با خودتان بیشتر حرف بزنید!.
ما دو نوع با خود حرف زدن داریم یکی برای تجزیه و تحلیل و چگونگی برخورد با مشکلات است و نحویی رفتار و تغیرات و در رفتار خود.
اما نوعی دیگر هستش با خود حرف زدن که بی معناست و اثر مشکلات روانی دارد و اثرات تنهایی و منزوی شدن فردیست که با خود حرف میزند.
خیال پردازی در حد متعارف در رسیدن به اهداف مفید است و سبب کاهش استرس می شود ولی اگر از حد هنجار خارح شود به گونه ای که رابطه ما را از واقع قطع کند سبب بیماری و اختلال روانی ما می شود.
با خودتان بیشتر حرف بزنید!
حرف زدن با خود را معمولا پدیدهای بیمارگونه و حتی نشانهی دیوانگی میدانند. اما روانشناسان معتقدند که همهی انسانها با خودشان حرف میزنند و اگر این کار در مقیاس درستی صورت گیرد، خیلی هم سودمند است.
انسانها هر روز بارها با خودشان حرف میزنند. گاهی به صورت جملاتی کوتاه و گاه مونولوگهایی نسبتا بلند. اما شاید بسیاری متوجه این گفتوگو با خود نیستند. برای نمونه وقتی کامپیوتر مشکلی دارد، شخص با صدای بلند میگوید: این لعنتی چرا روشن نمیشود؟!
ما حتی اگر به حرف زدن با خود آگاه هم باشیم، احتمالا باز در برابر دیگران به آن اعتراف نمیکنیم. علت این است که حرف زدن با خود به عنوان پدیدهای بیمارگونه و حتی جنونآمیز تلقی میشود. اما این پدیده بیماری نیست و حتی اگر در مقیاس درست صورت گیرد، خیلی هم سودمند است.
پروفسور دیتریش دورنر، روانشناس و استاد دانشگاه بامبرگ آلمان میگوید: «افراد غالبا نمیدانند تا چه اندازه با خودشان حرف میزنند. اما اگر آنان را با مشکلی روبرو کنید و به آنان بگویید نباید با خودشان حرف بزنند، آنوقت متوجه خواهند شد که بدون حرف زدن با خود اساسا قادر به فکر کردن نیستند.»
حرف زدن با خود تمرکز را افزایش میدهد
پروفسور دورنر بدین منظور چند سال پیش آزمایشی با گروهی از دانشجویان خود انجام داد. او به آنان وظیفه داد که "ایستگاهی برای دوچرخهها" طراحی کنند. برخی از دانشجویان اجازه داشتند در حال کار با خود حرف بزنند و بقیه نه. در پایان کار دانشجویانی که اجازهی حرف زدن با خود را داشتند، طرحهای بسیار بهتری ارائه دادند.
پروفسور دورنر معتقد است که علت این پدیده، راز بزرگی نیست و او اصلا نیازی به انجام این آزمایش نداشت و پیشاپیش میدانست کسانی که در جریان کار با خود حرف میزنند، فقط واژهنمیسازند، بلکه اندیشه و تصویر هم میسازند. او میافزاید: «همه چیز مشخصتر میشود. ما مشکلات را بهتر درک میکنیم و راهحلها را آسانتر مییابیم و در امور سریعتر پیش میرویم.»
بنابراین حرف زدن با خود، فقط برای حل مشکلات سودمند نیست، بلکه حتی برای دستیابی به مهارت و ورزیدگی در امور هم لازم است. برای نمونه ورزشکار پاتیناژ در جریان تمرینات مرتب حرکات خود را مرور میکند و به خود توضیح میدهد: "چپ، راست، چپ، چرخش، پرش". با گفتن این کلمات، همه چیز در ذهن مشخصتر میشود. تمرکز روی بیان باعث میشود که عوامل مخل تمرکز از ذهن طرد شوند و فکر شخص کمتر منحرف شود.
حرف زدن با خود به یادآوری کمک میکند
حرف زدن با خود همچنین کمک میکند تا ما رویدادها را بهتر در ذهن ثبت و بعدها راحتتر به آنها مراجعه کنیم. برای نمونه هنگامی که در جستجوی کلید هستیم مرتب میگوییم: "کلید، کلید، کلید". یا در سوپر مارکت میگوییم: "گوجه فرنگی، گوجه فرنگی، گوجه فرنگی". حتی هنگام فراگیری با خود گفتوگوهای طولانیتری انجام میدهیم و با تعریف کردن آنچه فراگرفتهایم برای خود، میخواهیم بدانیم تا چه اندازه یاد گرفتهایم.
حرف زدن با خود انگیزه ایجاد میکند
پروفسور دورنر میگوید افرادی هستند که نام کوچک خود را صدا میکنند و از خود چیزی میپرسند و خود به آن پاسخ میدهند. او برای نمونه به دوستی به نام مارکو اشاره میکند که با خودش حرف میزند و مثلا میگوید: «سلام مارکو. خب حالا بگو ببینم، رویکردهای مختلف تئوریکی که با آن میتوان این پدیده را توضیح داد چه هستند؟». مارکو به این ترتیب خودش را به چالش فکری میطلبد و بعد مؤدبانه به خودش پاسخ میدهد: «با کمال میل مارکو، الان برایت توضیح میدهم....»
بنابراین یکی دیگر از کارکردهای حرف زدن با خود، ایجاد انگیزه و میل در خویشتن است. در این زمینه اما باید مراقب فرمولبندیها بود. برای نمونه جملاتی مانند: «آخه چقدر احمقی، دفعه بعد کار را بهتر انجام بده ابله!». این نوع فرمولبندیها معمولا کمکی نمیکنند. بهتر است بگوییم: «همهی تلاشات را کردی و نشد. اما حتما دفعهی بعد موفق میشوی.»
حرف زدن با خود نقش سوپاپ را دارد
به گفتهی پروفسور دورنر، حرف زدن با خود همچنین نقش سوپاپی را دارد که آدمی با آن احساس خود را بیان و خود را در موقعیتهای ترس، عدماطمینان، شرم و همدردی تخلیه میکند. بنابراین یکی دیگر از کارکردهای حرف زدن با خود، کاهش استرس، ناراحتی و درد است.
بیان کلمات، فشار احساسی را کاهش میدهد، بویژه هنگام تجربیات منفی. این موضوع را بسیاری از ما از دوران کودکی به خاطر داریم. هنگامی که کودکی کمتر مورد توجه و تایید قرار میگیرد و خود را بیپشتیبان مییابد، با صدای بلند شروع به صحبت دربارهی رفتارهای اشتباه خود میکند.
حرف زدن با خود در خدمت غلبه بر بحران است
برای بسیاری این موقعیت پیش میآید که در موارد بحرانی، بویژه در مناسبات انسانی، در برابر آینه میایستند و درست مانند یک هنرپیشهی هالیوود، جملاتی را که قرار است به طرف مقابل بگویند، با صدای بلند بر زبان میآورند. دوستان سابق که از آنان سرخورده شدهایم و میخواهیم رابطهی خودمان را با آنان قطع کنیم، مخاطب اصلی در این گونه گفتوگوها با خویشتن هستند.
اما مواردی هم هست که شخص برای نمونه در برابر آینه با خود تمرین میکند که فرضا به رئیساش برای درخواست دستمزد بیشتر چه بگوید. یا به کسی بگوید که لازم نیست هر پنج دقیقه یک بار به او تلفن بزند.
از طریق بر زبان آوردن اندیشههایی که در سر داریم، به آنها نظم میدهیم. به همین دلیل پروفسور دورنر توصیه میکند که در موارد بحرانی با خودمان حرف بزنیم تا از این طریق امور را روشنتر ببینیم و به تناقضهای احتمالی در سخنانمان پی ببریم.
به هرحال با مشاوره حضوری و کمک از روان شناس بالینی این امر مشخص می شود.
مدیریت خویشتن
همان گونه که ما مهارت رانندگی را یاد میگیریم نیاز داریم مدیریت خویشتن را یادبگیریم. در خودشناسی نیز مهارت پیدا کنیم. هیجان های مختلف غم، شادی، اضطراب، عشق و خشم و....را بشناسیم و آنها را مدیریت کنیم بر فرایند آگاهی و بینش خود اشراف داشته باشیم.
اگر در مدیریت خویشتن مهارت نداشته باشیم ممکن است بر خیال پردازی های خود مدیریت نداشته باشیم و به تدریج و به مرور زمان در لایه های تو در توی آن فرو رویم و کاملا بینش واقع بین مان تعطیل شود.
راه های تقویت واقع بینی
- تلاوت قرآن و تفاسیر و تدبر در آن.
- مطالعه کتب مفید.
- همنشینی با افراد واقع بین و جامع نگر
- اجتناب از گوشه نشینی و پیوستن به گروه های متعادل.
- پرهیز از مواد مخدر و موسیقی های تخدیر کننده.
- افراط نکردن در دیدن فیلم های تخیلی و خواندن داستان های تخیلی.
- شرکت در کلاس های مهارت های زندگی
- مشورت در تصمیم گیری
- کمک از روان شناس برای مهار آشفتگی های ذهنی.
- فرار از بیکاری
مدیریت خویشتن
همان گونه که ما مهارت رانندگی را یاد میگیریم نیاز داریم مدیریت خویشتن را یادبگیریم. در خودشناسی نیز مهارت پیدا کنیم. هیجان های مختلف غم، شادی، اضطراب، عشق و خشم و....را بشناسیم و آنها را مدیریت کنیم بر فرایند آگاهی و بینش خود اشراف داشته باشیم.
اگر در مدیریت خویشتن مهارت نداشته باشیم ممکن است بر خیال پردازی های خود مدیریت نداشته باشیم و به تدریج و به مرور زمان در لایه های تو در توی آن فرو رویم و کاملا بینش واقع بین مان تعطیل شود.
راه های تقویت واقع بینی
- تلاوت قرآن و تفاسیر و تدبر در آن.
- مطالعه کتب مفید.
- همنشینی با افراد واقع بین و جامع نگر
- اجتناب از گوشه نشینی و پیوستن به گروه های متعادل.
- پرهیز از مواد مخدر و موسیقی های تخدیر کننده.
- افراط نکردن در دیدن فیلم های تخیلی و خواندن داستان های تخیلی.
- شرکت در کلاس های مهارت های زندگی
- مشورت در تصمیم گیری
- کمک از روان شناس برای مهار آشفتگی های ذهنی.
- فرار از بیکاری
حرف زدن با خود نشانه نابغه بودن است
حرف زدن با خود نشانه بیماری یا دیوانه بودن نیست, اگر شما هم با خودتان حرف میزنید بهتر است بدانید که نابغه ها با خودشان حرف میزنند.
حرف زدن با خود نشانه نابغه بودن است
آیا شما با خودتان حرف می زنید ؟ یا شاید کسی را بشناسید که برخی اوقات با خودش حرف می زند ؟! حرف زدن به خودمان نشانه چیست ؟ دیوانگی یا نبوغ ؟ مسلماً ربطی به دیوانگی ندارد ؛ پیشنهاد میکنیم این مقاله را بخوانید تا با دلیل نابغه بودن افرادی که با خودشان حرف می زنند آشنا شوید.
شاید برخی از شما عادت داشته باشید با خودتان صحبت کنید. این کار می تواند به بعضی افراد کمک کند بر کارهای پیش رو و درس شان تمرکز داشته باشند و هنگامی که با خود گفتگو می کنند ایده های ارزشمند زیادی به ذهن شان برسد.
شاید مهمترین تاثیر این امر برای برخی افراد این است که در کارشان عملکرد بهتری پیدا می کنند. از اعتراف به این واقعیت ابایی نداشته باشید چون علم ثابت کرده افرادی که با خودشان صحبت می کنند کاملا نابغه اند، نه دیوانه!
علت حرف زدن با خود
پیشینه تحقیقات
محقق روانشناس، گری لوپیان (Gary Lupyan)، سرپرستی پژوهشی را به عهده داشت که در آن به 20 داوطلب اشیایی در سوپرمارکت نشان دادند و از آنها خواستند آن اشیا را به خاطر بسپارند. به نیمی از آنها گفته شد نام شیء مثلا موز را تکرار کنند و نیمی دیگر ساکت بمانند. در پایان، نتایج این تحقیق نشان داد افرادی که نام شیء را با خود مرور می کردند 50 تا 100 میلی ثانیه زودتر از افراد ساکت اشیا را پیدا کردند.
گری لوپیان می گوید:«معمولا زمانی که در یخچال یا قفسه های سوپرمارکت دنبال چیزی می گردم، زیر لب با خودم صحبت می کنم.» در حقیقت این تجربه شخصی لوپیان موجب شد او به تحقیق در این زمینه بپردازد. لوپیان، در کنار روانشناس دیگری به نام دنیل سوئیگلی (Daniel Swiglley) به انجام این پژوهش پرداخت. این دو پژوهشگر در نهایت به این نتیجه رسیدند افرادی که با خودشان صحبت می کنند عموما از سایرین باهوش ترند. دلایل آنها هم عبارتند از اینکه حرف زدن با خود:
حافظه شما را تحریک می کند
وقتی با خودتان صحبت می کنید، مکانیسم های حسی تان فعال می شود. از آنجا که می توانید آن کلمه را تجسم کرده و پیش چشم تان نمودار کنید، حفظ آن برای حافظه تان آسان تر می شود و می توانید بر اساس آن عمل کنید، در نتیجه به خاطر آوردن آن برای ذهن تان آسان تر خواهد بود.
به تمرکز حواس تان کمک می کند
زمانی که با خودتان بلند صحبت می کنید، روی وظیفه تان متمرکز می شوید و همین موضوع به شما کمک می کند به سرعت، آن چیز را بشناسید و تشخیص دهید. البته این کار تنها زمانی به شما کمک می کند بدانید چیزی که دنبالش هستید چه شکلی است. به عنوان مثال، رنگ موز زد است و شما می دانید موز چه شکلی است. پس زمانی که نام موز را بلند تکرار می کنید، مغزتان فورا تصویر آن را در ذهن تان ترسیم می کند اما اگر ندانید موز چه شکلی است دیگر بلند صحبت کردن هیچ تاثیری ندارد.
به شما کمک می کند افکارتان را روشن و واضح کنید
همه افراد افکار متفاوتی دارند. برخی از این افکار منطقی به نظر می رسد، در حالی که سایر افکار ابدا اینطور نیستند. فرض کنید از کسی عصبانی هستید و احساس می کنید می خواهید آن فرد را بکشید. آیا برای این مسئله به متخصص مراجعه می کنید؟ مسلما نه! شاید خودتان را در اتاق حبس کنید و با خودتان حرف بزنید. با این کار خشم تان را رها می کنید، جوانب مثبت و منفی خالی کردن خشم خود را روی آن فرد می سنجید و در نهایت آرام می شوید.
این فکر احمقانه ای است که بخواهید چنین مسئله ای را با دیگران به اشتراک بگذارید. لیندا ساپادین (Linda Sapadin)، روانشناس، می گوید:«این کار به شما کمک می کند به افکارتان نظم و ترتیب دهید، فقط به چیزهای مهم توجه کنید و برای تصمیماتی که به آنها فکر می کنید، برنامه ریزی کنید.»
به مغزتان کمک می کند با بازدهی بیشتری کار کند
نتایج پژوهشی که در فصلنامه روانشناسی تجربی (EPS) منتشر شد نشان می دهد افرادی که هنگام جستجو برای یافتن چیزی مرتبا نام آن را با خود تکرار می کنند بسیار سریع تر از آنهایی که در سکوت این کار را می کنند قادر به یافتن آن شیء هستند. این فرضیه بدین صورت است که تکرار کلمات با صدای بلند برای ذهن مانند جرقه ای عمل می کند که بتواند اشیای شناخته شده را به خاطر آورد و آنها را ملموس تر کند.
در یادگیری به کودکان کمک می کند
اگر بچه داشته یا به هر طریقی با کودکان سر و کار داشته باشید، می دانید آنها هرگز ساکت نمی شوند اما این چیز خوبی است. کودکان همانطور که بزرگ و بزرگ تر می شوند، مکالمات بزرگسالان را تقلید می کنند (البته این همیشه چیز خوبی نیست). اما آنها با گوش دادن و تکرار صحبت های پدر و مادرشان، کلمات، صرف فعل و دستور زبان را یاد می گیرند. این موضوع به آنها کمک می کند راحت تر مسائل و فعالیت های مختلف را پشت سر بگذارند.
به سازماندهی افکارتان کمک می کند
در دنیای شلوغ امروز، ما ملیون ها فکر مختلف داریم که همیشه در ذهن مان می چرخند. افکار همواره در ذهن ما در حال حرکتند و اگر کنترل نشوند، می توانند بسیار خسته کننده باشند. بیان کردن افکارتان، درست شبیه کودکان، به شما کمک می کند چیزهای بزرگی را که بر شما تاثیرگذار هستند، اولویت بندی کنید.
صحبت کردن با خود به شما کمک می کند بفهمید مسائل و مشکلات کوچک بسیار بی ارزش و ناچیز هستند و اکثر مواقع بی نتیجه در حال تکاپو و فعالیت های زیادی هستیم. همچنین با این کار قادر خواهیم بود با دید منطقی تری به جهان اطراف مان بنگریم.
به دستیابی اهداف تان کمک می کند
ساخت و ایجاد لیست کارها، ایده فوق العاده ای است اما اگر این لیست بسیار طولانی و بلندبالا باشد می تواند بسیار طاقت فرسا و کسل کننده باشد. نه تنها صحبت کردن درباره لیست وظایف به شما کمک می کند راحت تر آنها را اولویت بندی کنید، بلکه این کار همچنین اهداف شما را نیز قابل دسترس تر می سازد. همانطور که تکرار کلمه «کورنفلکس» در فروشگاه به صورت ناخودآگاه به حافظه تان کمک می کند مرتبا آن را به خاطر آورید و «کورن فلکس» را در ذهن شما تبدیل به شیء ملموسی می کند، صحبت کردن درباره لیست کارهای تان نیز باعث می شود خودتان را در حال تکمیل و اتمام وظایفی ببینید که برای خودتان نوشته اید.
لینداساپادین می گوید:«به زبان آوردن اهداف تان با صدای بلند موجب تمرکز حواس، تقویت پیام، کنترل مسیر احساسات و همچنین اجتناب از هرگونه حواس پرتی می شود.»
به کاهش استرس کمک می کند
از آنجا که صحبت کردن با خودتان کمک می کند به اهداف تان نظم و ترتیب ببخشید و تعهدات و وظایف تان را نیز اولویت بندی کنید، ذهن تان دیگر به طور مداوم در حال تلاش و رقابت نیست. بدین ترتیب به نوبه خود آرامش بیشتری خواهید داشت و می توانید با جریان زندگی همراه شوید.
علاوه بر این، صحبت کردن با خود به شما کمک می کند خودتان را برای زمان های سخت و دشوار زندگی مانند گفتگو با یک دوست، همکار یا رییس آماده کنید. خواه به صورت ساده با خودتان صحبت کنید خواه به تمرین آنچه قصد گفتنش را دارید بپردازید، شنیدن کلماتی که از دهان تان بیرون می آید آن عمل و اقدام را شدنی می سازد و به شما اجازه می دهد با شجاعت و اعتماد به نفس بیشتری با شرایط سخت مواجه شوید.
پرورش اعتماد به نفس
کسانی که با خود صحبت می کنند، عموما زمانی که برای حل یک مسئله نیاز به کمک دارند، به درون خود نگاه می کنند. در حالی که شاید دیگران در زمان نیاز به صورت خودکار به یک دوست، همکار یا مقام ارشد مراجعه می کنند. افرادی که با خود صحبت می کنند قادر به تجزیه و تحلیل شرایط هستند و می توانند به صورت مستقل و بدون هرگونه راهنمایی خارجی به نتیجه گیری برسند. همچنین با صحبت کردن با خودمان در واقع به نوای درونی مان گوش می دهیم و می توانیم آنچه را که واقعا می خواهیم به عنوان تجربه به دستش آوریم، کشف کنیم. به عبارت ساده، افرادی که زمان شان را با صحبت کردن و گوش دادن به خود می گذرانند، خود را بسیار خوب می شناسند.
مزایای باورنکردنی حرف زدن با خود
زمانی که فردی با خودش با صدای بلند حرف میزد اطرافیان با تاسف درباره سلامت روان وی قضاوت میکنند، اما این کار نشان دهنده جنبههای منحصربفرد و هیجان انگیزی از فرد است.
کارشناسان در جدیدترین تحقیقات خود دریافتند صحبت کردن با خود نشان دهنده وجود اختلالات روانی نیست و برعکس نشان دهنده سلامت فرد است.
افرادی که با خود با صدای بلند صحبت میکنند بهتر از دیگران میتوانند احساسات خود را کنترل کنند، سازماندهی افکار مثبت و منفی دراین افراد به خوبی انجام میشود، همچنین آنها قابلیت برنامه ریزی دقیق تری برای کارهای خود دارند.
حافظه این افراد قوی است و در روابط اجتماعی و معاشرتها موفقتر از سایرین ظاهر میشوند.
براساس تحقیقات هر فردی درطول ۲۴ ساعت حداقل به مدت سه دقیقه با خود حرف میزند که بیشتر این حرفها حول محور دلجویی، دادن آرامش، سرزنش کردن، یادآوری کارها، حفظ کردن اطلاعات، تمرین گفتگوی خیالی با اشخاص دیگر و مواردی است که فرد نیاز دارد احساسات خود را کنترل کند و فردی دردسترس نیست تا از او نظرخواهی کند.
در زمانی که فرد احساس تنهایی میکند و به شدت درگیر احساسات است، به طور ناخودآگاه برای کنترل احساسات با خود صحبت میکند و در اکثر زمانها این کار باعث آرامش، تصمیم گیریهای صحیح و بهبود وضعیت روحی میشود.
در گذشته این کارنوعی اختلال ذهنی محسوب میشد، اما اکنون همگام با پیشرفتهای پزشکی این کار به عنوان یک روش درمانی طبیعی برای اعتدال بخشی به ذهن و تثبیت وضعیت روحی نامیده میشود.
این یافتهها حاصل پژوهش دانشمندان علوم روانشناسی دانشگاه Bangor University در کشور ولز است.
کارشناسان اعتقاد دارند انسان به دلیل ماهیت اجتماعی خود نیازبه صحبت با دیگران دارد وزمانی که فرد تنها باشد به طور ناخودآگاه شروع به صحبت با خود میکند تا این خلاء تنهایی را پر کند.
کارشناسان بر همین اساس توضیح میدهند که چرا در بیشتر مسابقات ورزشی مانند تنیس ورزشکار باخود صحبت میکند.
ورزشکار از این شیوه برای افزایش روحیه، آرام سازی ذهن، تقویت قوای جسمی و یادآوری تاکتیکهای مسابقه استفاده میکند.
البته در کنار مفید بودن این شیوه برای آرام سازی ذهن، کنترل آن باید دردست فرد باشد و تنها برای زمان هایی خاص از این شیوه استفاده کند.
حرف زدن بیش از حد باخود با صدای بلند، عصبانی شدن، خندیدن و گریه کردن و به طور کلی عدم توانایی احساسات میتواند درافراد نشان دهنده ابتلا به اختلالات روانی باشد و فرد برای مشاوره باید به متخصص مراجعه کند.
کارشناسان در جدیدترین تحقیقات خود دریافتند صحبت کردن با خود نشان دهنده وجود اختلالات روانی نیست و برعکس نشان دهنده سلامت فرد است.
افرادی که با خود با صدای بلند صحبت میکنند بهتر از دیگران میتوانند احساسات خود را کنترل کنند، سازماندهی افکار مثبت و منفی دراین افراد به خوبی انجام میشود، همچنین آنها قابلیت برنامه ریزی دقیق تری برای کارهای خود دارند.
حافظه این افراد قوی است و در روابط اجتماعی و معاشرتها موفقتر از سایرین ظاهر میشوند.
براساس تحقیقات هر فردی درطول ۲۴ ساعت حداقل به مدت سه دقیقه با خود حرف میزند که بیشتر این حرفها حول محور دلجویی، دادن آرامش، سرزنش کردن، یادآوری کارها، حفظ کردن اطلاعات، تمرین گفتگوی خیالی با اشخاص دیگر و مواردی است که فرد نیاز دارد احساسات خود را کنترل کند و فردی دردسترس نیست تا از او نظرخواهی کند.
در زمانی که فرد احساس تنهایی میکند و به شدت درگیر احساسات است، به طور ناخودآگاه برای کنترل احساسات با خود صحبت میکند و در اکثر زمانها این کار باعث آرامش، تصمیم گیریهای صحیح و بهبود وضعیت روحی میشود.
در گذشته این کارنوعی اختلال ذهنی محسوب میشد، اما اکنون همگام با پیشرفتهای پزشکی این کار به عنوان یک روش درمانی طبیعی برای اعتدال بخشی به ذهن و تثبیت وضعیت روحی نامیده میشود.
این یافتهها حاصل پژوهش دانشمندان علوم روانشناسی دانشگاه Bangor University در کشور ولز است.
کارشناسان اعتقاد دارند انسان به دلیل ماهیت اجتماعی خود نیازبه صحبت با دیگران دارد وزمانی که فرد تنها باشد به طور ناخودآگاه شروع به صحبت با خود میکند تا این خلاء تنهایی را پر کند.
کارشناسان بر همین اساس توضیح میدهند که چرا در بیشتر مسابقات ورزشی مانند تنیس ورزشکار باخود صحبت میکند.
ورزشکار از این شیوه برای افزایش روحیه، آرام سازی ذهن، تقویت قوای جسمی و یادآوری تاکتیکهای مسابقه استفاده میکند.
البته در کنار مفید بودن این شیوه برای آرام سازی ذهن، کنترل آن باید دردست فرد باشد و تنها برای زمان هایی خاص از این شیوه استفاده کند.
حرف زدن بیش از حد باخود با صدای بلند، عصبانی شدن، خندیدن و گریه کردن و به طور کلی عدم توانایی احساسات میتواند درافراد نشان دهنده ابتلا به اختلالات روانی باشد و فرد برای مشاوره باید به متخصص مراجعه کند.
با سپاس ساموئیل کرماشانی روانشناس بالینی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر