهای ناهنجاری که از خود نشانمیدهند و از راه دیگر خطاهای خویش را انکار میکنند بیشتر از دیگران دچار اختلالات رفتاری و حتی گفتاری میشوند و در نهایتش دچار اختلالات عقلی شده و تمامی سیستم فرماندهی از کار افتاده و هدایت کنندهای اعصاب و نیروی که در مغز وجود دارد که برای اصلاح و رد آنچه قابل قبول نیست از بین میرود و فرد را به یک جانور انسانما در می آید چیزهای مطرح میکند که هیچ صادق نیستندو بعضی اوقات خود را رهبر دنیا میدانند و در این فکر هستند اگر کسی از اشتباهات آنها بویی به برد به شخصیت و به کارهای که در آینده باید آنها انجام بدهند لطمه وارد میکند.

چنین اشخاصی  باز به دلیل عدم باور به خود و به نفس خویش اعتماد ندارند و به هیچ احدی باور ندارند و همیشه در دنیای شک و تردید بر سر میبرند و عین حال با کسی هم دوست میشوند همیشه در این فکر هستند که شخصی که با آنها دوست شده است در صدد جاسوسی بر علیه آنها بر آمده است برای گریز از دردهای درونی و کشمکشهای روانی و درونی آنها کاری میکند که به هیچ احدی اعتماد نکنند البته این بیماری بیشتر در نزد برادران کومه له ای دیده شده است در دنیای خیالی بر سر میبرند.

من این چنین مشکلات روانی را در رفتار برادران کورد و ایرانیان و عراقیان به وضوح میبینم و دیده ام.

در درازمدت این نوع رفتارها باعث بی ثباتی جامعه میشود.

در این باره من در حال نوشتن رفتارهای ناهنجار هستم که نکات به نکات  به آن اشاره خواهیم کرد.

و هم از راه صدا و هم از راه نوشتاری در اختیار دوستان خود قرار خواهیم داد.

با تشکر ساموئیل کرماشانی 10/1/2012

شماره تلفن 0046720303668


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر