ترس احساسی است که هر انسانی آن را میشناسد. هر انسانی از آن بعنوان احساسی ناخوشایند یاد میکند و از داشتن آن دوری میکند، چرا که این احساس بنابر طبیعت خود زمانی ظاهر میشود که خطری درونی و یا بیرونی فرد را تهدید میکند. این احساس به شکل علائم مختلف جسمی و روانی ظاهر میشود، مانند تپش قلب، تنگی نفس، احساس گرگرفتگی، سرخ شدن صورت، ترشح زیاد عرق و غیره. در حالت ترس فعالیت طبیعی مغز در رابطه با محیط (مانند دیدن، شنیدن، بوئیدن، لمس کردن، چشیدن، حس تعادل در ایستادن و راهرفتن و غیره) بشدت تحت تاثیر قرار میگیرد و سهم بیشتر فعالیت مغز و بدن متوجه روبرو شدن با موضوع خطر و حفظ امنیت میشود. به این معنا ترس در چهارچوب روبرو شدن با خطر نقشی بسیار حیاتی بازی میکند و در حقیقت ترس به حکم زنگ خطری است که انسان را متوجه موضوع خطرداری میکند؛ تا بدنبال آن انسان عملی را صورت دهد که به رفع خطر بیانجامد. به همین خاطر بعد از دور شدن از موضوع خطرزا این احساس نیز توسط سیستمهای جسمی و روانی بطور طبیعی خنثی میشود و کارکرد اندامها و حواس به شکل طبیعی خود باز میگردد. بنابراین ترس یک احساس حیاتی، لازم و حفظ کننده زندگی است. در جریان تکامل انسان، احساس ترس برای حفظ بقاء انسان بوجود آمده تا انسان را در روبرویی با خطر آماده دفاع، حمله و یا فرار کند. امروز نیز ترس همین وظیفه را برعهده دارد اگرچه موضوع خطر مانند گذشته دیگر حیوانات وحشی نیستند.
اختلال اضطراب هراسی
زمانی احساس ترس حالات بیمارگونه پیدا میکند و تبدیل به اختلال اضطراب هراسی میشود که سیستمهای طبیعی و روانی فرد برای برطرف کردن ترس یا کارآیی خود را از دست داده باشد و یا از شدت کارآیی آنها کاسته شدهباشد. در این حال حتی زمانی هم که چیز تهدید کنندهای وجود ندارد، حالات و علائم ترس به نحو ادامهداری به وجود خود ادامه میدهند و هر بار بر شدت آنها نیز افزوده میشود. به این معنا یکی از اصلیترین شاخصهای عدم کارآیی «سیستم روبرو شدن با ترس» به این شکل است که در این حالت ترس و اضطراب بدون وجود دلیل تهدیدکننده، در مواقع و محیطهای مختلف، به حد زیاد و روزافزون و در بیشتر اوقات روز فرد را در کنترل میگیرند، به نحوی که فرد یا همواره یک نوع دلهره، اضطراب و تشویش را حس میکند و یا بخاطر احساس ترس از دست زدن به کارهایی و یا از روبرو شدن با چیزهایی و یا از رفتن به مکانهایی بشدت پرهیز میکند. در حالی که خود نیز دلیل قانعکنندهای برای این احساس پیدا نمیکند.
علائم اختلال اضطراب هراسی و گروهبندیهای آن
فرد مبتلا به اختلال هراس علائم اضطراب هراسی را معمولا در سه سطح حسی، فیزیولوژی و رفتاری لمس میکند. یعنی اکثر اوقات افراد مبتلا بخاطر علائم حسی، فیزیولوژی و تا حدودی رفتاری به متخصصین مراجعه میکنند ولی علائم افکاری غالبا از طرف آنها دیده و یا مطرح نمیشود. علائم جسمانی که اکثر افراد مبتلا از آنها رنج میبرند عبارتند از: حالت سرگیجه، فشار در ناحیه سینه و پرش قلب، افت فشارخون، معده درد، عدم تمرکز، دلشوره، دیدن پردهای جلوی چشم، و از این دست. به همین دلیل اغلب مثلا از احتمال داشتن بیماری قلبی به نگرانی و ترس میافتند و از پزشک میخواهند که آنها را بخاطر احتمال بیماری قلبی مورد معالجه قرار دهد. (بسیاری از مراجعین بعد از یک دوره طولانی به اصطلاح خوددرمانی و بعد دارودرمانی (که اکثرا سعی میکنند با داروهای گیاهی و به توصیه این و آن عمل کنند) به متخصص رواندرمانی مراجعه میکنند).
همانطور که در طبقهبندی اصلی اختلال اضطرابی به آن اشاره شد، اختلالات اضطرابی را به سه گروه «عمومی و فراگیر»، «حملههای هراسی» و «فوبیا» تقسیم میکنند. در این میان اختلالات فوبیا خود به زیردستههای دیگری تقسیم میشود که عبارتند از «گذرهراسی»، «هراس اجتماعی و یا جمعهراسی» و «هراسهای منفرد».
اختلال اضطراب عمومی و فراگیر
این اختلال معمولا بصورت سینهخیز و رفتهرفته شکل میگیرد و بطور معمول بعداز یک تجربه مشخصی که برای فرد بسیار فشار آور بودهاست. رفتهرفته این حالت به شکل احساس هراسی در میآید طولانیمدت و ادامهدار که در اکثر محیطها، در رابطه با اکثر چیزها و در بیشتر رابطههای فرد وجود دارد؛ احساس هراس و نگرانی نسبت به چیزهایی که میتوانند اتفاق بیافتند و فرد مبتلا به اضطراب فراگیر تنها برای مدت بسیار کوتاهی قادر است که خود را از آن رها سازد. در این حالت فرد گزارش میدهد که «همیشه این افکار وحشتناک را دارم و هیچ نمیتوانم این افکار را از خودم دور کنم» و علائمی را گزارش میکنند که شامل اینها هستند:
- ناآرامی و بیقراری حرکتی مانند لرزش در اندام، گرفتگی عضلات و پرش دست و یا پا (مثلا در خواب)،
- تحرکپذیری شدید و غیرقابل کنترل فغالیتهای بدنی که به شکل احساس تنگی نفس، عرق زیاد، خشکی دهان و سرگیجه ظاهر میشود،
- افزایش شدید توجه متمرکز بر خود و هوشیاری زیاد نسبت به خود که به شکل احساس گرفتگی و کوفتگی، مشکل در بخواب رفتن و مشکل در خوب خوابیدن، تحریکپذیری و یکه خوردنهای زیاد خود را نشان میدهند.
از مشخصات دیگر این اختلال این است که فرد همواره بیشتر و بیشتر تحت اختیار هراسهایش قرار میگیرد و قدرت کنترل خود را بر روی آنها رفتهرفته از دست میدهد «آنقدر احساس فشار میکنم که آرام و قرار ندارم. بدنبال هر چیزی باید روزها فکر کنم که چه اتفاقی خواهد افتاد». اگر چه این نشانهها در مورد همه افراد به یکسان وجود ندارد ولی همه در یک دایره شیطانی اسیر هستند، دایرهای به شکل فشار دائمی، ناآرامی فزاینده، عصبانیت و علائم جسمی. بدنبال اینها وظایف روزانه و فعالیتهای لازم زندگی رفتهرفته کنار گذارهشده و فرد به آینده خود بسیار ناامید میشود؛ که اینها تاثیرات خاص خود را بر زندگی فرد با دیگران برجای گذارده و سبب فشارهای تازه میشوند.
مشکل اساسی در این اختلال ادامهدار بودن و شدت دائمی آن است. این اختلال جزء شایعترین اختلالات هراسی است و برای مثال در آلمان حدود 2 میلیون نفر به این اختلال مبتلا هستند. علیرغم این اکثر این افراد سالها در رنج بسر میبرند و هیچ خبری از این ندارند که این حالات در آنها به چه دلیلی بوجود میآیند.
اختلال حملههای هراسی و یا پانیک
یکی از اصلیترین نشانههای این اختلال این است که این حملات بطور ناگهانی ظاهر و تکرار میشود و برای آنها تهدید کننده خارجی وجود ندارد. وقتی فردی در معرض حمله پانیک قرار میگیرد در عرض مدت کوتاهی شدت هراس وی به حد بالای خود میرسد و فرد در کنار فشار هراس علائم جسمانی نظیر تپش و پرش قلب، احساس خفگی و تنگی نفس و لرزش در اندام را نشان میدهد. مدت دوام این حالات میتواند بین دو/سه دقیقه الی چند ساعت باشد ولی بطور معمول بین 10 الی 30 دقیقه بطول میانجامد. بسیاری از افراد مبتلا به این هراس در این حال وحشت از مردن پیدا میکنند که این خود سبب شدت گرفتن این علائم میشود. اگر علائم جسمانی حملات پانیک بیشتر متمرکز بر قلب باشند به آن «فوبی قلبی» میگویند و بیشتر مردان مبتلا به پانیک در سنین میانسالی دچار «فوبی قلبی» میشوند.
در بسیاری موارد فرد مبتلا به پانیک یک نوع انتظار «دوباره مورد حمله هراس قرارگرفتن» را دارد و برای اینکه به این حالات نرسد از انجام کارهایی که تاکنون برایش احساس خوبی را بوجود میآورند نیز دست میشوید (مثلا رفتن به بیرون از خانه)، خود را از دیگران کنار میکشد و یا تنها زمانی که کسی همراه وی باشد در ملا عام ظاهر میشود و به این دلیل وابستگیاش به افراد در انجام کارهای خود زیاد میشود (مشخصا اگر به متخصص رجوع میکنند همیشه یکی از بستگان باید آنها را همراهی کند وگرنه در نوبت ملاقات حاضر نمیشوند).
حملات پانیک میتوانند برای یک دوره بسیار کم شوند ولی در دورههای دیگر دوباره و اینبار با شدت و دفعات بیشتری تکرار شوند. این اختلال معمولا طی سالهای متمادی و با درجات مختلف پایدار میماند.
اختلالات هراسی فوبیا
فوبیا به آن دسته از هراسهایی گفتهمیشود که در رابطه با محیط مشخص و چیزهای مشخص ظاهر میشوند. و اگرچه فرد دارای فوبیا به غیر عقلانی بودن دلایل هراس خود در این موارد آگاه است ولی امکان تغییر آنها را در خود ندارد. بر عکس این هر نوع تلاشی را نیز صورت میدهد که کسی متوجه وجود این هراس در وی نشود و داشتن این هراس را بعنوان لکه ننگی در دامن شخصیت خود میبیند. اختلالات هراسی فوبیا به چند دسته تقسیم میشوند که در اینجا بطور مختصر شرح دادهشدهاند.
اختلال گذرهراسی
در این شکل از هراس فرد مبتلا از قرار گرفتن در محیطهای خارج از خانه احساس هراس زیادی دارد. بطور معمول این محیطها شامل جاهایی میشوند که آدمهای زیادی در آنجا رفت و آمد دارند و یا از خانه بسیار دور هستند. فرد مبتلا در هرای از این بسر میبرد که نکند در این اماکن دچار علائمی شود که باعث شرمندگی وی شوند و یا بخاطر آنها نتواند از آن محیطها دور شود (مانند اینکه سرگیجه و حالت غش به وی دست دهد، قلب وی بگیرد و غیره). به این دلایل از رفتن به خارج از خانه بشدت پرهیز میکند و یا فقط زمانی بیرون میرود که کسی از وابستگان نزدیک همراه وی باشند. این اختلال معمولا به همراه به اختلال دیگری که آنرا بعنوان حمله هراسی میشناسیم ظاهر میشود و در کل زندگی روزانه فرد را بسیار تحت شعاع خود قرار داده و محدود میسازد. اختلال گذرهراسی معمولا بصورت وخیم و درازمدت در میآید.
اختلال هراس اجتماعی و یا جمع هراسی
فردی که مبتلا به این اختلال است از قرار گرفتن در مرکز توجه دیگران هراس دارد. بطور معمول زمانی که قرار باشد در مقابل جمع صحبت کرده و یا سخنرانی کند. در این حال فرد بخوبی میداند که برای این هراس وی علت واقعی وجود ندارد ولی در مقابل آن کاری نمیتواند بکند الی دوری و پرهیز از چنین موقعیتهایی و به هر قیمتی. معمولا این افراد بخاطر وجود این هراس علیرغم داشتن قابلیت فردی از رسیدن به موقعیتهای بالای شغلی محروم میشوند. این اختلال بطور معمول به همراه چندین مشکل دیگر نظیر اعتماد به نفس پایین، ترس از شنیدن انتقاد، ظاهر میشود و با علائم جسمانی به شکل اجتناب از تماس چشمی، لرزش دستها و یا عضلات دیگر، احساس تهوع و فشار ادرار در چنین مواقعی توام است.
اختلال هراسهای منفرد
این دسته از اختلالات هراسی به مواقعی برمیگردند که فرد بطور دائم از روبرویی با چیزهای مشخص و یا موقعیتهای ویژهای هراس دارد. این چیزهای و موقعیتها بطور معمول شامل اینها هستند: هرس از جانوران، بخصوص از سگ، از حشرات، مار و یا موش، ترس از دیدن خون، ترس از قرار گرفتن در اتاقهای دربسته (مثلا آسانسور)، ترس از بلندی، ترس از پرواز با هواپیما، ترس از میکروب و باکتری. چنین ترسهایی در بخش زیادی از افراد وجود دارند ولی فقط زمانی از آنها بعنوان بیماری یاد میشود که بخاطر آنها در روال کار و فعالیت روزمره محدودیتهای زیادی تولید شود (مثلا با پرهیز از آنها). مثلا در این میان افرادی وجود دارند که بخاطر ترس از سگ و گربه از رفتن به بیرون از خانه پرهیز میکنند. در مورد اختلال هراسهای منفرد میتوان انتظار داشت که اگر اینها در سنین کودکی شروع شدهباشند در سنین بعدی بطور خود بخودی برطرف شوند و احتیاجی به رواندرمانی ندارند ولی در صورتی که در سنین بعدی شکل گرفته باشند بدون کمک تخصصی امکان رفع آنها وجود ندارد.
نکته مهم در مورد اختلالات اضطراب هراسی
هرکدام از شکلهای مختلف اختلالهای هراسی میتوانند حالت وخیم بخود بگیرند و در ادامه خود اختلالات دیگری را بوجود بیاورند مانند افسردهگی، اعتیادهای مختلف، حتی روانپریشیها و اختلالات شخصیتی. بنابراین مدارا کردن و ساختن با این اختلالات نه تنها نشاندهنده قدرت فرد نیست بلکه باعث ناراحتیهای چندجانبهای خواهد شد که دیگر در کنترل هیچ کس نخواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر