۱۳۹۸ مرداد ۹, چهارشنبه

در نیمه دهه ۹۰ گروه CDC و Kaiser Permanente عارضه ای را کشف کرد



.................
حال، زمان زیادی است که من این چیزها را با دیدگاهی که آموزش دیده بودم دیدم، یا به صورت مشکل اجتماعی-- به عنوان مددکار اجتماعی-- یا به صورت بیماری روحی-- به عنوان مددکار سلامت روحی، و بعد اتفاقی افتاد که مرا وادار به بازبینی کل روشم کرد. وقتی دوره دستیاری من به پایان رسید می خواستم جایی برم که احساس کنم واقعا به حضور من نیاز هست، جایی که بتوانم تغییری ایجاد کنم. بنابراین برای کار در مرکز پزشکی کالیفرنیا پسیفیک آمدم، یکی از بهترین بیمارستان های خصوصی در کالیفرنیای شمالی، و با هم، کلینیکی در "بی ویو هانتر پوینت" Bayview-Hunters Point افتتاح کردیم، یکی از فقیرترین و محروم ترین محله ها در سان فرانسیسکو. قبل از این، تنها یک پزشک کودکان در کل" بی ویو" Bayview وجود داشت که به بیش از۱۰٫۰۰۰ کودک خدمات ارائه میکرد، پس ما دفتر را راه انداختیم و توانستیم مراقبت هایی با کیفیت بالا ارائه کنیم بدون توجه توانایی پرداخت بیماران. خیلی جالب بود. ما نابرابری های معمول در سلامتی را هدف قرار دادیم: دسترسی به مراقبت، نرخ ایمن سازی، نرخ بستری شدن در بیمارستان آسم، و به همه ارقامی که میخواستیم رسیدیم. ما به خودمان خیلی افتخار می کردیم. 
مطالعه تجارب عوارض دوران کودکی چیزی است که همه باید در مورد آن بدانند. این مطالعه توسط دکتر وینس فلیتی در Kaiser و دکتر باب آندا در CDC انجام شده است، آن ها با هم،از ۱۷٫۵۰۰ بزرگسال درمورد سابقه مواجهه با چیزی که به آن "تجربه عوارض دوران کودکی" یا ACEs می گویند را پرسیدند. این عوارض شامل سوء استفاده فیزیکی، احساسی و جنسی، بی توجهی جسمی یا احساسی، بیماری روانی والدین، اعتیاد به مواد مخدر، حبس وجدایی یا طلاق والدین؛ یا خشونت خانگی می شود. به ازای هر پاسخ مثبت، یک نمره به نمره ACE شما اضافه می شود. و کاری که بعد انجام دادند این بود که ارتباط این نمره ACE را با سلامتی فرد محاسبه کردند. نتیجه قابل توجه بود. دو مورد: شماره یک، ACEs فوق العاده شایع است، ۶۷ درصد جمعیت مورد بررسی حداقل یک ACE داشتند، و ۱۲/۶ درصد، یعنی یکی از هر هشت نفر، چهار یا بیشتر مورد ACEs داشتند. مورد دومی که به آن دست یافتند این بود که بین میزان ACE و سلامت ارتباط وجود دارد: هرچه میزان ACE بالاتر، سلامت کمتر است. برای کسی که رتبه ACE او حداقل ۴ باشد، خطر نسبی ابتلا به بیماری مزمن انسداد ریوی دو و نیم برابر کسی است که رتبه ACE صفر دارد. درمورد هپاتیت هم دو و نیم برابر بود. در مورد افسردگی، چهار و نیم برابر بود. درمورد خودکشی، ۱۲ برابر بود. فردی یا ۷ مورد یا بیشتر از ACE سه برابر خطر سرطان ریه داشت و سه و نیم برابر بیماری قلبی، کشنده ترین بیماری در ایالات متحده، 
اما معلوم شد حتی اگر اینها درگیر هیچ رفتار پر خطری هم نشوند، احتمال درگیر شدن با بیمارهای قلبی را دارند. دلیل این کار این است که با محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال، سیستم واکنشی بدن و مغز است که واکنش جنگ و گریز ما را مدیریت می کند. این چگونه کار می کند؟ خب، تصور کنید که در یک جنگل راه می روید و یک خرس می بینید. بلافاصله، هیپوتالاموس شما سیگنالی به هیپوفیز شما می فرستد، و آن سیگنالی به غده آدرنال شما می فرستد و می گوید هورمون های استرس! آدرنالین! کورتیزول را آزاد کن! " خب قلب شما شروع به تپش می کند، مردمک گشاد میشود و به راحتی نفس می کشید  و آماده می شوید تا یا بجنگید یا فرار کنید. و این عالیه اگر شما در جنگل باشید و یک خرس آنجا باشد. ( خنده تماشاگران) اما مشکل اینه که اگر خرس هر شب بیاید به خانه شما ، و این سیستم بارها و بارها فعال شود، در این حالت این سیستم از وضع سازگاری و بقا به حالت ناسازگاری، یا آسیب رسان به سلامت تبدیل می شود. بخصوص کودکان نسبت به این تکرار فعالیت اضطراب زا حساس هستند، زیرا مغز . بدن آنها در حال رشد است. ناملایمات شدید نه تنها تاثیر می گذارد بر ساختار مغز و عملکرد آن بلکه بر سیستم ایمنی در حال رشد وسیستم هورمونی در حال توسعه نیز و حتی روشی که دی ان ای ما خوانده و دوباره ساخته می شود. 
در سانفرانسیسکو، ما مرکز سلامتی جوانان را ایجاد کردیم تا اثرات ACEو آلاینده های مرگبار را پیشگیری ،غربال ومداواکنیم. ما غربال کردن عادی تمام فرزندان خودمان را را از نظر فیزیکی آغاز کردیم، زیرا میدانستم اگر بیمار من دچاره بیماری ACE درجه چهارباشد، احتمال ابتلا به هپاتیت یا copd یک و نیم برابر شده، چهار و نیم برابر احتمال ابتلا به افسردگی بیشتر گردیده، احتمال خودکشی در او دوازده برابرمی شود. در مقاسه با بیمارانی که ACE انها صفر است. میدانم چه وقت در اتاق معاینه من است. برای بیمارانمان که در غربالگری مثبت باشند، ما تیمهای درمان چند جانبه داریم، انها برای کاهش شدت بیماری تلاش کرده، و درمان نشانه های بیماری با بهترین متدها، شامل سرکشی بالینی،خدمات هماهنگ پرستاری، مراقبت بهداشت روانی،تغذیه اقدامات کلی ، و بله ،در مواقع لزوم درمان میکنند. ما همچنین والدین را اموزش میدهیم درباره اثرات ACE،اثرات عوامل مرگبار شبیه همان در پوش گذاشتن پریزهای برق، یا جلوگیری از مسمومیت با سرب، در بیماران دیابتی و اسم توجه ویژه میکنیم  شاید انها نیازمند درمان قویتری باشند، که تغییراتی در سیستم ایمنی و هورمونی انها ایجاد کند. 
پس وقتی به این علم واقف شوید چیزی که اتفاق می افتد این است که میخواهید از بلندی جار بزنید، چون موضوع تنها بچه های Bayview نیست. میدانم دیگران هم این را شنیده اند، غربالگری عادی،تیمهای درمان چند وجهی، مسابقه برای قراردادهای درمان کلینیکی موثر خب،اینها اتفاق نیفتادند. و این درس بزرگی برای من بود. انچه فکر می کردم شبیه بهترین عمل ساده کلینیکی بود حالا پی بردم ان یک جنبش است. بگفته دکتر رابرت بلاک، رییس سابق اکادمی پزشکی کودکان امریکا، "تجربیات نامساعد دوران کودکی" اولین و بزرگترین تهدید بیان نشده بهداشت عمومی است که امروز مردم با ان مواجه هستند". برای بسیاری از مردم این صحنه وحشتناکیه. حد واندازه مشکل انچنان بزرگه که سخته حتی برای طرح ان فکر کنی. اما از دید من، براستی مایه امیدواریه، وقتی که ما چارچوب درستی داریم، وقتی میفهمیم این یک بحران بهداشت عمومیه، ما می توانیم برای حل مشکل راهکارهای مناسب پیشنهاد بدهیم. از دخانیات گرفته تا مسمومیت با سرب تا اچ ای وی /ایدز. امریکا سابقه محکمی دارد در طرح مشکلات بهداشت عمومی اما جایگزینی ان موفقیتها با ACEها و عوامل مرگبار عزم و پشتکار لازم دارد، اگر به پاسخی که مردم تا حالا داده اند نگاه کنم، تعجب میکنم، چرا این موضوع را جدی نگرفته ایم؟ 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر