این مقاله روانشناسانه که در سال 2007 نوشته شده است امروز با کمی دستکاری و با اطلاعات بیشتر دوباره باز چاپش نموده ام امیدوارم مورد پسند علاقمندان رفتارشناسی خلقیات ایرانی و روانتجاوزدیده باشد
حال به پردازیم به جنون دروغ و روانتجاوز دیده و خلقیات ایرانی البته وقتی که
در باره روانتجاوز دیده و خلقیات ایرانی مینویسیم باید این را فراموش نکنیم که این
روانتجاوزدیده هم بر خلقهای منطقه و بعضی
از انسانهای منطقه تاثیر مخربی داشته است بخصوص ایرانیان.
روانتجاوزدیده و خلقیات ایرانی.
آنچه من در باره آن مینویسم تحقیقی است در باره ایرانیها و کردهای ساکن ایران
البته نه همه آنها تعدادی از آنها با میتومانی مبتلا هستند.
آنچه من در گذشته در باره آن نوشته ام که برای دست یابی به احوال فرد روانی
باید از آنهای به پرسید که با فرد برخورد روزمره دارندو از راه آنها اطلاعات در
باره فرد بدست آورد و یا با کسانی سئوال و پرسش کرد که با فرد در ارتباط هستند این
موضوع امروز قابل قبول نیست چرا چون در تحقیقات نشانداده شده است که هیچ کس به هیچ
عنوان زبان خوب علیه دیگری نمی گشاید چرا چون بغییراز بستگان خود انسان آنهم مادر
برادر و خواهر از دیگران سئوال نمودن غییر قابل قبول است و مردود است از نظر
روانشناسی.
حقیقت گریز و پنهان کار، ظاهر ساز، قهرمان پرور و استبداد زده، خود محور و برتری جو، بی برنامه، ریاکار و فرصت طلب، احساساتی و شعار زده، متوهم از توطئه دائم، مسئولیت ناپذیر، متوقع و ناراضی دائم، حسود، ناصادق، همه چیز دان
حقیقت گریز و پنهان کار، ظاهر ساز، قهرمان پرور و استبداد زده، خود محور و برتری جو، بی برنامه، ریاکار و فرصت طلب، احساساتی و شعار زده، متوهم از توطئه دائم، مسئولیت ناپذیر، متوقع و ناراضی دائم، حسود، ناصادق، همه چیز دان
دیگران هرگز کلمه خیر در دهن نداشته و ندارند باید برای آگاهی با خود فرد
مستقیم برخورد نمود.
روانتجاوزدیده و خلقیات ایرانی . وقتیکه دست به نگارش و نوشتن مقاله قوز بالا
قوز بردم میدانستم همانطور که نوشتن این مطالب برای من خالی از درد و مقاومت و
انکار نیست و خواندن آن هم برای خواننده چندان راحت نخواهد بود. زمانی که سید محمد
جمالزاده در سالهای 1340 ابتدا در مجله مسائل ایران و سپس در کتابی تحت عنوان
خلقیات ما ایرانیان اقدام به جمع آوری داوریهای خارجیان و هم خودیها در باره
ایرانیان نمود و خود گفت این کار من نه تنها تعبییر به خدمت نخواهد شد بلکه در نظر
بسیاری از هموطنان ما حکم گناه و خیانت را پیدا خواهد کرد ولی این کار باید روزی
صورت گیرد. اگر انسان از تاریخ خودش جدا کردنی بود و اگر میشد که شخصیت فرد انسان
را بدون دانستن شرح حال و گذشته و احوال و حوادث زندگی او تحلیل کرد آن وقت ممکن
بود که به تحلیل روانی ملتی نیز بپرادزیم و بدون اینکه چیزی از گذشته آن ملت
بدانیم این مرتکب خطا میشدیم ولی از جائی که هیچ رفتاری و هیچ خصوصیات خلقی و
تصادفی نیست و از جائی که راه دست یابی به خصوصیات رفتاری فرد مراجعه به آرائی
آنهایی است که با او در ارتباط هستند و از نزدیکان خانواده فرد هستندمیتوان چیزی
بدست آورد و لذا یکی ار راه های دست یابی به نیمرخ شخصی ملت و ملیتهای ایرانی هم
بررسی اظهار نظرهای است که در باره او شده است جمالزاده در خلقیات ما ایرانیان
صفحه 25 مینویسد. خارجیان عمومأ ما ایرانیان را ملتی با تیز هوش و حاضر جواب و خوش
بیان و مجلس آرا و تو دل برو میدانند ولی این صفات بیشتر جنبه ظاهری دارد و چندان
ربطی به احوال باطنی و یا اخلاق ندارد. در مورد کاراکتر و اخلاق عقیده عمومی بر آن
است که ایرانیان فاقد صفاتی مانند راستی حقیقت گوی حقیقت جویی امانت فداکاری جرأت
شجاعت و شهامت و نیکوکاری و خیر خواهی و وجدانمردی هستند. نویسنده در صفحه 34 همین
کتاب به نقل از روزنامه اطلاعات اسفند 1343 مینویسد شما ندیده اید حتمأ شنیده اید
که داریوش بزرگ در لوحه زرین خود دعا کرده است که خداوند کشورش را از دروغ حفظ
کندو معلوم نیست چه شده که دعایش وارونه مستجاب شده خدا آفت دروغ را بر ملت او
مسلط ساخته است و ما ایرانیان سلام و علیکمان دروغ و کسبمان دروغ آشتی مان دروغ و
خلاصه همه چیزمان دروغ است.در صفحه 147 همان کتاب در نقل قولی از نامور در شماره 6
شهریور 1311 شفق سرخ چنین آمده است ایرانیان دروغ میگویند فریب میدهند و مانند
خاکشیر به هر مزاجی میسازندو در مقابل هر بادی تسلیم میشوند و این کار را زبردستی
و زرنگی میدانند حقایق را زیر پا گذاشته و برای رضایت خاطر کسی که خود را محتاج به
او و او را قویتر از خودتصور میکنند و بله قربان و صحیح است میگویند. اگر از میان
اظهار نظرهای خارجیها در باره ویژگیهای منفی روانی ایرانی بخواهیم معدل
بگیریم محور مشترک ترسیم کنیم با تابلوی زیر مواجه خواهیم شد که ایرانی.
1= دروغ زیاد میگویند و حتی با خودیها صادق نیستند.
2= خجول هستند و شرم حضور دارند.
3= تودار و مرموز هستند.
4= طرفدار افراط تفریط و پیرو قانون همه چیز یا هیچ هستند و میانه روی و تعادل
را نمیشناسند.
5= ظار و باطنی متفاوت دارند و در برابر قدرت خوش رقصی میکنند و به ضعیفتر از
خود بیرحم هستند.
6= بی اعتماد به دیگران و بیگانه هراس هستند و مبتلا به جنون دروغ و گزافگوی
هستند.
7= فضول و کنجکاو به دیگران هستند و به همان میزان که میکوشند تا از کار
دیگران سر در آورند تلاش میکنند که کسی از کار آنها سر در نیاورد.
8= هیچ حرف و مخالفتی را تلقی نمیکنند و به چانه زدن و سماجت در همه امور عادت
دارند.
9= طفره میروند و اهل سر همبندی و اهمال کاری هستند.
10= هر چه را دوست ندارند به راحتی انکار میکنند.
11= لاف و گزاف زیاد میزنند و دچار خود بزرگبینی و خودشیفتگی و خودمداری
هستند.
12=دروغ زیاد
میگویند و به آسانی دیگران را مورد تحقیر قرار میدهند هر روز به ملیتهای دیگر توهین میکنند بدون
اینکه حتی یک لحظه به اندیشند که چه کار دارند میکنند.
13= ایرانیها دورغگو هستند و دورو اگر 7 کلاس سواد را داشته باشند میگویند
دیپلم داریم و اگر 9 کلاس سواد را داشته باشند میگویند لیسانس ادبیات را تمام
نموده ایم در صورتیکه چنین نیست.
و اگر دیپلم را داشته باشند میگویند دکترا داریم.
14= ایرانیان تمام زندگیشان جعلیست و میخواهند با افکار و تفکر جعلی زندگیی
کنند و در صدد
هستند سر از زندگی دیگران در بیاورند و در این رابطه کوشش میکنند که کسی سر از
زندگی خصوصی آنها در نیاورد و دائم دنبال ساختن هویت جعلی بر ای خویش هستند.
15= به راحتی ملیتهای دیگر را مورد تمسخره و بی احترامی قرار میدهند و مورد
تحقیر قرار میدهند مثل کردها بلوچها و عربها و افغانیها برای نمونه یک خانم زنگ
میزند میگوئید آلمانیها نامه به لهجه ای افغانی برامون میفرستند و خود را لیسانس
ادبیات معرفی میکنند.
یکی خود را لیسانس ادبیات معرفی میکند میگوید آنها آلمانی را با لهجه افغانی
برام ارسال نموده اند نمیفهمم این خودش یک توهین آشکار به ملت افغان میبشاد و
توهین و تحقیر یک کار بی ادبانه است که متاسفانه از زبان ایرانی همیشه جاریست.
16- ایرانیان دروغ شده خوراک روزانه اشان دروغ تحقیر به آسانی توهمت زدن فریب
و دخالت در امور زندگی خصوصی دیگری فکر کنم برای همه شناخته شده باشد این رفتار.
اینها آفغانیها و کردها و ملیتهای دیگر ساکن ایران را مورد توهین و تحقیر قرار
میدهند در حالیکه زبان پارسی توسط فردوسی
درست شد که 60% عربی توش وارد شده است و از پایه و ریشه ای زبان کردی درست شده
است. متاسفانه فارسی زبانان به آسانی و بدون اینکه یک لحظه پیشمان بشوند زبانهای
دیگر را مورد تحقیر قرار میدهند .
انصافأ راحت نیستند و پریشان حال و همه راه را بنبست میدانند در جلو خویش.
البته و مردم و ملتهای که در منطقه عراق و ایران و کشورهای دیکتاتوری زندگی میکنند
باز به مرض خود سانسوری مبتلا هستند انسانی و یا ملتی که این خصوصیات را بخود
بخورد بدون اینکه دچار خشم و انکار و مقاومت گردد چه ایرانی باشد و چه غییر ایرانی
ولی با خشم و انکار و مقاومت نمیشود دیگران را بی اعتبار و یا عوض کرد. شاید باید
سئوال بنیادی را مطرح کنیم تا مسئله چه برای خومان و چه برای دیگران بعد تازه ای
پیدا کند. باز ما ایرانیها کارهای غییر ضروری را با جدیت دنبال میکنیم اما کارهای
ضروری را به فراموشی میگذاریم همین باعث میشود که ما در زندگیمان همیشه با شکست
روبرو بشویم.
دروغ آشکار من نمیخواهم اینجا بمانم بهشون گفته ام یعنی چی؟
فارسی زبانان خود را اشل بالا میدانند و به پنهان کاری دست میزنند لاکن فراموش
نموده اند که علم امروزی زبان بدن در یک دیدار همه چیز را افشا میکند تو بر زبانت
چیزی میگوید لاکن زبان بدنت چیزی دیگر میگوید.
در میان داوریهای خارجیان نسبت به خصوصیات روانی ملیتهای ایرانی من با یکی از
همه بیشتر موافقم و آن گفته را ونسان مونتی است در کتاب ایران او
میگوید در پشت پرده روح ملتی پنهان است که از دوران طفولیت منهوب و درهم کوفته است
بله سئوال و ادعای من هم در این نوشتار این است که آیا مجموعه ی خصوصیاتی که در
بالا به عنوان خلقیات ایرانی و از زبان خودیها و بیگانگان ذکر شده است خصلت فردی و
انحصاری ایرانی است با خصوصیات و منش روانتجاوزدیده و روح سرکوب شده است؟ به این
سئوال روانشناسی و علوم رفتاری باید پاسخ بگوید و در این مورد میتوان به صدها
مقاله و کتاب منتشر شده در باره ویژگیهای روانی انسانهای تجاوزدیده اشاره نمود که
نگارنده سالهاست دل مشغول این کار است ولی تا جایی که در حوصله این نوشتار میگنجد
به چند نکته اشاره میکنم چارلز وایت فیلد در کتاب پر سر و صدای شفای کودک درون
صفحه 59 مینویسد در شرایطی سخت و نا امن رشد انسان باید در تنازع بقا باشد و
انسانی که برای بقا میجگند بسیاری از روشهای مدارا و مماشات و تکنیکهای دفاعی را
می آموزد. افراد تجاوزدیده و تحت فشار بقای خود را از طریق سهل انگاری و بی اهمیت
جلو دادن مشکلات سر پنهان کامل و سماجت و چانه زدن خوش خدمتی و تظاهر انکار
احساسات خود و دروغ تامین میکنند. آنچه بقول آنا فروید 1936 مکانیسمهای نا سلامت
دفاعی برای انسان سلامت است روش های عادی ارتباط برای افراد تجاوزدیده با دنیای
اطراف خویش است. مارگریت مالر روانکاو مشهور نیم قرن اخیر 1988 مینویسد برای خود
واقعی در کودک انسان فضای رشد او بایست آغشته از عشق احترام و آزادی ابراز
احساسات کودک باشد. محیطی که آرزوهای کودک جدی تلقی گردد و به او فرصت تجربه
و اشتباه داده شود محیطی که کودک برای نشان دادن آنچه که هست هراسی نداشته باشد تا
سالمتر رشد کند.
حال کمی در باره یک فرد که چند ماه پیش با من ملاقات نمود.
ج! سلام خوبی؟
من! سلامت باشید عزیز من خوبم شما خوب هستی؟
ج=! خوبم اما میخوام یک چیز را به شما بگویم من در نظر دارم به شهر یوتبوری
نقل مکان کنم بعدأ در آنجا با رادیوها مصاحبه میکنم کم کم میرم بالا و رهبر میشوم
بعدش ریئس جمهور خوب.
من=! خوب این خواب کی دیده اید؟ که با مصاحبه رادیوها میخواهید رهبر و
ریئس جمهور بشوید؟
او=! مسخره میکنید حالا میبینید.
خوب ادامه این مطلب موکول میکنم برای نوشتهای آینده.
زند باد آزادی
ساموئیل کرماشانی 27/1/2007
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر