مثبتاندیشی چه زمانی سمی میشود؟ آیا مثبت اندیش وجوددارد؟
پریسیلا گوینز بسیار خسته بود. او بچههای کوچک داشت و باید مرتب یا به آنها غذا میداد یا پوشکشان را عوض میکرد. این وسط او همیشه دچار بیخوابی بود. او میگوید: «بعضی اوقات از این وضعیت شکایت میکردم و میگفتم ای کاش فقط ۱دقیقه میتوانستم برای خودم وقت بگذارم، اما اطرافیانم پاسخ میدادند، بزرگتر که بشوند دلت برای این روزها تنگ میشود.»
و این جمله پریسیلا را دیوانه میکرد.
درواقع او مخالفتی با این جمله نداشت. اما آن لحظات او به دنبال شنیدن واقعیتها نبود. در عوض، او میخواست دیگران خستگی مفرطی که دچارش بود را به رسمیت بشناسند. برخی اوقات پاسخهایی که دوستانش به او میدادند آنچنان احساس بدی در او ایجاد میکرد که باعث میشد فکر کند حتی فکر کردن به اینکه میتواند چند دقیقهای برای خودش وقت بگذارد نیز گناهآلود است.
او میگوید: «بعد از آن پاسخها من هنوز دلم میخواست برای خودم وقت بگذارم، اما این بار احساس میکردم این خواسته از اساس اشتباه است.»
به گزارش فرادید به نقل از سی ان ان، تمرکز بر تفکر مثبت، درحالیکه تمام تجربههای سخت و چالشها را به کناری گذاشتهاید، چیزی است که کارشناسان به آن «مثبتاندیشی مسموم» میگویند. گوینز اخیراً با این اصطلاح آشنا شد و میخواست بداند آیا دیگران هم تجربههای مشابه او داشتهاند. او در توئیترش نوشت: «آیا هرگز در زندگی با مثبتاندیشی مسموم مواجه شدهاید؟»
نوشتههای پیشین گوینز درباره شیوههای فرزندپروری و خاطرات روزانه چندان مورد استقبال قرار نمیگرفت، اما این پرسش توجه بیش از ۲۰۱۰۰۰ نفر را به خود جلب کرد. این پرسش خیلیها را به یاد خودشان انداخت. سال ۲۰۲۰ سال سختی بود. خیلی از مردم در سراسر جهان به دلیل قرنطینه و همهگیری شغلهای خود را از دست دادند و دچار مشکلات روانی جدی شدند. در این اوضاع شاید آخرین چیزی که یک نفر دوست دارد بشوند این است: «شاید همه اینها به صلاح و قسمت بوده است.»
همیشه مثبت بودن چه ایرادی دارد؟
جیمی لانگ، روانشناس بالینی مستقر در فلوریدا، میگوید شاد بودن اصلاً چیز بدی نیست. نگرش مثبت برای نزدیکان شما یک موهبت تلقی میشود، اما این نگرش نباید جای با جانودل گوش سپردن به دردِ دلهای دیگران را بگیرد.
لانگ توضیح میدهد: «وقتی شما تصمیم میگیرید که به یک مسئله فقط از یک بعد یا نظرگاه نگاه کنید – در این مورد مثلاً تصمیم میگیرید که فقط سویههای مثبت یک تجربه را ببینید – بسیار محتمل است که یک تجربه اصیل را از دست بدهید یا آن را از درجه اهمیت ساقط کنید. این نوع نگرش مثبتاندیشی مسوم است که گوینز هم زمانی که به دنبال ذرهای همدردی درباره مشقات فرزندپروری بود با آن مواجه شد.
حتی شاید هدفتان شاد کردن افراد باشد، اما زمانیکه تلاش میکنید این کار را انجام دهید در واقع باعث میشوید که تجربههای سختی که او داشته کماهمیت جلوه کند و آن فرد نیز یاد میگیرد که در آینده احساسات منفی خود را مخفی نگه دارد. لانگ میگوید: «[این برخورد باعث میشود]ما در مواجهه با جهان به چهره نقاب بزنیم و بین هویت واقعی و هویتی که به جهان عرضه میکنیم شکاف ایجاد شود. فاصله بین این شکاف را احساس شرمساری و خجالت پر میکند.»
لانگ پیشنهاد میدهد که به جای جستجوی راهی برای چرخش مثبت [مثبت جلوه دادن هر رویدادی]بهتر است از زبانی تصدیقکننده و پذیرنده استفاده کنیم.» او میگوید: «خیلی طبیعی است که بخواهیم کمک کنیم و مشوق دیگران باشیم. اما برخی اوقات بهتر است آن شتابزدگی برای درست کردن کارها را کنار بگذاریم. آنچه ما در آن لحظات نیاز داریم به رسمیت شناختهشدن است، اما اغلب چیزی که دریافت میکنم نقشه راه است؛ و این توصیهها اغلب کمککننده نیستند.»
لانگ و همکار روانشناسش، ثمره کوئینتِرو، مثالهایی از پاسخهای «مثبت» را فهرست کردهاند که میتوانند مانع از آن شوند که یک دوست احساسات واقعیاش را با ما به اشتراک بگذارد:
«به جنبههای مثبت قضیه نگاه کن»، «حتماً حکمتی در این اتفاق بوده»، «فکر کن میتوانست بدتر از این باشد.»
آنها میگویند بهتر است به جای عبارات بالا از عباراتی استفاده کنیم که فرد مشتاق شود صحبت کند و لحظات سختی که در زندگی تجربه کرده است را با کسی که برایش مهم است، درمیان بگذارد.
مثالهای آنها این موارد است: «خیلی سخت است، من همهاش به تو فکر میکنم. هر اتفاقی بیفتد - خوب یا بد - من کنارت هستم.»
لانگ میگوید برخی اوقات فقط کافی است بگوییم: «بله من هم همینطور» یا «حق با توست.» لانگ میگوید: «این عبارتها به فرد فرصت میدهد تا آن تجربه ناب را هرقدر گفتنش یا شنیدنش سخت باشد با ما درمیان بگذارد.»
مثبتاندیشی مسموم در مورد خودمان
ما مثبتاندیشی مسموم را فقط در مورد دیگران استفاده نمیکنیم. بسیاری از مردم خودشان را تحت فشارهای شدید میگذارند تا از هر نوع احساس منفی خودشان را برحذر بدارند. لانگ میگوید: «چنین حالتی میتواند منجر به صدمات جسمانی و روانی شود.
یک مطالعه نشان داده که سرکوب واکنشهای احساسی - چه احساسات منفی و چه مثبت –باعث واکنش اعصاب سمپاتیک قلب و عروق میشود. یک مطالعه دیگر نشان داد مشارکتکنندگانی که به محرکها واکنشهای احساسی نشان میدادند ضربان قلبشان پایینتر بود و خیلی سریعتر بهبود پیدا میکردند.
از استرسهای روزمره گرفته تا غمهای طولانی و عمیق زندگی پر از چالش است. تلاش برای کنار گذاشتن این احساسات و نادیده گرفتن آنها هیچ کمکی به ناپدید شدن آنها نمیکند.
لانگ میگوید: «وقتی شما غم، شرمساری و احساس گناه را در بدن خودتان حبس میکنید، این احساسات هیچ جایی برای رفتن ندارند.»
لانگ میگوید، نادیده گرفتن افکار منفی هیچ کمکی نمیکند، بنابراین بهترین کار این است که به خودمان اجازه تجربه کردن این احساسات را بدهیم.
علاوهبراین، لانگ میگوید پذیرش احساساتمان به ما فرصت میدهد در جهانی که احساسات منفی و مثبت در آن همزمان هستند، تجربههای ظریفتر و پیچیدهتری را تجربه کنیم. او میگوید: «مراقب ذهنیت یا همه یا هیچ باشد. اگر گرفتار این افسانه هستید هر موقعیتی احساس مشخصی دارد که باید راه درست ابراز کردن آن را بدانید، پس دارید خودتان را محدود میکنید.»
او به عنوان مثال تجربههای پیچیدهای را شرح میدهد که بسیاری در دوران همهگیری داشتند. بسیاری در این دوران با تلفیقی از احساس غم، شادی، خوشحالی و امیدواری مواجه شدند. برخی اوقات این احساسات همزمان رخ میدهند.
او میگوید: «ما از وقوع چنین رویدادی ناراحت هستیم، اما همزمان میتوانیم نسبت به آینده مثبتاندیش و امیدوار باشیم. قرار نیست که با ذهنیت یا همه یا هیچ زندگی کنیم.»
آیا احساس بد میتواند بعضی اوقات خوب باشد؟
محققان روانشناسی مثبتگرا از اواخر دهه ۱۹۹۰ تحقیقاتی را شروع کردند تا کشف کنند افراد از چه طروقی خودشان را از احساسات منفی میرهانند و به جای آموختن از افسردگی و سایر بیماریهای ذهنی از شادیها و خوشیهایشان درس میگیرند.
درحالیکه خیلی از افراد ممکن است گمان کنند غم و خشم تجربههای نامطلوبی هستند، تیم لوماس، یک روانشناس مثبتگرا، استدلال میکند که این دو احساس نیز برای شکوفایی افراد بسیار کلیدی هستند.
لوماس، استاد دانشگاه ایست لاندن، میگوید: «احساسات نوعی اطلاعات درباره جهان ماست. احساسات میتواند به شما درباره چیزی مهم اطلاعات بدهد یا برخی اوقات میتواند از شما محافظت کند.»
لوماس در مقالهای که در سال ۲۰۱۸ منتشر کرده نوشته است که غم میتواند نوعی بیان مراقبت باشد که وقتی ظاهر میشود که فرد عزیزی را در اثر مرگ یا شکست عشقی از دست میدهد. از طرفی، لوماس میگوید غم میتواند یک هشدار باشد که به شما میگوید باید خودتان را ارزیابی کنید.
لوماس درباره ارزشهای خشم و ملال نیز مقاله نوشته است. او میگوید هر احساسی میتواند ارزشگذاری منفی بشود، اما هر احساسی در بلندمدت میتواند ابزار مفیدی برای بهبود حال افراد باشد.»
تعادل مهم است
بااینحال باید توجه داشت که احساسات منفی زمانی فایده دارند که دوزشان پایین باشد. لوماس تأکید میکند که احساسات سخت زمانی ارزشمند هستند که تعادل برقرار کنند. او میگوید: «هر احساس منفیای که خیلی طولانی شود میتواند به مشکل بالینی یا ناهنجاری تبدیل شود.»
«تحقیقات زیادی فواید مثبتاندیشی را نشان میدهند و کسی منکر آن نیست. وقتی که مثبتاندیشی به حد افراط برسد و از معنا تهی شود، مشکلات ایجاد میشوند.»
وقتی توئیت پریسیلا گوینز درباره مثبتاندیشی مسموم وایرال شد او صدها پیام از افرادی دریافت کرد که مثبتاندیشی مسموم را تجربه کرده بودند و البته تعداد زیادی نیز ابراز نگرانی کرده بودند که او غیرمنصفانه دارد افراد شاد را مورد انتقاد قرار میدهد.
اما از نظر خودش درسی که ما از مثبتاندیشی مسموم میگیریم این نیست که راه و روشی درست یا غلط برای احساس کردن وجود دارد بلکه ما میآموزیم که به خودمان و دیگران گوش دهیم. «من دوست دارم با دردهای دیگران همدلی کنم وگرنه که افراد خوشحال واقعاً آدمهای بزرگی هستند.»
.مثبت اندیشی چیست
مثبت اندیشی یکی از الگوهای رفتاری سالم در جامعه است. با توجه به اینکه آینده هر شخص تا حد بالایی به نگرش او بستگی دارد مثبت اندیشیدن می تواند مقدمات موفقیت و کامیابی را برای او فراهم کند. البته لازم به ذکر است که تنها مثبت اندیشی لازمه کار نیست بلکه به این معنی می باشد که نگرش مثبت در زندگی می تواند انسان را به سمت کامیابی سوق دهد. یکی دیگر از بازخوردهای مثبت اندیشی داشتن روان سالم است. اگر این توانایی در ما وجود ندارد و یا بواسطه عواملی کمرنگ شده، می بایست این موضوع به کمک روشهای موثر و نوین علم روانشناسی توسط روانشناس مورد بررسی و تحت درمان قرار گیرد.
اثرات مثبت اندیشی
مثبت اندیشی اثرات بسیار خوبی بر روی زندگی و حتی بدن ما دارد. با توجه به اینکه ذهن قدرت بالایی دارد مثبت اندیشی در بسیاری از مواقع غیرممکن ها را ممکن می کند! طبق تحقیقات، نگرش و تفکرات ما تکلیف آینده مان را مشخص می کند. به این معنی که مثبت اندیشی می تواند زمینه های اتفاقات مثبت در زندگی ما را فراهم کند. در زیر به چند مورد از اثرات مثبت اندیشی اشاره شده است:
- وجود آرامش و اطمینان خاطر در زندگی
- تمرکز بیشتر و بهتر بر روی موفقیت و کامیابی
- بسیج شدن فکر و اعضای بدن برای اتفاق های خوب
- عدم وجود مشکلات حاصل از افکار منفی مانند استرس، اضطراب و افسردگی
پیش به سوی مثبت اندیشی
اگر شخص منفی نگری هستید بهترین کار ممکن این است که به یک روانشناس مجرب مراجعه کنیم. روانشناس با استفاده از تکنیک های علمی و عملی به ما کمک خواهد کرد تا بتوانیم مثبت بیاندیشیم. یکی از مهمترین اقدامات پیش رو، ریشه یابی و علت یابی این موضوع است که شخص چرا می تواند مثبت فکر کند؟ مواردی همچون شرایط و محیط ناسالم از نظر روانشناختی، یا عدم سلامت روانی و شخصیتی و مانند آنها می توانند جزو دلایل اصلی تفکرات منفی باشند. بازنگری افکار با کمک خود شخص کمک بسیاری به ریشه یابی موضوع خواهد کرد. پس از این مرحله امکان ارائه راهکار مناسب وجود خواهد داشت.
مشخص کردن واقعیت و تحریفات
یکی از مهمترین اقدامات برای اصلاح تفکرات نادرست و منفی، مرور و مشخص کردن واقعیات و تحریفات است. ممکن است بخشی یا بسیاری از نگرش های ما نسبت به محیط اشتباه باشد که با تصحیح خطاهای شناختی و تعمیم دادن آنها می توان قدمی بزرگی در این زمینه برداشت. همچنین لازم به ذکر است با مرور و بررسی دیدگاه های شخصی نسبت به مسائل مختلف این مشکل قابل حل است.
امید به زندگی برابر است با مثبت فکر کردن
اگر شخصی امید به زندگی داشته باشد حتما دارای زمینه فکری مثبت می باشد. در ادامه به مجموعه راهکارهای افزایش امید به زندگی خواهیم پرداخت.
- رویا پردازی و به تصویر کشیدن زندگی: اگر از خیلی از افراد بپرسید برای چه چیزی تلاش می کنید؟ می گویند که برای رسیدن به فردایی بهتر و آینده ای زیباتر تلاش می کنند. اما اگر از آنها بپرسید این آینده زیبا از نظر شما چه ویژگی هایی دارد؟ جوابی ندارند که، به شما بدهند. برای اینکه امید به زندگی در شما قوی تر شود، باید آینده ای که انتظارش را دارید، در ذهن خود به تصویر بکشید.
- بررسی انتظارات خود از زندگی: ببینید که چه آینده ای را در نظر خود دوست دارید؟ چه اهدافی دارید؟ انتظارات خود را از زندگی بشناسید. در این صورت می توانید برای رسیدن به آنها با امید و انگیزه بیشتری تلاش کنید. نوشتن می تواند یک کمکی بسیار موثر باشد. انتظارات خود را از یک زندگی ایده آل بنویسید. سپس با اولویت بندی کردن آنها، برای رسیدن به آنها تلاش کنید.
- تقویت کردن ارتباطات اجتماعی: یکی از علائم ناامیدی در زندگی، گوشه گیری و ترجیح تنهایی است. بنابراین اگر می خواهید امید به زندگی را در خود تقویت کنید، بهتر است روابط اجتماعی خود را گسترش دهید و تقویت نمایید.
- بررسی تفاوت زندگی ایده آل در کنار زندگی فعلی: به تفاوت های زندگی فعلی و زندگی ایده آلی که در ذهن دارید، فکر کنید. اینکار در تقویت امید به زندگی و همچنین تقویت اراده شما برای رسیدن به زندگی ایده آل بسیار موثر است.
- شرکت در فعالیت های لذت بخش: کارهایی که به آنها علاقه مند هستید را کشف کنید. ببینید دوست دارید در چه فعالیت هایی شرکت کنید؟ انجام چه کارهایی را لذت بخش تلقی می کنید؟ که می تواند حال شما را خوب کند. شرکت کردن در این فعالیت ها می تواند تاثیر گذاری بسیار زیادی در تقویت امید به زندگی در شما داشته باشد.
- پی بردن به معنای زندگی: معنای زندگی را به طور کامل درک نمایید. از نظر شما زندگی در دنیا به چه معنایی می باشد. شاید این راهکار فلسفی و معنوی به نظر بیاید. اما یک واقعیت انکار ناپذیر است. امید زمانی در زندگی شما جریان پیدا می کند، که بدانید به چه دلیلی از رختخواب بلند می شوید، سرکار می روید، غذا می خورید و ….تعیین هدف و تلاش برای رسیدن به آن، یکی از مهم ترین دلایل زندگی می باشد. بنابراین سعی کنید معنای زندگی ایده آل و خوشبخت را به درستی درک کنید. در این صورت می توانید امید بیشتری در زندگی داشته باشید.
- شناخت نقاط قوت و نقاط ضعف: از دیگر راهکارهای تقویت امید به زندگی، شناخت ویژگی های فردی خود است. یکی از دلایل اصلی ناامیدی، احساس ضعف و ناکارآمدی در زندگی است. که ناشی از عدم شناخت نقاط مثبت و منفی افراد است. برای اینکه فردی امیدوارتر باشید، نیاز است تا نقاط قوت خود را بشناسید و در کارهایی شرکت کنید که در آن مهارت دارید.همچنین با شناخت نقاط ضعف خود می توانید، برای تقویت آنها اقدام نمایید. تا دیگر نقاط ضعف تلقی نشوند.
- نوشتن خواسته ها و دنبال کردن آنها: یکی دیگر از راهکارهای تقویت امید در زندگی هر انسانی مشخص کردن خواسته های او از زندگی است. خواسته های خود را از زندگی بنویسید و برای انجام هر کدام تلاش کنید. نوشتن خواسته ها و قرار دادن آنها در معرض دید، می تواند انگیزه و امید شما را در زندگی برای رسیدن به آنها تقویت نماید.
- مراقبت از خود: از سلامت خود مراقبت نمایید. چکاپ های سلامتی را دست کم نگیرید. در صورتی که بیمار شدید، به سرعت برای درمان آن اقدام نمایید. یکی از مواردی که موجب کاهش امید به زندگی می شود، وجود بیماری و عدم وجود سلامت کامل انسان می باشد. سلامتی یکی از مهم ترین دارایی های هر انسان در زندگی است. سعی کنید تمام تلاش خود را برای حفظ آن انجام دهید.
- عدم توجه به امید کاذب: رویاهای غیر قابل باور و کاذب از دلایل اصلی ناامیدی در زندگی هر انسان است. بنابراین تمرکز خود را از روی رویاهای غیر قابل باور و خیالی بردارید. فکر کردن و تلاش برای خواسته های غیر واقعی که در نهایت با شکست روبه رو خواهد شد، می تواند تمامی امید و انگیزه شما را در زندگی از بین ببرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر