غرور و سقوط فاصله ای نچندان دور غرور مانند فوره ای است که بالا میرود و یک دفعه عود و سرازیر میشود و سقوط میکند
غرور پدیده ایست که گریبانگیر هر کسی که بشود، نتایج فاجعه باری برای او به جا میگذارد.
امپراطوریهای قدرتمند جهان در گذشته به ما نشان دادند که فاصله زیادی بین غرور و سقوط نیست.
غرور مانند جانوری است که فرد مغرور در درون خود میپروراند و تغذیه او را فراهم میکند. هر چه این جانور بزرگ میشود به تغذیه بیشتر نیازمند میگردد تا جایی که دیگر نمیتواند سیراب بشود و به جان صاحب خود افتاده و از درون او را تکه و پاره میکند.
متأسفانه فرد مغرور متوجه روند این دوران نیست و زمانی در مییابد که او هزینه هنگفتی پرداخته است که گاه میتواند به نیستی او بیانجامد.
در اینجا به دو نوع غرور اشاره خواهد شد:
۱- غرور حقیقی
۲- غرور کاذب
غرور حقیقی پدیده ایست طبیعی و شخص مورد نظر از ظرفیتها و توانمندیها ی خود آگاه است و نیازی هم به تایید و تصدیق دیگران ندارد.
این نوع غرور مثبت به انسان اعتماد لازم را برای رسیدن به اهداف خود میدهد. به طور مثال فرد موفقی که کارنامه زندگی خود را مرور میکند، و کار برد مثبت خود را ارزیابی میکند، احساس غرور کرده و یک شادمانی خاصی در خود احساس میکند. این امری است طبیعی و مثبت.
اما اگر شخصی خود را ماورای ظرفیتها و توانمندیها ی خود جلوه دهد و آنها را به رخ دیگران بکشد، او دچار غرور کذائی شده است. این دسته افراد نیاز همیشگی به تعریف و تمجید دیگران دارند تا بتوانند روی کمبود و کاستیهای خود پرده پوشی کنند. علائم این غرور کاذب فخر فروشی و تظاهر است و فرد مغرور سعی دارد به هر قیمتی خود را از دیگران بهتر و در درجه بالاتری نشان دهد بدون اینکه هیچ گونه مقیاس اندازه گیری برای ادعای خود داشته باشد.
البته انسان میتواند در مورد خاصی کاردانی اش از دیگران بهتر باشد، ولی این دلیلی برای برتری از دیگران نخواهد بود.
نقطه مقابل غرور، تواضع است.
تواضع هم مانند غرور میتواند از نوع حقیقی و یا کاذب باشد.
تواضع حقیقی یعنی ارزش نهادن و واقف بودن به آن چیزی که هستید و دارید و کاربرد خود را بر روی خلاقیت و آموزش خود بگذارید.
انسان متواضع نیازی به ستایش دیگران ندارد. البته ستایش اگر صادقانه باشد نیروی مشوقی است برای پیشرفت، ولی اگر ستایش بصورت چاپلوسی و تظاهر باشد، میتواند مخرّب و انسان را از مسیر تواضع به غرور کاذب گمراه کند.
تواضع کاذب یعنی خود را از آنچه هستید کمتر نشان دهید و کار برد خود را کمتر از ظرفیت و توانمندیها یتان نشان دهید.
بعضی از اینگونه افراد غرور را از هر نوع که باشد چیز ناشایستی میدانند و از آن پرهیز میکنند.
باید توجه داشت که گاه هم افرادی در لباس تواضع کاذب در میآیند تا مورد تعریف و تمجید دیگران واقع شوند و به قول معروف چوب کاری میکنند.
نکته دیگری را که باید به آن توجه کرد این است که اطرافیان در لباس دوستی میتوانند نقش بسیار مهمی را در پروراندن افراد مغرور ایفا کنند.
تعریف و تمجیدهای بی اساس و بی پایه عامل تعیین کنندهای برای به وجود آوردن این خصلت تخریب کننده میباشد.
فراموش نکنیم که طبیعت انسان به گونه ایست که دوست دارد مورد توجه قرار گیرد ، بنابراین بدیهی است که از تعریف و ستایش شادمان میشود و این هم چیز بدی نیست، زیرا تشویق، نیروی خلاقیت را تقویت میکند. ولی این در صورتی میسّر و عملی است که تعریف و ستایشها در مقیاس واقع گرایانه باشد، در غیر این صورت فرد را به جایی میرساند که دیگر هیچ انتقادی را تحمل نمیکند چرا که حالا او به ستایش و تعریف و تمجید معتاد شده و باید هر روز خود را با این ستایشها سیراب کند. او رفته رفته خود را بدون نقص و عیب و بالاتر از همه چیز و همه کس میپندارد.
پس خود را از دام غرور و تواضع کاذب رهانیده و به آغوش غرور و تواضع حقیقی بیاندازید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر