۱۳۹۷ فروردین ۱۵, چهارشنبه

بیماریهای عقلی افرادی که بیسواد بوده اند و در زیر دست مذهبیون بزرگ شده اند و یک دفعه دست به خواندن کتابهای کمونیستی زده اند


بیماریهای عقلی افرادی که بیسواد بوده اند و در زیر دست مذهبیون بزرگ شده اند و یک دفعه دست به خواندن کتابهای کمونیستی زده اند


علت 
  این بیماری عقلی به علت عدم توانی حل بحران درونی و مغزی افرادی
که گزار از یک تفکر به تفکری دیگر هستند چون سواد کافی نداشته اند چون بیشتر زندگیشان در دهگدها گذرانده اند چون توانانی هضم چنین تفکری را ندارند دچار اختلالات عقلی میشوند. 
بیماریهای عقلی افرادی که بیسواد بوده اند و در زیر دست مذهبیون بزرگ شده اند و یک دفعه دست به خواندن کتابهای کمونیستی زده اندکه عقل و مغز آنها توان هضم چنین تفکری را نداشته و همیشه بخاطر عدم باور به دومی و رها نشدن از اولین دچار جنگ اعصاب شده اند و نهایتا دچار درگیری درونی میشوند و به بیماری روانی مزمن از نوع اسکیزوپاتیکی و اسکیزوفرنی مبتلا میشوند که میتوان گفت به جنون مزمن دوقطبی هم مبتلا میشوند این افراد چرا چون انرژیهای این افراد بیشتر صرف درگیری درونی مغزی و ناتوانی در هضم چنین تفکری و برون نزدن این بغزها و این دردها فرد را به بیماریهای روانی مبتلا میکند که در سیستم اعصابش اختلالات بوجود می آید.

یروی تجسم ذهنی‌


تجسم ذهنی،یعنی‌ اهداف و آرزوها را در ذهن خود مجسم کرده و مانند یک فیلم سینمایی که خود کارگردان آن هستید از ذهنیت خود بگذرانید. این کار در شما انرژی ایجاد کرده و شتاب لازم برای رسیدن به اهدافتان را بوجود میاورد.طبق نظریه پژوهش گران، رفتار انسان همان چیزی است که در تصویر ذهنی‌ خود ساخته است. به دیگر سخن، مغز انسان فرقی‌ بین تصورات ذهنی‌ و دنیای واقعی‌ خود نمیگذارد.تجسم کاربرد مغز را بیشتر می‌کند. بدین جهت اغلب ورزش کاران قبل از مسابقه همیشه برنده شدن خود را تجسم میکنند که بطور مثال به گردن خود مدال قهرمانی آویزان دارند و بر روی کرسی پیروزی ایستاده اند. این کار چنان انگیزه‌ای به آنها میدهد که در حال استراحت در ذهن خود به تمرین‌های خود ادامه میدهند.تجسم به شیوه‌ای در مغز برنامه ریزی می‌کند که ذهنیت تبدیل به واقعیت میشود و هر چه را که در ذهن خود پرورانده اید به انجام میرسانید.کار دیگر که تصویر ذهنی‌ برای شما انجام میدهد ایجاد انگیزه است که شما را و‌ا میدارد که با تلاش و کوشش به اهداف خود برسید.تجسم،هنگامی که تمرکز خود را بر روی اهداف شما قرار دهد، دریچه مغز را به روی چیزهای دیگر بسته و فقط اطلاعاتی‌ را به درون خود راه میدهد که برای رسیدن به این اهداف سودمند باشند.به دیگر سخن وقتی در فکرتان کاری برای انجام شدن وجود دارد، مغز تمام نیروی خود را برای اطلاعات لازم بسیج می‌کند.تجسم کردن، به کلمات توجه چندانی ندارد، توجه او بیشتر به تصویر است. روند تجسم کردن کار زیاد مشکلی‌ نیست، باید چشمان خود را بسته ونتیجه مقاصد و کارهای خود را مجسم کنید.مثلا اگر هدف شما خریدن خانه‌ای در کنار دریا است، چشمان خود را به بندید و تجسم کنید که در منزل دلخواه خود قدم میزنید. تمام جزئیات ممکن را در تصویر ذهنی‌ خود به گنجانید. بیرون خانه، گل کاریها، اتاق پذیرایی، اتاق خواب، تابلوهای نصب شده و مبلمان خانه را به صورت شفاف تجسم کنید تا در شما انگیزه لازم برای رسیدن به خانه تان فراهم شود.کارهای مهم و اهداف خود را بر روی صفحه کاغذی نوشته و هر روز آنها را مرور کنید. هر کدام از کارها را با صدای بلند خوانده، سپس چشمان خود را به بندید و تصور کنید که کارها انجام گرفته سپس نتیجه آن را مجسم کنید. این کار را هر شب قبل از خوابیدن و هر روز صبح پس از بیدار شدن از خواب انجام دهید.تمام روند کار شاید بیش از ۲۰ دقیقه از وقت شما را نگیرد اما میتواند عزم و اراده شما را برای انجام دادن این کارها محکم تر کرده و نیروی لازم را بوجود آورد.برای اینکه این تصویر ذهنی‌ را جذابتر و سازنده تر کنید به آن نیز یک نیروی صوتی اضافه کنید. بطور مثال اگر آرزوی شما داشتن خانه ای در کنار دریا است، صدای امواج دریا را به تصویر ذهنی‌ خود بیفزایید.اصولاً یک تصویر بیشتر از کلمات در ذهن انسان میماند. بدین جهت بعضی‌ از فیلم‌های سینمایی که در زمان بچگی‌ و یا نو جوانی‌ دیده ایم هنوز در ذهن ما باقی‌ مانده و فراموش نمی‌شود.باید توجه داشت که تجسم کردن باید توام با هیجان و شوق باشد تا بتواند به حقیقت به پیوندد. زمانی‌ این شور و شوق را بوجود میاورید که به آن باورمند باشید. بنابرین تجسم ذهنی‌ فقط محدود به نظاره کردن نیست، باید در آن نقش فعال خود را حس کنید و از آن لذت ببرید.توجه داشته باشید که بین تجسم کردن و تخیل فرق اساسی‌ وجود دارد. در تخیل، شما فقط در حال نظاره کردن هستید و نقشی‌ ندارید. افکار شما پراکنده است و هیچ رابطه ای بین آنها نمیتوان پیدا کرد. خیال کردن مانند خوابی‌ است که شب دیده و صبح پس از بیداری فراموش می‌‌کنید. در عوض تجسم ذهنی‌ مانند فیلمی است که شروع و انتهای آن معلوم و خود کارگردان آن هستید.اگر فکر می‌‌کنید که تصویر ذهنی‌ شما خیلی‌ بزرگتر از آنست که به مرحله اجرا گذاشته شود، آن را به قطعه های  کوچکتر تقسیم کرده و با آنها شروع کنید. هر زمان که یک قطعه به اتمام برسد، متوجه خواهید شد که در شما اعتماد به نفس قابل توجهی‌ بوجود آمده که در شما توانمندی لازم را برای اتمام مراحل بعدی فراهم می‌کند.کاربرد دیگر تجسم ذهنی‌ در این است که موانع رسیدن به اهداف را شناسائی کرده و آنها را از سر راه بر میدارد، و جاده موفقیت را برای شما صاف و هموار میسازد.
13/7/2011این مقاله ادامه دارد با تشکر ساموئیل کرماشانی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر