۱۴۰۰ دی ۲۲, چهارشنبه

islamic Sexual sadism disorder. اسم این بیماری در اسلام به انگلیسی این است سادیسم جنسی دگر آزاری اسلامی که بیداد میزند.

 




islamic Sexual sadism disorder.

اسم این بیماری در اسلام  به انگلیسی این است  سادیسم جنسی دگر آزاری اسلامی که بیداد میزند.


سادیسم و مازوخیسم چیست؟

 انواع سادیسم و مازوخیسم مازوخیسم نقطه مقابل سادیسم است.

 یک فرد سادیستیک از آزار و اذیت دیگران لذت میبرد، اما یک انسان مبتال به مازوخیسم از عذاب و شکنجه ای که خودش متحمل میشود، لذت کسب میکند.

وقتیکه فردی تحمل پوشش خانمان را ندارد به این معنا است که شخص بیمار است باید به روانشناس مراجعه کند 

 سادیسم دگر آزاری اسلامی .  برای مثال یک بسیجی موجی در خیابانها به یک دختر حمله میکند چون آن دختر حجاب را رعایت نکرده است. و یا یک آخوند در خیابان به یک خانم حمله میکند که چرا این خانم حجاب اسلامی را رعایت نکرده است اینها در خانه سادیسم دگر آزاری قرار میگیرد..

مازوخیسم اسلامی.   یک مسلمان حاضر است به خاطر تخیلی که به ایشان در زمان کودکی تحمیل کرده اند گویا 72 حوری منتظر او هستند در بهشت و میوهای آنچنانی ویسکی عرق ودکاو فرد مازوخیسمی اسلامی   برای آن خیال خود را انتحار کند و خود را منفجر کند.

سادیسم عبارت است از وارد کردن رنج و آزار جنسی یا روانی به شخصی دیگر به منظور حصول تحریک جنسی. دیگر آزاری با احساس لذت جنسی از راه ایجاد درد در دیگران و تماشای صحنه ایجاد درد در دیگران همراه است. اهانت، کتک زدن، زخمی کردن و حتی کشتن از جمله اعمالی است که در فرد سادیستیک لذت جنسی ایجاد می کند

اولین کسی که دو اصطالح سادیسم و مازوخیسم را مطرح کرد، کرافت ابینگ رفتار شناس جنسی آلمانی، در قرن ۱۹ بود. کتاب sexualis psychopathia نوشته او اولین کتاب پزشکی در زمینه تمایالت جنسی محسوب می شود

سادیسم از نام شخصی به نام مارکی دو ساد گرفته شده است. مارکی دوساد که یکی از اعیان فرانسه بوده است در سال ۱۷۷۴ با دختری از ثروتمندان فرانسه ازدواج می کند. او در سال اول ازدواجش به سبب آشوبی که در فاحشه خانه ایجاد کرد، دستگیر و در همین سال از همسرش جدا شد. دوساد دوباره ازدواج کرد و به زودی به عنوان یک آدم عیاش و شهوت طلب شهرت یافت. او بارها به خاطر خشونت و شکنجه و زندانی کردن و حتی کشتن زنان زیادی در خانه اش دستگیر و زندانی شد ولی هر بار به خاطر موقعیت اجتماعی اش آزاد شد. اما مارکی به خاطر تکرار اعمال سادیسمی خود و قتل وحشتناک زنی که جسد تکه پاره اش را از خانه اش پیدا کردند، دستگیر شد و به زندان باستیل و از آنجا به تیمارستان شارنتون اعزام شد. او بعدها کیفیت ارتکاب این جنایت را در کتابش که زن و خواهر زنش قهرمانان داستان هایش بودند تشریح کرد. سه نوع سادیسم وجود دارد که هر سه نوع آن می تواند در یک شخص وجود داشته باشد : سادیسم ذهنی : حالتی است که شخص بجای اینکه به دیگران آزار و اذیت وارد کند، صحنه های اعمال سادیسمی را در ذهن خود مجسم می کند و از آنها کسب لذت می کند. سادیسم سمبولیک : یک حالت انحرافی و غیر عادی روانی است که مبتالیان آن، به جای وارد کردن زجر و شکنجه بدنی به دیگران، کوشش می کنند با تحمیل حاالت مخرب روانی مانند توهین و تحقیر کردن و پایمال کردن شخصیت افرادی که با آنها برخورد می کنند، برای خود یک حالت ارضاء روانی ایجاد کنند. سادیسم بدنی : افراد مبتال به این نوع سادیسم، کسب لذت و شعف جنسی را در تحمیل آزار و اذیت بدنی و ایجاد دردهای جسمی برای دیگران می بینند و این اعمال را بعضی اوقات حتی تا مرحله قتل و کشتار مرتکب می شوند. بعضی افراد با آزار و شکنجه و کشتن حیوانات به لذت جنسی می رسند

در رابطه سادیستی-مازوخیستی، غالبا از وسایلی چون زنجیر، شالق، وسایل الستیکی و تجهیزات چرمی و تسمه ای و کفش های پاشنه بلند استفاده می شود. شالق زدن و بانداژ شدن هم جزئی از این روابط است. طبق دستهبندی تئودور میلون ۴ نوع اختالل سادیسم وجود دارد که هر فرد مبتال به این اختالل ممکن است یک یا چند تا از این انواع را در خود داشته باشد: ۱-سادیسم قانونی: این دسته از افراد معموال میتوانند در مقامهای مختلف قدرت قرار گیرند، مانند سربازان نظامی، افسران پلیس، بازرسان زندان و یا اساتید دانشگاه. این افراد در وضعیتی قرار دارند که احساس میکنند باید مسئولیت کنترل، نظارت و مجازات افراد قانونشکن را بر عهده داشته باشند. این افراد قصد دارند منصفانه باشند اما نمیتوانند رفتارها و احساسات سادیستی خود را کنترل کنند. با این حال رفتارهای آنها ممکن است خیلی جلب توجه نکند چرا که در محدودهی قانون قرار دارند و به طور روزمره این رفتارها را از خود بروز میدهند. ۲-سادیسم انفجاری: این افراد هنگامی که از زندگی و شرایط کلی خود احساس ناامیدی کردند به صورت ناخودآگاه و غیرقابل پیشبینی رفتارهای سادیستی از خود بروز میدهند. آنها هنگامی که تحقیر و یا ناامید میشوند، کنترل خود را از دست میدهند و به دنبال مقصر بدبختی خود میگردند. رفتارهای خشونتآمیز او از راه ایجاد ترس و وحشت و بداخالقی نسبت به اطرافیان خود بروز میکند. ۳-سادیسم استبدادی: این نوع از شخصیت سادیستی نسبت به بقیه، بیرحمانهتر و ترسناکتر است. به نظر میرسد که این دسته از افراد از شکنجه دیگران و تهدید آنها لذت میبرند. در این شرایط فرد مبتال به این اختالل از چهره هراسان افراد و عدم تمایل آنها به انجام کارهایی که او مجبور به انجام دادنشان کرده است، لذت میبرد. این گونه افراد نیز تا حدی مشابه اختالل شخصیت سادیسم انفجاری بوده و از عدم اعتماد بنفس و احساس ناامنی رنج میبرند. ۴-سادیسم ترسو: این نوع سادیسم کامال با سه نوع سادیسمی که به آنها اشاره شد متفاوت هستند؛ زیرا آنها بسیار ناامن بوده و همچون بزهکاران رفتار میکنند. این افراد معموال خطرات و ریسکهای احتمالی را پیشبینی میکنند. اگرچه این افراد معموال میترسند اما در زمان ترس نیز سعی دارند که افراد دیگر را بترسانند. مالکهای تشخیصی دیگر آزاری بر اساس DSM: وجود خیالپردازی های برانگیزنده جنسی، امیال جنسی یا رفتارهای برگشت کننده و شدید مربوط به اعمالی که شخص با انجام آنها از رنج روانی یا جسمی قربانی، برانگیختگی جنسی بدست می آورد، به مدت دست کم ۶ ماه. خیالپردازی ها، امیال جنسی یا رفتارها موجب پریشانی یا اختالل عمده ی بالینی در کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه های مهم می شوند. مازوخیسم یا خود آزاری : انحراف مازوخیسم یا شهوت خود آزاری نقطه مقابل انحراف جنسی سادیسم است. یک فرد مبتال به سادیسم از آزار و اذیت کردن به دیگران لذت جنسی می برد، اما یک انسان مبتال به مازوخیسم از عذاب و شکنجه وارد شدن به خودش لذت جنسی کسب می کند

فروید معتقد است که، آزارخواهی، ناشی از برگشت تخیالت تخریبی به طرف خود است. اینگونه افراد ممکن است در دوران کودکی تجاربی داشته اند که آنها را متقاعد کرده است که درد کشیدن پیش شرط لذت جنسی است. هنگامی که تمایالت مخرب غریزه مرگ در روان انسان به وجود می آیند، از ۲ حال خارج نیست، یا انسان به پیروی از این غریزه به تخریب و شکستن اشیا و آزار دیگران می پردازد و به این ترتیب غریزه خود را ارضا میکند یا اینکه محدودیتهای طبیعی و اجتماعی به او اجازه این کار را نمیدهند؛ مثال طفل به دلخواه خود نمیتواند آنچه را که در دسترسش قرار میگیرد بشکند و یا سر گربه را از تنش جدا سازد، در این صورت غریزه تخریب و مرگ به جای اینکه متوجه دنیای بیرون انسان شود، به درونش راه مییابد و خود انسان را هدف قرار میدهد و به این ترتیب، تمایالت مخرب انسان به جای دیگری، روی خود او پیاده میشود. به بیان دیگر انحراف مازوخیسم و سادیسم هر دو از یک منبع سرچشمه میگیرند. انواع مازوخیسم: 1 .مازوخیسم روانی 2 .مازوخیسم احساساتی 3 .مازوخیسم جسمی یا فیزیولوژیکی مازوخیسم روانی مازوخیسم روانی حالتی است که در زندگی جنسی عادی مردم دیده میشود. بعضی افراد در زندگی جنسی، خود را از هر لحاظ در اختیار فرد محبوب خویش قرار میدهند و هر نوع خفتی را که از طرف وی به آنها تحمیل شود، میپذیرند. چنین رابطهی جنسیای بین زن و مرد را میتوان طبیعی و عادی دانست، اما اگر روابط از این مرز تجاوز کند و جنبهی ارباب و غالمی پیدا کند و یکی از طرفین تا حدی که بردهای از اربابش اطاعت و فرمانبرداری میکند، بندهوار خواستهای طرف مقابلش را اجابت کند، میتوان گفت که به انحراف مازوخیسم روانی دچار شده است. مبتالیان به این نوع مازوخیسم، جز دشنام و خفت و خواری چیزی نمیطلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا آنها را به اوج لذت جنسی میرساند. مازوخیستهای روانی، تا زمانی که از کسی دشنام نشنیدهاند یا شخصی آنها را تحقیر نکرده است، ناراحت و نا آرامند. البته باید توجه داشت که این نوع مبتالیان هنگام آمیزش جنسی، میلی به تحمل آزار ندارند بلکه از شنیدن کلمات رکیک و اهانت آور، لذت می برند. بسیاری از زنان جوان و تحصیلکرده و برومندی که با مردانی به مراتب پستتر از خود ازدواج میکنند و یا به مردان درشت و قویهیکل گرایش دارند، مبتال به مازوخیسم روانی هستند. این زنان در برابر قویهیکل بودن مرد، کلیهی معایب و نقایص اخالقی و ذاتی او را بسادگی نادیده میگیرند. به طور کلی می توان گفت که منحرف مازوخیست، یک انسان خفتطلب و اهانتجو است و به هر ترتیبی که بتواند خود را به دیگری تسلیم میکند و بدون قید و شرط در اختیار او قرار میگیرد تا تمایالت روانی و انحرافی خود را اقناع کند. مازوخیسم احساساتی بعضی از افراد مبتال به مازوخیسم که معموال کمرو، جاهل و بیسواد هم هستند، از آشکار شدن انحراف خویش خودداری میکنند و به درون خود پناه میبرند. این افراد می کوشند با تجسم صحنههای مختلف مازوخیسم از راه فکر و خیال، تمایالت غیر عادی خود را ارضا کنند. مازوخیسم جسمی مازوخیسم فیزیولوژیکی که حادترین و واقعیترین وجه مازوخیسم است، حالتی است که انسان را وا میدارد تا از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خود را با اشتیاق در معرض زجر و درد و عذاب قرار دهد. برای شخصی که به انحراف مازوخیسم فیزیولوژیکی مبتالست، درد مفهوم خود را از دست داده و حتی لذت و شعف میشود. مبتالیان به این نوع

م-سادیسم سادیسم-یا-دیگر-آزاری-مازوخیسم-یا-خود-آ/ - مازوخیسم که تعدادشان از مبتالیان به دو نوع دیگر بیشتر است، از آزارهای بدنی مانند شکنجه، پاره شدن پوست و گوشت و یا سوختن بدنشان لذت می برند. فرد مبتال به مازوخیسم جسمی، ابتدا به وسیله حس بویایی و چشایی خود، لبهای شریک جنسیاش را به طور عادی میبوید و با زبان آنها را لمس میکند، ولی بتدریج وارد مرز اعمال انحرافی میشود و به بوییدن و مزه کردن و یا خوردن فضوالت بدن شریک جنسی خود )اعم از مدفوع و ادرار( میپردازد. شخص مازوخیست میل شدیدی به مشاهده اعضای لخت بدن شریک جنسیاش دارد و از شنیدن حرف های اهانتآمیز و فحش های رکیک در هنگام آمیزش جنسی لذت میبرد. در واقع همان قدر که مبتال به انحراف سادیسم از ادای کلمات توهینآمیز لذت میبرد، مبتال به مازوخیسم از شنیدن این کلمات به ارضاء روانی میرسد. مالکهای تشخیصی خود آزاری بر اساس DSM: وجود خیالپردازیهای برانگیزنده ی جنسی، امیال جنسی یا رفتارهای برگشت کننده و شدید مربوط به عمل تحقیر شدن، به بند کشیده شدن یا رنج بردن به گونه ای دیگر به مدت دست کم یک دوره ۶ ماهه. خیالپردازی ها، امیال جنسی یا رفتارها موجب پریشانی یا اختالل عمده ی بالینی در کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه های مهم می شوند. آزارگری و آزارخواهی جنسی فرد سادیسم جنسی زمانی به اوج لذت جنسی می رسد که دیگران را تحقیر کند یا آنها را آزار دهد. ارضای جنسی فرد آزار طلب به دربند بودن یعنی آزار دیدن، تحقیر شدن، درد کشیدن و برخورد بد از سوی دیگران بستگی دارد. فراوانی این خیالپردازی ها و اعمال در مردان خیلی بیشتر از زنان است. بسیاری از موارد سادیسم و مازوخیسم جنسی چهار ویژگی عمده دارند که عبارتند از: ۱ -منش بیش از حد مردانه و قلدری کردن. ۲ -آزار دادن یا آزار دیدن. ۳ -محدودسازی فیزیکی یک نفر توسط دیگری. ۴ -تحقیر شدن یا تحقیر کردن. سادیسم جنسی و مازوخیسم جنسی هر دو ماهیتی مزمن دارند. در حالت شدید این فعالیت، قربانی ممکن است متحمل جراحات جدی شده یا جان خود را از دست بدهد. ریشه های سادیسم جنسی و مازوخیسم جنسی را باید در دوران کودکی جستجو کرد و در نتیجه هیپنوتیزم درمانی با نفوذ به ناخوداگاه تاثیر بسزایی در درمان سادیسم جنسی و مازوخیسم جنسی دارد. منابع: 1 .خالصه ی روانپزشکی: علوم رفتاری-روانپزشکی بالینی / تالیف بنیامین سادوک، هارولد کاپالن : ترجمه نصرت ا... پورافکاری .تهران. انتشارات شهرآب : آینده سازان . ۱۳۸۲ 2 .تمایالت و رفتارهای جنسی طبیعی و غیر طبیعی انسان / تالیف بهنام اوحدی ؛ اصفهان انتشارات صادق هدایت . . ۱۳۸۳ 3 .آسیب شناسی روانی: دیدگاههای بالینی اختاللهای روانی بر اساس TR-IV-DSM( جلد دوم ( / مولفان : ریچارد پی. هالجین و سوزان کراس ویتبورن.چکیده ی روانپزشکی بالینی / تالیف بنیامین سادوک – ویرجینا سادوک . ا

وجیهاتی برای مازوخیسم مذهبی

هرچند پذیرش درصدی خطا و ضرر در مسیر تعالی فردی و اجتماعی بناچار پذیرفتنی است و فداکاری تا حد معقولی ممدوح است اما میتوان گفت که سوار کردن اندیشه‌ی دگما(Dogma) بر اسلام منجر شده تا خودآزاری(Masochism) تا حد خودکشی(Suicide) در اسلام ریشه دوانده باشد!

مثلا محمد گفته ﺍﺳﺖﻣَﻦْ ﻗُﺘِﻞَ ﺩُﻭﻥَ ﻣَﺎﻟَﻪِ ﻓَﻬِﻮَ ﺑَﻤَﻨْﺰِﻟَﺔِ ﺍﻟﺸَﻬِﻴْﺪِ

ترجمهﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﻣﺎﻟﺶ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺷﻬﻴﺪ ﺍﺳﺖ.

این عدم تناسب در برخورد با مسائل را در احکام قضایی اسلام نیز به وفور شاهد هستیم؛ در قرآن حتی دستور به خودکشی/دگرکشی در سوره بقره آیه ۵۴ بخاطر گوساله پرستی(سامری) صادر شده است!

چه تناسبی است بین جرم و جزا؟! بسیاری از فقهای مسلمان بر این باورند که ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺷﺮﻋﺎ ﺭﺍﺟﺢ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺘﺤﻤﻞ ﺿﺮﺭﻱ ﺑﺸﻮﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﺿﺮﺭﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺩﻟّﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺿﺮﺍﺭ[لاضرر و لاضرار فی الاسلام] ﻧﻴﺴﺖ. به عنوان نمونه آیت الله محمد سند در کتاب “روش های نوین عزاداری بدعت یا سنت” برای توجیه “حفظ شعائر حسینی” می گوید: ﺍﻳﻦ ﺿﺮﺭ ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻧﻘﺺ ﻋﻀﻮ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺟﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﺑﺸﻮﺩ ﻣﺎﺩﺍﻣﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻛﺴﺐ ﻓﻀﻴﻠﺖ، ﻭ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻭ ﺟﻠﻮ ﮔﻴﺮﻱ ﺍﺯ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﻣﻔﺴﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺸﻤﻮﻝ ﺍﺩﻟّﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺿﺮﺍﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.

اما از منظر روانشناختی این نگرش برفرض موجه بودن نیز مصداق بردن(Winning) است نه موفقیت (Success) زیرا سلامت فیزیکی و روانی(Physical & Mental Health) فرد و جامعه را به طور جدی به خطر می اندازد که موضوع بحث ما نیست. اما چند نمونه از ده ها مورد خودآزاری گزاف و رفتارهای نامعقول با مسائل که برای توجیه رفتار فوق مورد استناد روایی فقها است:

۱. ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ است ﻛﻪ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻕ ﻳﻮﺳﻒ ﮔﺮﻳﺴﺖ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﺸﻤﺶ- ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﺑﺪﻥ ﺍﺳﺖ- ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ!!، ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﺴﺖ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻱ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﺸﻢ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ!!، ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺷﺮﻑ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ. ﺣﺘﻲ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻄﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭘﺴﺮﺍﻧﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﻨﻴﻦ ﺧﻄﺮﻱ ﺑﺮ ﺣﺬﺭ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ.[۱]

۲در سیره ﺍﻣﺎﻡ ﭼﻬﺎﺭﻡ شیعیان یا همان امام سجاد آمده که او ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ عزای ﭘﺪﺭ میﮔﺮﻳﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﺪ، یعنی ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﻭﻗﻮﻉ ﺩﺭ ﺗﻠﻒ ﻧﻔﺲ(خود کشی) ﺑﻮﺩ، ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺮخی ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺁﻣﺪﻩ ﻛﻪ ﺑﻪ وی میﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻧﻲ ﺃِﺧِﺎﻑُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻥْ ﺗَﻜُﻮﻥَ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻬَﺎﻟِﻜِﻴْﻦَ.
ترجمه: یعنی ﺧﻮﻑ ﺁﻥ میﺭﻭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺷﺪت ﮔﺮﻳﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﻴﺪ. ایشان نیز در پاسخ میگفت:

ﺇِﻧﻤﺎ ﺃَﺷْﻜُﻮﺍ ﺑَﺜﻲ ﻭَ ﺣُﺰْﻧِﻲ ﺇِﻟَﻲ ﺍﻟﻠﻪِ ﻭَ ﺃَﻋْﻠَﻢُ ﻣِﻦَ ﺍﻟﻠﻪِ ﻣﺎ ﻟﺎ ﺗَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ – ﺇِﻧﻲ ﻟَﻢْ ﺃَﺫْﻛُﺮْ ﻣَﺼْﺮَﻉَ ﺑَﻨِﻲ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔَ ﺇِﻟﺎ ﺧَﻨَﻘَﺘْﻨِﻲ ﻟِﺬَﻟِﻚَ ﻋَﺒْﺮَﺓ
ترجمه: ﻣﻦ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻴﻢ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﻜﻮﻩ میﻛﻨﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭼﻴﺰی میﺩﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ نمیﺩﺍﻧﻴﺪ، ﻣﻦ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﻓﺎﻃﻤﻪ نمیﺍﻓﺘﻢ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﺭﺍﻩ ﮔﻠﻮﻳﻢ ﺭﺍ میﺑﻨﺪﺩ.

۳. ﺍﻏﻤﺎﺀ علی ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﺍﺋﻤﻪ شیعه ﺩﺭ ﺩﻋﺎ ﻭ ﻣﻨﺎﺟﺎﺕ ﺑﺎ الله ﻛﻪ ﻋﺎﻣﻪ ﻭ ﺧﺎﺻﻪ ﺑﻪ ﻭﻓﻮﺭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ نمونه ی دیگری است ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ, میدانیم ﺩﺭ ﺍﻏﻤﺎﺀ ﻣﻌﺮﺿﻴّﺖ ﻓﻮﺕ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ.

۴. محدث بزرگ شیعی نوری در جلد دوم کتاب دارالسلام نقل میکند که امام سجاد به مناسبتی که مصائب پدرش حسین را شنید (کسی برای ایشان مصائبی را یاد آوری کرد)؛ تمام قد ایستاد و صورت خود را به دیوار منزل کوبید. پس بینی آن حضرت و سر ایشان شکست و خونش بر صورت ایشان ریخت و از شدت حزن و گریه از هوش رفتندیا داستان سر به محمل کوبیدن و سر شکستن زینب دختر علی که ماجرای معروفی است و…[۲]

با وجود این مطالب فقها اذعان دارند که ﺗﻤﺎمی ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺩﻟّﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺿﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ کلی ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺭﺩی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﺮﺿﻴﺖ ﻭﻗﻮﻉ ﺩﺭ ﺿﺮﺭ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ فضیلتی ﺍﺯ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﺑﺎﺷﺪ و به عنوان مثال شعائر حسینی مهمتر از ضرر شخصی است!
بر همین اساس ﺣﺪﻭﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﺰﺍﻱ حسینی ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﻨﺎﻭﻳﻦ ﻣﺴﺘﻠﺰﻡ ﺍﺿﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻭ ﻣﻌﺮﺿﻴﺖ ﻭﻗﻮﻉ ﺩﺭ ﻫﻠﺎﻛﺖ ﺍﺳﺖ(لازم به یاداوری است که هرگونه اذیت کردن جسم در اسلام حرام است) مثل: ﻟَﻄْﻢ، ﻟﺪﻡ، ﻗﻠﻖ، ﻫﻠﻊ، ﺟﺰﻉ(
۳)، ﺑﻜﺎﺀ، ﻧﻮﺡ، ﻧﺪﺑﻪ، ﺻﻴﺤﺔ، ﺻﺮﺧﻪ، ﺣﺰﻥ، ﺗﻔﺠّﻊ، ﺗﺄﻟّﻢ، ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪﻥ ﭘﻠﻚ ﭼﺸﻢ، ﻫﻴﺠﺎﻥ، ﭼﺎﻙ ﺩﺍﺩﻥ ﮔﺮﻳﺒﺎﻥ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ.

 امروزه میدانیم که عشق حقیقی True love(بر خلاف تب عشق Infatuation و مدل های Dependent Personality Disorder) هیچ ارتباطی با به خطر انداختن سلامت فیزیکی و روانی ندارد.

 تفکر انتحاری نوعی از مازوخیسم خود آزاری است.

کسانی که به مدرسه مذهبی میروند  اتوماتیکی مبتلا به بیماری مازوخیسم خود آزاری و به اضافه سادیسم دگر آزاری میشوند  چندین بیماری از سوی مذهب به کودکانی که وارد مدرسه های قرآنی میشوند میشود.

حسادت بیمارگونه  خساسیت بیش از حد جنسی و حساسیت نسبت به پوشش زنان    بیماری دگر آزاری سادیسم و بیماری توهمگرای  همراه با مزوخیسم.
چون کودکانی که وارد درس قرآن میشوند برای مدتی دچاره شوک مغزی شده و تا یک ماه به طول میکشد زوال عقل شروع شده و از نو عقل بر مبنای آنچه کودک می اموزد بعد از ایم پروسه  دیگر آن کودک  دارای یک اندیشه و یک مذهب و متحجر و بسوی افراطگرایی گام بر میدارد.

مذهب سبب میشود که بر شعور و تفکر و اندیشه و تمامی آنچه جهش فکری بهش میگویند  مذهب غلبه کرده و تمامی سلولهای مغز کودک تحت تاثیر آن مذهب قرار گرفته و اگر ملا و یا قاری قرآن هر دستوری مذهبی به ایشان بدهد قابل اجرا است از سوی کودک و کودک را به یک موتور محرک خطرناک تبدیل میکند.

بله کودکی که وارد مدرسه قرآنی میشود مثل کسی میماند تازه وارد فاز موادمخدر شده و میخواهد از مواد مخدر استفاده کند و وقتیکه چند باری از مواد مخدر استفاده کرد  معتاد میشود و قابل کنترل نیست مذهب و مدرسه ای قرآن دقیقا مثل مواد مخدر میباشد.

islamic Sexual sadism disorder.

اسم این بیماری در اسلام  به انگلیسی این است  سادیسم جنسی دگر آزاری اسلامی که بیداد میزند. 

با تشکر ساموئیل کرماشانی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر