۱۴۰۰ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

به بازماندگان آزار جنسی چه بگوییم و چه نگوییم؟

 


به بازماندگان آزار جنسی چه بگوییم و چه نگوییم؟

بی بی سی :لیلا خاکی (متخصص بهداشت عمومی)
دکتر لیلا خاکی، متخصص بهداشت عمومی و پژوهشگر پروژه خشونت خانگی دانشگاه جانز هاپکینز در ایالت مریلند آمریکا است و سال‌ها در زمینه آزار جنسی تحقیق و با زنان زیادی گفت‌وگو کرده است. او این مطلب را بر اساس تجربیات و تحقیقاتش در زمینه آزار جنسی جمع‌آوری کرده است.

تا به حال صحنه یک تصادف بزرگ را از نزدیک دیده‌اید؟ یکی فریاد می‌زند، دیگری بلافاصله مشغول کمک به سایر مجروحان می‌شود و فرد دیگر ممکن است تا مدت‌ها مبهوت و بی‌حرکت به آنچه در مقابلش اتفاق افتاده، خیره بماند.

همه این رفتارها واکنش‌های مختلف حادثه‌دیدگان در حالت تروما است و نسبت به هم امتیازی ندارد. تنها وجه مشترک این واکنش‌ها ناخودآگاه‌ بودن آنها نسبت به واقعه‌ای است که به‌صورت "غیر منتظره" اتفاق افتاده است. در چنین شرایطی عملکرد طبیعی بدن واکنشی دفاعی و رفتاری آنی و غیر ارادی برای مقابله با آسیب‌های ناشی از خطر است و نباید آن را حاصل یک تفکر حساب‌شده و منطقی دانست.

اما وضع بازماندگان بعد از تسلط به شرایط و فاصله گرفتن از حادثه کم‌کم منطقی‌تر می‌شود. بدن از نظر فیزیولوژیکی با دور شدن از تروما از واکنش‌های لحظه‌ای فاصله گرفته و به رفتار منطقی و خودآگاه روی می‌آورد. و این، نقطه شروع بحران بزرگ دیگری است که فرد آسیب‌دیده را تحت تاثیر قرار می‌دهد و مجموعه‌ای از برخوردهای اشتباه دیگران با بازمانده تروما را کلید می‌زند. فرد آسیب‌دیده که حالا در یک شرایط منطقی اتفاق را مرور می‌کند گاهی خود را سرزنش می‌کند که چرا فلان برخورد را نکردم یا چرا فلان حرف را نزدم: «چرا زودتر روی پدال ترمز فشار ندادم؟»، «چطور ممکن است که من به او هیچ‌چیز نگفته باشم»، «چرا بلافاصله با نیروهای امداد تماس نگرفتم»، «چرا در مقابلش خشکم زده بود؟» و هزاران چرا و چطور و چگونه‌ی دیگر.

این در حالی است که برخی از شنوندگان روایت نیز که طبیعتا در شرایط حادثه نبوده‌اند، ماجرا را در شرایط منطقی و آرام می‌سنجند و با قضاوت‌های خود فرد آسیب‌دیده را بیش از پیش تحت فشار می‌گذارند. این فشار در مورد کسی که تروما‌ی جنسی را تجربه کرده است به علت ماهیت حادثه و تبعات فرهنگی آن بسیار سهمگین‌‌تر از انواع دیگر تروما است. بازمانده ترومای جنسی دائما با این احساس مضاعف دست و پنجه نرم می‌کند که با گفتن هر جمله‌ای ممکن است زیر فشار قضاوت اشتباه اطرافیان و اجتماع قرار بگیرد.

به همین دلیل در همه جای دنیا برای بازمانده آزار جنسی بسیار سخت است که در این مورد صحبت کند. حتی تحقیقات نشان داده که در کشوری مثل آمریکا (طبق گزارش مرکز آمار وزارت دادگستری ایالات متحده) در سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ فقط نزدیک به یک سوم افراد نجات‌یافته از آزار جنسی در این کشور حادثه را به پلیس گزارش کرده‌اند.

در حالی که صحبت کردن از اتفاق بد برای بازمانده آزار جنسی بسیار حیاتی است و نقش عمده‌ای در روند درمان او دارد، حرف زدن در مورد اینگونه اتفاق‌ها غالبا به‌دلیل پیچیدگی‌های فردی و اجتماعی مربوط به آن بسیار دشوار است و بازمانده ترومای آزار جنسی باید از هزاران سد روانی، فرهنگی و خانوادگی عبور کند تا به مرحله صحبت کردن در مورد اتفاق برسد.

به همین دلیل فارغ از جنبه حقوقی که نیاز به رسیدگی مرجع قضایی دارد، ذکر مواردی که به بازمانده آزار جنسی کمک می‌کند تا با این مشکل بهتر کنار بیاید، ضروری به نظر می‌رسد که به چند مورد در این‌جا اشاره می‌کنیم:
۱- بنا را بردرست بودن حرف راوی بگذارید
طبق گزارش مرکز بیماری‌های آمریکا از هر سه زن بیشتر از یک زن و تقریبا از هر چهار مرد یک مرد در طول زندگی خود با خشونت و آزار جنسی مواجه می‌شوند. با وجود آمار بالای مواجهه با آزار جنسی در جامعه این سوال مطرح است که چرا کسانی که مورد آزار قرار می‌گیرند در این مورد سکوت می‌کنند؟

پاسخ این است که ماهیت آزار جنسی به همراه خود شرم و آزار روحی و فشار منفی اجتماعی فراوانی دارد و برای فردی که تحت آزار بوده بسیار سخت است که به مرحله حرف زدن درباره آزار برسد؛ به همین دلیل بسیاری از بازماندگان آزار برای همیشه در مورد این اتفاق ساکت مانده و ممکن است برای عده‌ای دیگر زمان ببرد تا بتوانند در موردش صحبت کنند. تحقیقات نشان داده که اگر بازمانده‌ای با وجود همه این مشکلات حاضر شود نام فرد آزارگر را فاش کرده و شرایط آزار را بازگو کند، با اطمینان ۹۰ تا ۹۸ درصد، حقیقت را به شما می‌گوید.

مطالعه‌ای در دانشگاه ماساچوست آمریکا بر روی موارد گزارش شده خشونت جنسی بر علیه زنان طی ده سال، نشان می‌دهد فقط ۵.۹ درصد ادعاهای مطرح شده نادرست بوده‌اند. نتایج این مطالعه تاییدی بر تحقیقات قبلی است که احتمال نادرست بودن چنین اتهاماتی را بین ۲ تا ۱۰ درصد نشان داده بود. این بدین معنی است که اگر آزار دیده جنسی بتواند از تمام سدها و موانع و فشارهای فرهنگی و اجتماعی عبور کند و شجاعت و توان حرف زدن از آزار را پیدا کند، احتمال اینکه حقیقت را به شما بگوید، بیش از ۹۰درصد است.
۲-زمان را از دست ندهید
ساعت‌ها و روزهای اولیه بعد از آزار جنسی بسیار مهم‌اند؛ خیلی از موارد شناسایی جرم آزار جنسی درست در این بازه زمانی انجام می‌شود به همین دلیل اگر فرد آزاردیده شما را آنقدر محرم دانست که جزء اولین مخاطبان او بودید، حتی اگر فرد بازمانده از نظر ظاهری سالم به نظر می‌رسد قبل از هر چیز او را تشویق کنید که حتما هر چه زودتر به پزشک و پلیس مراجعه کند.
۳- آثار جرم را پاک نکنید
بسیاری از اوقات فرد آزار دیده از روی خشم و انزجار، بلافاصله شروع به از بین بردن هر نشانه‌ای از فرد آزارگر می‌کند. بسیار مهم است که به او یادآوری کنید که هر چیزی که در صحنه جرم است، در حد امکان باید دست نخورده باقی بماند، حتی لباس، مو، بزاق فرد بازمانده گاهی از اوقات به عنوان سند بررسی می‌شود به همین دلیل به او تاکید کنید تا زمانی که به پزشک و پلیس مراجعه نکرده حمام نرود و حتی مسواک نزند، به آثار و صحنه اتفاق دست نزند و در صورت لزوم فقط از آنها و از آثار جرم (بخصوص اگر در بدن آثاری باقی مانده) عکس بگیرد.
جنبش "من هم" منجر به این شد که صدای زنان زیادی در زمینه آزار جنسی شنیده شود۴- با فرد آزار دیده، چگونه صحبت کنید؟
اگر بازمانده آزار جنسی با شما درد دل کرد، می‌توانید با جملاتی مثل "در این اتفاق تو به هیچ عنوان مقصر نیستی و در هر شرایطی مقصر جرم آزار جنسی فقط و فقط آزارگر است" به او اطمینان دهید که شما قلبا به حرفهای او باور دارید و با آرامش کمک کنید تا شرایط روحی بهتری پیدا کند.

به خاطر داشته باشید که در همه تروماها و به‌خصوص تروماهای ناشی از آزار جنسی، آزار دیده از نظر روحی در شرایط بسیار حساسی به‌سر می برد و هر بار یادآوری اتفاق، ممکن است دوباره لحظات ناگوار این اتفاق را برای آنها زنده کند و به آنها فشار روانی وارد کند. به همین دلیل باز شدن موضوع آزار جنسی و سرعت و چگونگی صحبت در مورد آن باید کاملا به اختیار آزار دیده باشد. به عبارت دیگر برای زمان شنیدن داستان و مقداری از داستان که فرد بازمانده می‌خواهد با شما در میان بگذارد به هیچ وجه عجله نکنید و بگذارید اگر فرد بازمانده برای حرف زدن شما را انتخاب کرد تمام کنترل روایت را به دست بگیرد. اگر نمی‌دانید در این مواقع چه بگویید، می‌توانید از این جمله‌ها استفاده کنید:

"من به چیزی که می‌گی کاملا باور دارم" یا "این اتفاق به هیچ عنوان تقصیر تو نیست"

معمولا در بسیاری از موارد به جز ترومای آزار جنسی سوال کردن در مورد چند و چون اتفاق نشانه این است که مسئله برای شما اهمیت دارد ولی در مورد ترومای آزار جنسی وضع متفاوت است. برای همین تاکید بیشتر بر این است که در این موارد سوالی نپرسید ولی اگر ترجیح می‌دهید سوال کنید، مراقب باشید تا سوال شما حالت سرزنش کردن را به بازمانده القا نکند. نامناسب‌ترین سوال، پرسشی است که ماهیت اتفاق را زیر سوال ببرد:

مانند "واقعا مطمئنی؟" یا "چیزی خورده بودی؟ چه چیزی پوشیده بودی؟" یا "چرا نه نگفتی؟ چرا فرار نکردی؟".

آزار جنسی جرمی است که فارغ از پوشش، قیافه و برخورد آزار دیده اتفاق می‌افتد. در لحظه حادثه، برای فرد آزارگر، تنها و تنها اعمال زور و قدرت حرف اول را می‌زند و به هیچ عنوان شرایط معمول جاذبه‌های جنسی مطرح نیست و همانطور که در مثال تصادف در بالا صحبت شد، واکنش به این اتفاق کاملا ناشی از عکس العمل ناخودآگاه بازمانده آزار است. به همین دلیل مخاطب روایت آزار نمی‌تواند فرد آزار دیده را در شرایطی که هیچ شباهتی به زمان حادثه ندارد قضاوت کند. همچنین نحوه برخورد مخاطب باید گونه‌ای باشد که کاملا اختیار نحوه و سرعت انتقال مطالب را به فرد آزار دیده بدهد، مثلا به جای اینکه "چرا" این اتفاق افتاد یا تو در زمان وقوع این اتفاق "چه کار" می‌کردی می‎توانید از او بپرسید "اگر دوست داری برای من تعریف کن چه اتفاقی افتاده؟"

حتی برای آرام کردن فرد بازمانده آزار جنسی از جملاتی مثل "تو می‌تونی، تو قوی‌تر از اینها هستی" یا "حالا درست میشه" و مشابه اینها استفاده نکنید چون همین جملات ساده غیر مستقیم اشاره به درک نشدن موقعیت و شرایط دارد و این احساس را القا می‌کند شما توقع دارید بازمانده آزار جنسی قوی‌تر باشد و اگر به صحبت کردن در این زمینه ادامه دهد، به این معنی است که قوی نیست.

وقتی کسی تجربه تلخ آزار جنسی را با شما در میان می‌گذارد همه توجهتان را به حرف‌های او معطوف کنید. سعی کنید شنونده خوبی برای آزار دیده باشید و به رنج او با جملاتی مثل "باید این تجربه خیلی سختی باشه"- در حالی که عمیقا به این حرف اعتقاد دارید- اعتبار بدهید. با همه سختی این کار، با درد و رنج آسیب دیده تا جایی که او بخواهد و نیاز دارد همراهی کنید و حتی اگر راه برای شما روشن باشد، جلوتر راه حل ارائه ندهید. تامل کنید و شنونده خوبی برای اتفاق باشید تا مراحل ترمیم روحی فرد آرام آرام و تحت کنترل او انجام شود. اگر شما تجربه سخت‌تر و بدتری را سراغ دارید به هیچ عنوان آن را با آزار دیده مطرح نکنید و مهمتر از آن به هیچ وجه آزار جنسی را موضوع شوخی قرار ندهید. این برخوردها تمرکز را از سمت آزار دیده به سمت شما می‌برد و نه تنها بار مشکل او را کم نخواهد کرد، بلکه با این برخورد نهایتا احساس درک نشدن و تنهایی بیشتری می‌کند.

مسئله دیگری که در این ارتباط بسیار مهم است، این است که فرد بازمانده بعد از تعریف داستانش برای شما نباید به خاطر اشتباهی که فرد دیگری در مورد او مرتکب شده احساس کند این اتفاق، نگاه شما به او را تغییر داده. به عبارت دیگر رفتار شما باید با آنها به گونه‌ای باشد که جایگاه آن فرد با قبل از این اتفاق برای شما تغییری نکرده و همان آدم قبلی است.

در بسیاری از مواقع ممکن است وسوسه کننده باشد که وقتی با فرد آزار دیده مواجه می‌شوید، بخواهید برای او نقش نجات دهنده پیدا کنید و همه مسایل او را حل کنید. اما در واقع وقتی نقش نجات دهنده می‌گیرید غیر مستقیم به فرد آزار دیده القا می‌کنید که خودش قادر نیست خودش را کمک کند و حتی می‌توانید ناخودآگاه این احساس رو القا کنید که روی چیزی که برایش اتفاق افتاده، هیچ کنترلی ندارد. به‌طور کلی مهم این است که در حل کردن مسائل آزار دیده عجله نکرده و خواسته‌ها و دانسته‌های خود را به او تحمیل نکنید.

ممکن است خیلی برای شما طبیعی به نظر برسد که برای همدردی بخواهید گوینده داستان را در آغوش بگیرید یا دستتان را روی شانه او قرار دهید ولی حتما قبل از هر حرکتی خیلی واضح از بازمانده سوال کنید که با این رفتار شما موافق است یا نه و تا رضایت نداده از هر گونه تماس فیزیکی با او خودداری کنید.

کم کم در ضمن گفتگو هر جا لازم شد به بازمانده آزار جنسی بگویید شما هر لحظه که آنها بخواهند در کنارشان خواهید بود و برای شما سلامت و امنیت بازمانده مهم است و شما حاضرید هر وقت که مایل است او را به منابعی که کمکش می‌کند وصل کنید. اگر شما احساس می‌کنید بیشتر نمی‌توانید کمک کنید و بازمانده آزار جنسی به جز همراهی شما احتیاج به کمک تخصصی دارد، می‌توانید از این جملات استفاده کنید: "من در این موارد تجربه خاصی ندارم. آیا فکر می‌کنی برای مراجعه به مشاور متخصص آمادگی داری؟" یا بگویید "آیا راه دیگری به نظرت می‌رسد که بتوانم کمک کنم؟ "

اما کلیدی‌ترین نکته در سطح شخصی برای مخاطبین داستان‌های آزار جنسی این است که عمیقا و از ته دل با بازمانده آزار جنسی همدلی کنید چون این حالت کاملا در رفتار شما با آزاردیده منعکس می‌شود.
از شخص آزار دیده نپرسید که چه پوشیده بوده و چه کاری می‌کرده است۵-در اجتماع آگاهانه برخورد کنید
در آخر به عنوان وظیفه اجتماعی با خانواده و دوستان خود در مورد چگونگی همکاری مشترک برای پایان دادن به تعرض جنسی و حمایت از بازمانده آزار در جامعه خود صحبت کنید. سعی کنید نه تنها نسبت به فرهنگ آزارگری و تجاوز که نسبت به فرهنگ غلط ساکت کردن بازمانده آزار، حساس باشید. با استدلال‌های محکم و آرام، فضای اجتماع دوستان و نزدیکان خود را به سمتی ببرید که از سویی هزینه اجتماعی آزار جنسی برای آزارگران را زیاد کنید و از طرف دیگر راه‌های برخورد مناسب با بازمانده آزار جنسی را آموزش دهید.

از آنجایی که در موضوع آزار جنسی اعمال "قدرت" از طرف آزارگر، مهمترین علت شروع و ادامه خشونت است، قدرتمند کردن کسانی که مورد آزار قرار می‌گیرند، برای پایان دادن به اینگونه خشونت‌ها بسیار حائز اهمیت است. به عنوان مثال، در سطوح بالاتر اجتماعی، رسانه‌ها نقش بسیار مهمی در تغییر قدرت جوامع بازی می‌کنند. می‌توان از رسانه‌ها کمک گرفت که به صدای آزار دیده‌ها قدرت دهند و راه‌ شنیدن صدای آزاردیدگان را هموارتر کنند. همچنین می‌توان با نوشتن درباره راه‌های مبارزه با فرهنگ تجاوز و اعتراضات علیه سیاست‌هایی که تجاوز جنسی را تایید می‌کند، بر ضد این فرهنگ گام برداشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر