و نقش آن در شكلگيري شخصيت فردي و اجتماعي انسان
ترس يكي از پديدههايي است كه نقش بسيار تعيين كنندهاي در تكامل ابتدايي انسان داشته است. همچنين در شكلگيري و توضيح شخصيت انسان و روابط اجتماعي وي ترس جزء يكي از فاكتورهاي اساسياي محسوب مي شود كه درست سنجيدن نقش آن در روانشناسي و روانكاوي و هم چنين در جامعهشناسي بسيار حائز اهميت است.
فرويد بر اساس منشاء، شدت و نوع تظاهر بيروني آن ترسها را به سه قسم تقسيم كرده است:
نظامهای دیکتاتوری خطرناکترین سیستمی هستند که جامعه را نابود میکنند
الف) ترس منطقي
ب) ترسهاي نابهنجار
ج) ترسهاي اخلاقي
ترسهاي منطقي عللي روشن و معين در محيط انسان دارند و شدت و ضعف اين گونه ترسها رابطهاي مستقيم با شيء و يا عامل ترسزاي محيط انسان دارد.
بر خلاف ترسهاي منطقي علل و منشاء ترسهاي نابهنجار براي فرد ناروشن و ناآگاهند. هم از اين روي است كه، انسان مبتلا به ترسهاي نابهنجار، ابتدا بايد درصدد برآيد تا براي ترسهاي خود علتي بتراشد.
نوع سوم ترس، يعني ترسهاي اخلاقي و يا وجداني، منشايي كاملاً اجتماعي دارد. به اعتقاد فرويد اينگونه ترسها زاده تسلط سركوبگرانه «فراخود» بر اجزاء ديگر ساختمان رواني انسان است. هر چه دامنه محدوديتهايي كه يك جامعه بر اساس ساختارهاي اخلاقي و عرف و عادات اجتماعي بر فرد تحميل ميكند وسيعتر باشد و هرچه اين محدوديتها در تعارض بيشتري با غرايض ذهني و جسمي انسان قرار بگيرد به مراتب دامنه شيوع ترسهاي اخلاقي در بين انسانهاي آن اجتماع وسيعتر است.
هراس چيست؟
واژه هراس كه در زبان يوناني به آن «فوبيا» ميگويند به معني ترس عميق از اشياء و يا از محيطهايي است كه فيالنفسه براي انسان خطري در بر ندارند ولي در فردِ مبتلا، توليد ترس ميكنند.
خصلت مشترك انواع هراسها عبارت از اين است كه اشياء و يا محيطهايي كه موجب اضطراب در شخص ميگردند فيالنفسه بيآزارند و براي شخص هيچ خطري در برندارند.
فرويد اولين احساس ترس در كودكي را زمينهساز تمامي ترسهاي بعدي در حيات فرد تلقي ميكند و از آن به عنوان ترس اوليه نام ميبرد.
سيستمهاي دفاعي در برابر ترس از ديدگاه فرويد عبارتند از:
1. عملكرد دفاعي به صورت پناه بردن به خيالات
2. منطقي جلوه دادن ترسها به صورت دليل تراشي براي آنها
3. تداعي كردن خود با آدمهاي مستبد
تصعيد:
يكي از مهمترين و شايعترين انواع مكانيسمهاي دفاعي رواني ناخودآگاه است. در اين حالت ارضاء سائقهاي غريضي «ضمير»، خود را در غالب رفتارهاي ديگر فرد كه اساساً وجه اشتراكي را نميتوان بين آن غرايض و اينگونه رفتارها براحتي يافت، ارضاء ميكند.
اما دستهاي ديگر از ترسها كه ناشي از رشد كودك ميباشد و در هر سني خود را به كلي نشان ميدهد عبارتند از :
غريبي كردن، ترس از جدايي، ترس از تاريكي، ترس از شبه و حيوانات، ترس از مهد كودك و دبستان.
ترسهاي ناشي از دوران بلوغ عبارتند از:
شخصيتيابي، ترس وجودي و...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر