چرا آقایون ناگهان خانمی که عاشقش هستند را ترک میکنند؟
چرا آقایونی که از خاورمیانه آمده اند با دیدی غیر انسانی به زنان نگاه میکنند؟
چرا از اذیت و آزار زنان لذت میبرند؟
مقاله اي علمي و روانشناسي در رابطه ترك عشق از سوي آقايان و راه حل هايش
در باره عاشق شدن و بریدن
از عشق یک چیز ساده است و معمولی است که میان انسانها صورت میگیرد چرا چون انسانها
وقتیکه عاشق همدیگر میشوند مست عشقند و مشکلات اصلی در زیر عشق پنهان میشوند
وقتیکه عشق و غرایز شهوت و یا
عشق فروکش نمود مشکلات اصلی بروز میکند.
مشکلاتی دیگر هستش میان انسانها این است فرهنگها با هم فرق میکنند و در هر فرهنگی یک چیز های وجود دارند که با هم خیلی تفاوت دارند که انسانها گوناگونند و این گوناگونی بستگی به
علم و آگاهی یک جامعه دارد.
در یک جامعه ای اگر آزادی
جنسی و آزادی انتخاب شدن و انتخاب کردن وجود داشته باشد و آموزش و پرورش لازم در
رابطه با یاد دادن در همه امور برای انسانها وجود داشته باشد عشق میتواند مفهوم
داشته باشد در اینجا است که انسانها آزادانه دوست و یا معشوقه خویش را انتخاب و در
صورت با مشکل روبرو شدن خیلی آسان از شریک زندگی خویش جدا میشوند متاسفانه در
خاورمیانه زنان استقلال اقتصادی ندارند و
مجبورند به مردان وابسته باشند.
زنان در کشورهای اسلامی یا
کشورهای اسلامزده اگر از مردانشان جدا بشوند با دو مشکل اساسی روبرو میشوند 1 در جامعه با دیدی انسانی به آنها نگاه
نمیکنند و خیلی با چشم سبک به زنانی نگاه میکنند که از مردانشان جدا شده اند . 2
نه از طرف قوانین و نه از طرف خانوادهای خویش هیچ کمکی بهشون نمیشود و این باعث
میشود که هر چی که شوهرانشان بر سرشون می آورد باید تحمل کنند.
در خاورمیانه میتوان گفت 60
تا 70 % مردان مسلمان مبتلا به سادیسم دگر آزاری هستند به این دلیل از اذیت و آزار زنان لذت میبرند و
از گریه و زاری زنان و دختران خویش لذت میبرند.
بق آمار از آنجا که 40 تا 60 درصد از مشکلات زناشویی را روابط جنسی آنها شامل می شود ضرورت بررسی علمی تر به مقوله سکس در موارد در مانی بیشتر محسوس گشته است و جوامع علمی را بر آن داشته تا پایه ریز علم نوین باشندبنام سکسولوژی. سکسولوژی علمی است نوین و
چند وجهی که ارتباط تنگاتنگی با علوم پزشکی، روانپزشکی، روانشناسی، آمار، جامعه شناسی، جرم شناسی، زیست شناسی و حتی هنر و موزیک دارد. تعریف علمی سکسولوژی عبارت است از: مطالعه هدفمند رفتار جنسی در انسان و حیوان که این رفتار از قبل از تولد جاندار شروع گشته و در طول زندگی او ادامه می یابد سکسولوژی در بیشتر فرهنگ لغات تحت عنوان علم مطالعه جنسیت تعریف شده است جنسیت درواقع همان شرایطی است که یک مرد را از زن متمایز می کند و سکستراپی عبارتست از رفع تخصصی گرفتاریها و مشکلاتی که فرد در رابطه با رفتار جنسی خود و یا شریک جنسی خود دارا می باشد. سکسولوژی مدرن ترکیبی از زمینه های متفاوتی همانند روانشناسی آمار بیولوژی آمار جامعه شناسی آسیب شناسی و مردم شناسی می باشد نکته قابل ذکر اینکه سکسولوژی یک علم توصیفی است و نه یک علم تجویزی بدین معنی که سکسولوژی بیش از آنکه در پی تایید و یا تکذیب رفتار جنسی باشددرپی ریشه یابی علل رفتار و عوامل موثر بر این رفتار می باشد.
چرا باید آقایون رابطه ای عاشقانه را برهم بزنند؟ در زیر به سه دلیل اصلی آن اشاره می کنیم.
شما رابطه ای فوق العاده با مردی که عاشقتان است دارید. همه چیز خوب است اما یکدفعه اتفاق بدی می افتد: او می گوید که چندان از زندگیش راضی نیست و بعد ناگهان شما را ترک می کند.
همین چند روز پیش بود که خیلی به هم نزدیک بودید و احساس صمیمیت زیادی می کردید. چه بلایی سر آن عشق آمد؟
واقعیت این است که خیلی از مردها اشتباه نموده و از رابطه عالی که می توانند با یک زن فوق العاده داشته باشند فرار می کنند.
قرار نیست این اتفاق برای شما بیفتد. به خاطر همین سه دلیلی که موجب می شود آقایون خانمی که دوست می دارند را ترک کنند اشاره می کنیم و می گوییم که باید چه کنید تا این بلا سر شما نیاید.
دلیل 1: فشار احساسی
رابطه با یک مرد می تواند مسائل احساسی زیادی برایتان ایجاد کند. سوال اینجاست که آیا اجازه می دهید این احساسات درونتان به وجود آمده و در انتها منفجر شود؟
آیا فکر می کنید که مردتان مهارت های احساسی لازم برای کنترل این موقعیت ها را ندارد و یا وقتی شما در بدترین شرایط روحی و احساسی هستید از شما دورتر می شود؟
اگر اینطور است احتمالاً با مردی هستید که هیچ تمرکز احساسی ندارد تا وقتی شما مشکلات احساسی پیدا می کنید، او را آرام کنار شما نگه دارد.
این اشتباه مردان است. یک مرد بالغ باید منبع حمایت و ثبات مردانه در رابطه باشد. اما گاهی اوقات، حتی یک مرد خوب ممکن است دچار فشار احساسی شود. این همانجاست که مرد قادر نخواهد بود احساساتی که به سمت او می آید را کنترل کرده و آنقدر از درون احساس اضطراب می کند که ممکن است همه چیز را بگذارد و برود. اما چرا این مسئله اینقدر مهم است؟
اگر یاد بگیرید که بدون فشار آوردن روی مردتان درمورد موضوعات مختلف با او حرف بزنید، رابطه تان بسیار بهتر خواهد شد. اما اگر بخواهید به اجبار همدیگر را به سمت یک مکان امن از نظر احساسی بکشانید تعجب نکنید که از شما دور شود.
دلیل 2: احساس می کند شما می خواهید او را درست کنید
اگر آنچه که می خواهید را از رابطه نگیرید، طبیعی است که خسته شوید و سرانجام نتوانید به راحتی و البته عاشقانه با مردتان حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید. این همانجایی است که خواسته ها و انتظاراتتان وسط کشیده می شوند. وقتی زنی احساس نکند که مردش به حرفهای او خوب گوش می دهد، عوض کردن لحن تنها راه برای جلب توجه مرد خواهد بود.
متاسفانه در این مواقع مردها نیت شما را درک نکرده و احساس می کنند که از او انتقاد یا عیب جویی شده است. اگر مردی حس کند که شما می خواهید درمورد اشتباهات یا کمبودهای او قضاوت کنید، هیچوقت با شما حرف نخواهد زد و به حرفهایتان هم گوش نخواهد داد.
شما می توانید این فضا را برای طرفتان ایجاد کنید که به انتخاب خودش مرد بهتری باشد اما اینکار با تقاضای شما برای تغییر او میسر نخواهد شد.
دلیل 3: می ترسد آزادی خود را از دست بدهد
آیا به این فکر کرده اید چرا یک مرد خودش را به یک زن متعهد می کند و مرد شما این اواخر چه حسی به رابطه داشته است؟ اگر روابط منفیتان بیشتر از روابط مثبتتان بوده، مرد به این فکر می کند که شما برایش چه فایده ای دارید. اگر این وضع برای مدتی طولانی ادامه پیدا کند مطمئناً به دنبال یک راه فرار خواهد بود.
از طرف دیگر، اگر رابطه تان رابطه ای سالم، مفرح و صمیمی باشد، مرد برای متعهد کردن خود به شما هیچ تردیدی به دلش راه نخواهد داد. شما برای او آن زن استثنایی خواهید شد که با اولین نگاه عاشقتان می شود و همه آرزویش ماندن با شماست.
اگر رابطه تان از نظر احساسی لحنی مثبت داشته باشد، مرد بیشتر از اینکه به از دست دادن آزادی خود فکر کند به آنچه که با شما به دست خواهد آورد فکر می کند.
چه باید بکنید
اگر باور داشته باشید که مردها بی هیچ دلیل ممکن است یک زن خوب را ترک کنند باعث خواهد شد که رابطه ها به نظرتان ناامیدکننده و بیهوده به نظر برسد.
اجازه ندهید این ترس وارد ذهنتان شود. اگر بدانید چطور باید با مردتان حرف بزنید که زن شاد، دوست داشتنی و راضی درونیتان را نشان دهد، مطمئن باشید که خیلی زود به جای عیب جویی و انتقاد از هم به تمجید و قدردانی از هم می پردازید و از اینکه چطور مردتان عشق و علاقه اش را به شما نشان می دهد متعجب خواهید شد.
شما مستحق یک رابطه عاشقانه و بادوام با مردی که زندگی خود را برای شما گذاشته هستید پس برای به دست آوردن آن هر چه از دستتان برمی آید را انجام دهید.
دوران خوش
عاشقي و سپس جدايي، تجربه اي تلخ است كه زخمي عميق بر روان انسان برجاي مينهد.
اينكه او چگونه و در چه مدت اين دوره را پشت سر خواهد گذاشت، بستگي به نوع و
چگونگي تكوين «ساختار رابطه پذيري» دوران كودكي اش با شخص مورد اعتماد و علاقه اش
دارد.
احساس ميكني فلج شده اي، درمانده اي و خسته ي خسته. انجام ساده ترين اعمال روزانه و حتي ارتباط معمولي با مردم هم برايت سخت ميشوند.
احساس ميكني فلج شده اي، درمانده اي و خسته ي خسته. انجام ساده ترين اعمال روزانه و حتي ارتباط معمولي با مردم هم برايت سخت ميشوند.
انگاري كله ات در حال
منفجر شدن است، دل پيچه داري، هيچ چيزي مزه ندارد. به خود ميگويي، بهتر آن خواهد
بود كه خود را بر تخت بيندازي و روانداز را بر صورت بكشي، تا شايد ديگر بار خوابت
ببرد. اما درگيري هاي ذهني و گفتگوهاي دروني ات و ترس از اين كه مبادا براي هميشه
تنها بماني، خواب را از چشمانت ميربايد.
تمامي اين حالات، توصيف «اندوه ناكامي در عشق» است. خانم اينا گراو (استاد جامعه شناس دانشگاه بيلفلد آلمان) معتقد است كه چاره ي مقابله با اين عارضه «فقط» و فقط به فراموشي سپردن هر چه سريعتر آن است. ايشان در پژوهش خود تاكيد دارند: «با وجودي كه اندوه ناكامي در عشق يكي از متداول ترين دلايل خودكشي در نوجوانان و افراد بالغ با روحيه ي جواني است، متاسفانه آن را پديده اي روزمره ميبينند و براساس همين ساده پنداري، به آن اهميت لازم را نميدهند». اين ادعا را از آناليز واپسين نامه هاي دست به خودكشي زدگان و يا پرسش از كساني كه به خودكشي فكر ميكنند و يا كساني كه راه چاره را در پناه بردن به الكل يافته و در نهايت الكلي شده اند، به اثبات ميرساند. در عين حال اين «اندوه» جانكاه، با خاكستري شدن رنگيني زندگي براي شخص مورد نظر همراه ميشود.
به نظر ايشان، شواهد و دلايل كافي موجود، ضرورت رسيدگي و پرداخت جدي به اين عارضه را، كه مخرب احساسي ــ رواني انسان است، در دستور كار قرار ميدهد. خانم گراو در پژوهش خود از 60مرد و 103 زن در سنين بين 16 تا 33 سال، در پي پاسخ به اين پرسش بود كه، چه هنگام اين افراد دچار اين عارضه شده اند و چگونه با اين تجربه كنار آمده اند؟
از مجموع 163 نفر، 8/90 درصدشان به دليل همگاني بودن اين «اندوه»، خيلي زود به هدف پژوهش پي بردند. خانم گراو در گزارشش مي آورد كه: «از بررسي پرسشنامه ها ميتوان پي برد كه زنان خيلي بيشتر از مردان دچار افسردگي، خودآزاري، انتقام جويي و شك و ترديد در تصميم گيري هايشان ميشوند. هر چند، در اكثر موارد، جدايي اي كه بر حسب ميل و خواست دو طرف باشد عارضه ي محسوسي را در بر ندارد، ولي اگر جدايي يك سويه باشد و عواملي مثل نااميدي در يافتن عشقي جديد، پي بردن به رابطه ي پنهاني طرف مقابل، اعتياد همسر و خيانت در زوجهاي رسمي، باعث پيدايي اين «اندوه» ميشوند. همانطوري كه زمان بهبودي هيچ مشكل رواني اي را نميتوان مشخص كرد، مدت زماني هم كه بتوان بر اين «اندوه» فايق آمد نامشخص است. كساني بعد از حدود يك ماه توانسته اند صبح سحر را ببينند، و كساني ديگر بعد از گذشت چندين ماه در تاريكي نيمه شبانه شان ميمانند. با چه سرعتي انسان قادر است بدون حضور عشق قبلي اش زندگي جديدي را آغاز كند، بستگي به «استراتژي مهاري» او دارد. خانم گراو به بررسي پاسخ ها، سه روش يا «استراتژي مهاري» را براي كوتاه كردن مدت اين دوره از هم تفكيك كرده است:
ــ گسترش و افزايش تماس با ديگران
اين روش موثرترين استراتژي است. كسي كه بتواند با ديگران درد دل كند، خودش را به دوستانش بسپارد و از چارديواري خود و خانه خارج شود، شانس خوبي را براي آغاز زندگي جديد در مدت كوتاهتري به دست مياورد.
ــ كنار كشيدن و يا گوشه ي انزوا گزيدن
گريستن، به عكس هاي گذشته نگريستن، با خاطرات دوران مشترك زندگي سر كردن، يادداشت نوشتن، همه اينها به نوبه خود كمكي به كاهش اين «اندوه» است، ولي مدت زمان بيشتري را از مورد اول براي بهبودي ميطلبد.
ــ و كله شق ها
در عين حال كه دچار اين «اندوه» هستند، باز تلاش ميكنند كه به نوعي عشق خود را نجات دهند. اينان به طرف مقابل تلفن ميكنند و احساسات خود را با او در ميان ميگذارند، عشق خود را اين بار در سيني نقره اي تقديم او ميكنند، با اين اميد كه هنوز همه چيز از بين نرفته است.
اين كه يك بيمار «اندوهگين از ناكامي در عشق» كدام روش فوق را به كار ميگيرد، قبل از هر چيز بستگي به چگونه تكوين يافتگي ايجاد رابطه با افراد نزديك به خود در دوران كودكي اش دارد. خانم گراو با توسل به تئوري «ساختار رابطه پذيري» سه نوع از آن را به شكل زير از هم تفكيك ميكند:
«ساختار رابطه اي مطمئن»، «ساختار رابطه اي ترسو» و «ساختار رابطه اي بازدارنده»
ساختار رابطه اي مطمئن
كسي كه در كودكي، شخص مورد اعتمادي را داشته (مادر، پدر، دايه، خاله، عمو و...) و ميتوانسته با پشتگرمي به او به تجربه هاي تازه اي در كودكي اش دست زند، در مقابل موقعيت جديد، يعني «اندوه ناكامي در عشق»، كمتر دچار دپرسيون ميشود، چرا كه سريعا حمايت ديگران را ميجويد و مييابد.
ساختار رابطه ي ترسو
افراد متعلق به اين گروه، در كودكي، بر خلاف گروه سني بالا، وابسته به فرد مورد اعتمادشان بوده اند و تكوين شخصيتي شان در جهت متكي به خود بودن، نقصان داشته. چنين افرادي خود را بدون عشق قبلي ناقص و بي ارزش حس ميكنند. به دپرسيون عميقي دچار ميشوند و با دوگانگي مستمر در تصميم گيري ها، خود را ميازارند.
ساختار رابطه بازدارنده
افرادي كه در كودكي فرا گرفته اند تجربه هاي زندگي را بدون اتكا به ديگران به سرانجام برسانند و فقط متكي به خود باشند. اينان خيلي سريع خودشان را باز مييابند. هر چه فاصله بين اينان و طرف مقابلشان بيشتر ميشود، از ميزان خسارت حاصله فاصله ميگيرند. اينان كمتر از دو گروه ديگر به انزوا پناه ميبرند، و البته كمتر از آن دو گروه ديگر هم پشتيباني ديگران را به دست مياورند
ساموئیل کرماشانی
تمامي اين حالات، توصيف «اندوه ناكامي در عشق» است. خانم اينا گراو (استاد جامعه شناس دانشگاه بيلفلد آلمان) معتقد است كه چاره ي مقابله با اين عارضه «فقط» و فقط به فراموشي سپردن هر چه سريعتر آن است. ايشان در پژوهش خود تاكيد دارند: «با وجودي كه اندوه ناكامي در عشق يكي از متداول ترين دلايل خودكشي در نوجوانان و افراد بالغ با روحيه ي جواني است، متاسفانه آن را پديده اي روزمره ميبينند و براساس همين ساده پنداري، به آن اهميت لازم را نميدهند». اين ادعا را از آناليز واپسين نامه هاي دست به خودكشي زدگان و يا پرسش از كساني كه به خودكشي فكر ميكنند و يا كساني كه راه چاره را در پناه بردن به الكل يافته و در نهايت الكلي شده اند، به اثبات ميرساند. در عين حال اين «اندوه» جانكاه، با خاكستري شدن رنگيني زندگي براي شخص مورد نظر همراه ميشود.
به نظر ايشان، شواهد و دلايل كافي موجود، ضرورت رسيدگي و پرداخت جدي به اين عارضه را، كه مخرب احساسي ــ رواني انسان است، در دستور كار قرار ميدهد. خانم گراو در پژوهش خود از 60مرد و 103 زن در سنين بين 16 تا 33 سال، در پي پاسخ به اين پرسش بود كه، چه هنگام اين افراد دچار اين عارضه شده اند و چگونه با اين تجربه كنار آمده اند؟
از مجموع 163 نفر، 8/90 درصدشان به دليل همگاني بودن اين «اندوه»، خيلي زود به هدف پژوهش پي بردند. خانم گراو در گزارشش مي آورد كه: «از بررسي پرسشنامه ها ميتوان پي برد كه زنان خيلي بيشتر از مردان دچار افسردگي، خودآزاري، انتقام جويي و شك و ترديد در تصميم گيري هايشان ميشوند. هر چند، در اكثر موارد، جدايي اي كه بر حسب ميل و خواست دو طرف باشد عارضه ي محسوسي را در بر ندارد، ولي اگر جدايي يك سويه باشد و عواملي مثل نااميدي در يافتن عشقي جديد، پي بردن به رابطه ي پنهاني طرف مقابل، اعتياد همسر و خيانت در زوجهاي رسمي، باعث پيدايي اين «اندوه» ميشوند. همانطوري كه زمان بهبودي هيچ مشكل رواني اي را نميتوان مشخص كرد، مدت زماني هم كه بتوان بر اين «اندوه» فايق آمد نامشخص است. كساني بعد از حدود يك ماه توانسته اند صبح سحر را ببينند، و كساني ديگر بعد از گذشت چندين ماه در تاريكي نيمه شبانه شان ميمانند. با چه سرعتي انسان قادر است بدون حضور عشق قبلي اش زندگي جديدي را آغاز كند، بستگي به «استراتژي مهاري» او دارد. خانم گراو به بررسي پاسخ ها، سه روش يا «استراتژي مهاري» را براي كوتاه كردن مدت اين دوره از هم تفكيك كرده است:
ــ گسترش و افزايش تماس با ديگران
اين روش موثرترين استراتژي است. كسي كه بتواند با ديگران درد دل كند، خودش را به دوستانش بسپارد و از چارديواري خود و خانه خارج شود، شانس خوبي را براي آغاز زندگي جديد در مدت كوتاهتري به دست مياورد.
ــ كنار كشيدن و يا گوشه ي انزوا گزيدن
گريستن، به عكس هاي گذشته نگريستن، با خاطرات دوران مشترك زندگي سر كردن، يادداشت نوشتن، همه اينها به نوبه خود كمكي به كاهش اين «اندوه» است، ولي مدت زمان بيشتري را از مورد اول براي بهبودي ميطلبد.
ــ و كله شق ها
در عين حال كه دچار اين «اندوه» هستند، باز تلاش ميكنند كه به نوعي عشق خود را نجات دهند. اينان به طرف مقابل تلفن ميكنند و احساسات خود را با او در ميان ميگذارند، عشق خود را اين بار در سيني نقره اي تقديم او ميكنند، با اين اميد كه هنوز همه چيز از بين نرفته است.
اين كه يك بيمار «اندوهگين از ناكامي در عشق» كدام روش فوق را به كار ميگيرد، قبل از هر چيز بستگي به چگونه تكوين يافتگي ايجاد رابطه با افراد نزديك به خود در دوران كودكي اش دارد. خانم گراو با توسل به تئوري «ساختار رابطه پذيري» سه نوع از آن را به شكل زير از هم تفكيك ميكند:
«ساختار رابطه اي مطمئن»، «ساختار رابطه اي ترسو» و «ساختار رابطه اي بازدارنده»
ساختار رابطه اي مطمئن
كسي كه در كودكي، شخص مورد اعتمادي را داشته (مادر، پدر، دايه، خاله، عمو و...) و ميتوانسته با پشتگرمي به او به تجربه هاي تازه اي در كودكي اش دست زند، در مقابل موقعيت جديد، يعني «اندوه ناكامي در عشق»، كمتر دچار دپرسيون ميشود، چرا كه سريعا حمايت ديگران را ميجويد و مييابد.
ساختار رابطه ي ترسو
افراد متعلق به اين گروه، در كودكي، بر خلاف گروه سني بالا، وابسته به فرد مورد اعتمادشان بوده اند و تكوين شخصيتي شان در جهت متكي به خود بودن، نقصان داشته. چنين افرادي خود را بدون عشق قبلي ناقص و بي ارزش حس ميكنند. به دپرسيون عميقي دچار ميشوند و با دوگانگي مستمر در تصميم گيري ها، خود را ميازارند.
ساختار رابطه بازدارنده
افرادي كه در كودكي فرا گرفته اند تجربه هاي زندگي را بدون اتكا به ديگران به سرانجام برسانند و فقط متكي به خود باشند. اينان خيلي سريع خودشان را باز مييابند. هر چه فاصله بين اينان و طرف مقابلشان بيشتر ميشود، از ميزان خسارت حاصله فاصله ميگيرند. اينان كمتر از دو گروه ديگر به انزوا پناه ميبرند، و البته كمتر از آن دو گروه ديگر هم پشتيباني ديگران را به دست مياورند
ساموئیل کرماشانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر