افرادی که با چهره ی نیم رخ بر سر میبرند و در رفتار و عملکرد خویش شک و تردید دارند و دارایی چند چهره ی مختلف هستند در اصل بیمار هستند و یا در محیطی خطرزا بر سر برده اند و تاثیر مخرب محیطهای خطرزا فرد را به این جای رسانده است که حتی در جایی که امن و امان باشد دچار شک و تردید میشوند و تمام زندگی آنها با وهم وآمیخته با توهم بوده و این توهم بخاطر شرایط سنی آنها تقویت شده است.
افرادی که با چهره ی نیم رخ بر سر میبرند و در رفتار و عملکرد خویش شک و تردید دارند و دارایی چند چهره ی مختلف هستند در اصل بیمار هستند و یا در محیطی خطرزا بر سر برده اند و تاثیر مخرب محیطهای خطرزا فرد را به این جای رسانده است که حتی در جایی که امن و امان باشد دچار شک و تردید میشوند و تمام زندگی آنها با وهم وآمیخته با توهم بوده و این توهم بخاطر شرایط سنی آنها تقویت شده است.
در تحقیقات روانشناسی آمده است افرادی که دارایی چند صورتی هستند و هر جایی به طور تناسب با جو آنجا گفتگو میکنند و همیشه در صدد هستند که پشت سر دیگران دست به بدگویی بزنند در اصل مبتلا به جنون ترس شده اند.
و در ضمن این چنین اشخاصی که من در باره اشان بحث نمودم در صورت پیشنرفتن هذیانهای آنها به خشونت متوسل میشوند و به این دلیل به خشونت روی می آورند که هذیانهای که تابحال درباره اش علیه دیگران بیان نموده اند و کاربردی نداشته است چند برابر آنها را دچار وحشت نموده و این وحشت فرد بیمار را به انتقامجویی وامیدارد که دست به عمل فیزیکی میزنند.
و در عین حال این افراد خواب راحتی ندارند همیشه با ترس و حشت میخوابند به دلیل اینکه این اشخاص همیشه این احساس براشون ایجاد میشود که کسانی که او علیه آنها دست به هذیان گویی زده است از فرد هذیان گو انتقام بگیرند و این جو خودش برای خودش در چهارچوب تفکر بیمارش درست نموده و در نهایتش همان جنون حاد ترس میباشد که فرد برای جامعه خطر ناک میشود اعتماد به نفسش از بین رفته و دست به هر کاری که متضاد با قوانین جامعه باشد میزنند مثل دزدی بزهکاری و خرابکاری شکستن شیشه های ایستگاه اتوبوسهای محل زندگی و بنوعی به یک جانور انسانما مبدل میشود و در ضمن این را بیان کنم من چنین رفتاری را در بین افراد چپ و افراد مذهبی افراطی دیده ام متاسفانه.
و در ضمن بگویم که این چنین افرادی که با چنین مشکلات روانیی روبرو هستند بیشتر از همه خودسانسور هستند و خود سانسوری به این معنا میباشد این اشخاص چون بیمار هستند در این زمینه میکوشند که از راز و رمز دیگران آگاهیی پیدا کنند لاکن با همان شیوه که در صدد بر می آیند تا از رمز و راز دیگران سر در آورند میکوشند که کسی از رمز و راز آنها سر در نیاورد اما فراموش نموده اند علوم رفتاری امروزی این مرز را شکسته و بدون اینکه با فرد گفتگو بشود رفتار آنها زیر نظر قرار بگیرد بدن آنها زبان حال آنها و کشمکشهای درونی روانی آنها میباشد منظورم حرکات بدنی آنها زبان حال فکری و درونی آنها میباشد برای نمونه حرکات چشمها دستها و سر و اعضای بدن انسان میتواند خیلی چیزهای که در درون آن انسانها وجود دارد بدست بیاورد که این کار را میتوان از راه دور بدون اینکه با فرد به گفتگو بنشینید.
که به پارانوئیدی ختم میشود دوم بعلت حسادت میباشد حسادت دو نوع دارد یک نوعش بهش میگن حسادت خفیف و این حسادت در پیش فرد تقویت شده و به حالت جنون میرسد برای نمونه پیش من چیزی میگویند و پیش دیگران چیزی دیگر بیان میکنند همه این حرفهای که بیان میکنند بیشترش بر اثر کشمکشهای درونی و اختلالات فکری فرد میرساند.
این چنین افرادی که عادت دارند بنوعی برای دیگران تهمت بی اساس و دروغین درست کنند بیمار هستند این بیماری همان ترس ناخودآگاه میباشد که فرد برای خالی کردن انباشته های درونیش پناه به این میبرد که پشت سر دیگران دست به تهمت زدن دروغ درست کردن و کارهای بکنند که خود نیز از عواقب آن اگاهیی ندارند هر چند میکوشند که علیه کسانی دیگر دست به هذیان گویی بزنند در عین حال دچار ترس و اسطراب و وحشت میشوند این اشخاص بیشتر از همه دچار استرس میشوند.
این افرادی که در بالا در باره اش بحث نمودم که دارایی چند چهره مختلف هستند بیشتر کشمکشهای فکری و درونی آنها باعث میشود دست به هذیان گویی و دروغ گفتن بزنند و این افراد در عملکردشان میتوان در مسائل ارثی آنها از را رفتار آنها مورد بررسی قرار داد.
4 چیز میتوانند فرد را به هذیان گویی وادار کنند.
1 خودپسندی
2 ترس و وحشت ناخودآگاه
3 مسائل ارثی
4بعلت بیسوادی و نادانی
برای مثال یک نفر آمد و گفت او سیکل خوانده است در ایران اگر سئوال کنید که سیکل چند تا کتاب دارد و چه نوع علومی در آن خوانده میشود به هیچ عنوان توان جواب دادن را ندارند کسانی که تا حد سیکل درس میخوانند معمولا با زبان انگلیسی آشنایی دارند چرا چون در کلاس 5 ابتدایی درس دستور زبان انگلیسی آغاز میشود در مدارس ایران و در کلاس هفتم مکالمات انگلسی وجود دارد در کلاس هشتم باید به معلمش نامه به زبان انگلیسی بفرستد یعنی در طول 3 سال خواندن درس انگلیسی توان گفتگو با زبان انگلیسی باشد برده میشود.
در آینده در باره دروغ مقالاتی منتشر میکنم که خیلی جنبه آموزنده و مفید خواهند بود.
با تشکر ساموئیل کرماشانی 12/1/2012
--------------------------
ادامه نحوی انجام سکس
خودارضایی - مقاله تکمیلی
مقالات بسیاری در مورد خودارضایی نوشتهشدهاست. درگیریهای زیادی در این زمینه وجود دارد. افراد زیادی نظر میدهند وشدت محکومیت بسیار بالاست. بهصراحت اعلام میشود که این کار بسیار کثیفی است وهیچ حیوانی آنرا انجام نمیدهد! بعضیها در جواب مثال میآورند فلان گونه میمونها اینکاررا انجاممیدهند! کار انسان بهجایی رسیده که اکنون برای تفسیر حرکات خود به حیوآنها رجوع میکند! درهر صورت قبلاً مقالهای در این زمینه نوشتهبودم (که خواندن آنرا قبل از این مقاله بهشدت توصیه میکنم)؛ اما همچنان ایمیل در این زمینه دریافت میکنم ومسایل حاشیهای بسیار. برای همین بر آن شدم دوباره در این زمینه مطلب بنویسم واینبار در تکمیل بخش اول آن اقدام کنم. خواستم بر خلاف چشمهای بسته ومشتهای گرهکردهی دیگران اینبار در مورد معایب ومزیتهای آن بنویسم! (پس از این مقاله دیگر به ایمیل در این مورد جواب نخواهمداد) چون بهجرات میتوان گفت اگر از شما بپرسند چه در مورد معایب آن میدانید یک مشت معایب بیمورد وغیرواقعی ترسیم میکنید (مثل ضعف چشم، عدم بارداری، عدم کنترل، لرزش دست وغیره) اگر هم از شما بپرسند از فواید اینکار چه میدانید، هیچ حرفی ندارید که بزنید. اگر از شما بپرسند که چرا اینطور که میگویید، این مساله با بدن نامتقارن است، پس چرا درصد تقریباً مساوی با همه آدمها اینکاررا انجام دادهاند؟! از طرف دیگر همواره والدین عنوان میکنند که حاضرند خودرا مرده بیابند اما نبینند که فرزندشان به این کار دست میزند! این درحالیست که فراموش میکنند خود اینکاررا انجام دادهاند! متاسفانه هنوز والدین اینقدر درک ندارند که متوجه گردند حریم شخصی فرزند آنان مربوط به آنها نیست وحق ندارند ( بدون هیچ حرف اضافه) وارد آن گردند. اگر نگران سلامتی فرزندشان هم هستند در حقیقت این نگرانی از عدم شناخت کامل مساله ایجاد میگردد که باز هم این تقصیر بی اطلاعی خودشان است. بههرجهت این مقاله شامل دو قسمت است. مزایا ومعایب خودارضایی. در ابتدا خواستم هر دورا بنویسم اما اینقدر طولانی شد که معایب آنرا در قسمت بعدی خواهم نوشت.
توضیح:
مسئولیت اینکه این مساله با عقاید واخلاق وادیان چه منافاتی دارد، برگردن من نیست. من صرفاً موجودیاترا از نظر خودم میگویم وتوضیح موارد دیگر آنرا از افرادی که به آنها مربوط میشود بخواهید!
سیکل طبیعی حرکتی وتکامل جنسی انسان از خودارضایی در اولین مرحله آغاز شده وبه دیگر ارضایی ختم میگردد.
هرگز جمله فوق از یادم نمیرود: "خودارضایی، بهترین خودپردازی وبدترین خودنابودی"
Fight club
مزایا :
1- میتواند به وضعیت پایداری در سکس کمک کند. چیز ناجوری در تجربه نیست وبهراحتی افراد میتوانند حس کنند بهچهچیزی احتیاجدارند.
2- باعث میشود که آنها بتوانند کشف کنند که چه چیزهایی میتواند تحریکشان کند. کدامیک از حالتها آنها رو به اوج میرساند وباعث ارگاسم بهتری برایشان میشود. همچنین میتوانند حسکنند که چه مقدار پایداری در وضعیتهای مختلف دارند.
3- آنها میتوانند که در طول خودارضایی خودشانرا بشناسند واز نوع سکسی که لذت میبرند اطلاع پیداکنند. بدون مرز بودن اینمورد آنهارا آزاد میگذارد تا بتوانند شیوه ونوع جنسیت وارضای جنسی خودرا بشناسند وپس از شناخت آن نیز دیگر در سکس سردرگم نخواهندبود که برای رسیدن به لحظات ارگاسم روحی باید بهدنبال چه بگردند.
4- آنها میتوانند بهراحتی در مورد خودشان قضاوتکنند کهچهچیزی از سکس میخواهند وازهمهمهمتر اینکه تا چه حد در سکس میانه رو یا تندرو ویا کندرو هستند. بهراحتی با شناخت این مساله میتوانند درککنند که آیا شریک جنسی آنها توان پاسخگویی به آنهارا دارد یا خیر.
5- بهراحتی میتوانند میزان وشدت ارگاسم خودرا چه از نظر روحی وچه از نظر جسمیکنترل کنند. در واقع این چیزیست که یک شریک جنسی ایدهآل میتواند به فرد تقدیم کند. ولی برای افراد بدون پارتنر خودارضایی امکان میدهد که بدون محدودیت به تمامیکارهای اخلاقی وحتی غیراخلاقی که فرد از داشتن آنها میتواند بدون پاسخگو بودن لذتببرد، در نهایت آسودگی خاطر نصیب خود کند.
6- بهراحتی میتواند شناخت حاصل کند که میزان وبرنامه جنسی وی بهچهصورتاست ودر لحظه به چه مقدار فشار وتخلیه فیزیک روانی احتیاج دارد. در نتیجه در آینده میتواند برنامهریزیکند که از میزان متعادل آیا به شریک خود فشار میآورد یا خیر. خودرا در وضعیت خارج از خط تعادل با شریک قرار میدهد یا خیر.
7- لازم نیست که بهخاطر آن برای کسی جوابی پس بدهند واگر تربیتهای بیمورد وتحت فشار گذشته آنهارا بیدلیل دچار عذابوجدان نکند، بهراحتی آنهارا آزاد میگذارد تا بتوانند از حریم شخصی خود لذت ببرند.
8- بهترین وسیله برای آموزش ودر مسیر قراردادن تخیلات جنسی، میتواند تلقی گردد تا زمانیکه آنها هیچگونه مزاحمت ویا ممانعتی از سوی پارتنر وشریک خود حس نمیکنند. بهراحتی وبدون مرز میتوانند روی چیزی که خواهان آن هستند وبهشدت تحریکشان میکند، خارج از همهی مرزهای اخلاقی تمرکز کنند وارتباط برقرارکنند. از طرف دیگر چیزهایی که در طول تخیلات خودارضایی میآموزندرا بهراحتی میتوانند به شرایط واقعی منتقل کنند وبهسادگی حرکات ورفتارهای جدیدی بسازند. چرا که همواره خارج کردن سکس از حالت روزمره بهسادگی ممکن نیست.
9- اگر هرگونه فشار ویا مشکل، یا هرگونه مساله غیرارادیرا در طولاین زمان مشاهده کنند، میتوانند برای پیشگیری از آن اقدام کنند. اگرچه فضای بستهی اخلاقی به آنها اجازهی بیان را، فعلاً نخواهدداد امادرهرصورت بهراحتی مانند هشداری برای آنها عمل میکند. حتی بهسادگی اگر در تخیلات وارضای شخصی روحی خود، متوجه حرکات نامربوطی گردند میتوانند پیشگیرانه اقدام نمایند.
10- با تمرکز وحساسیتی که در طول زمان خودارضایی نشانمیدهند، میتوانند بهراحتی مورد زودارضایی خودرا مرتفع نمایند. اگرچهبهراحتی میتواند برعکس این مورد هم صادق گردد کهآنرا در قسمت معایب توضیح دادهام.
11- بهراحتی درمییابند که ارگاسم چیست. از بالای 90درصد زنانی که میپرسم آیا مشکل عدم ارگاسم دارید درمییابم که درطول زمان مجردی از خودارضایی متنفربوده ویا آنرا انجام نمیدادند. زنانی که این کاررا نکردهاند اصلاً ارگاسمرا نمیشناسند وبهراحتی آنرا برگردن همسر بیچارهی خود انداختهاند. آنها اصلاً فانتزی سکسی ندارند وبهراحتی بهخاطر این مساله، زیر 50 درصد از لذتیرا که میتوانند کسبکنند بهدست میآورند. میزان ابتلا به مشکلات عصبی ویا پوستی وتهاجمی در زنان نسبت مستقیم با خودارضایی آنان دارد. سکس در آنها بعداز ازدواج بهراحتی به امری ساده وبیمصرف درمیآید واین بهسرعت شروع به خوردن پایههای آرامش خانواده آنها میکند.
12- در میان زنان، طراوت وتازگی عضو جنسی، تاثیر اساسی در سلامت آنها خواهد داشت. خصوصاً درمیان زنان مطلقه وکسانی که همسر ندارند این مساله بهشدت حیاتی است. این اتفاق توسط خودارضایی برای آنان بهسادگی بازسازی میگردد واز دردناک شدن واز حالت خارج شدن جهاز جنسی آنها جلوگیری میکند.
13- میزان شدت سلامت وروشنایی پوست، جوشهای پوستی، سرعت در یائسگی، درگیریهای عصبی، خشکی واژن، زایمان راحتتر، راضی بودن از زندگی روزمره، میزا ن خودخوری. وسایر موارد اینچنین، به خودارضایی مربوط میگردد ومیتواند در رفع آن بسیار سود مند باشد.
14- در شناخت بهتر فتیش (fetish) بهافراد کمک میکند وتقریباً نقش حیاتیرا بازی مینماید.
15- بهراحتی میتوانند زمان سکسرا در اختیار بگیرند ومیزان، شدت، وضعیت، حالت ارگاسم خودرا طراحی نمایند تا بهسادگی بهترین آنرا دریافته ودر روابط مشترک برای شکل دهی به آن اقدام نمایند.
16-بهراحتی میتوانند نگرانی ومشکلاتیرا که در طول یک رابطه جسمی برای آنان احتمال دارد، بهوجود بیایدرا بازسازی نمایند.
17- بهراحتی تشخیص میدهند که چه فردی با چه خصوصیاتی از نظر فتیش (fetish) در زندگی آنان نقش بنیادین دارد. معنای زنانهگی ومردانهگی، برده وآقا، مازوخیست وسادیسم، همجنسگرایی وبسیاری از واکنشها ورفتارهای پنهان که در حالت عادی در پشت کلمات بیمزه عامیانه قایم شده اند را، بروز میدهد ومعنای واقعی آنانرا برای خود در مییابد.
18- در ادامهی مورد قبل، باید ذکر کرد که در طول زمان انجام این مساله، فرد شریکیرا برای خود تصور میکند که این فرد برای وی شخصیت خاصیرا دارا میباشد وبهراحتی میتواند بیاموزد که در برابر افراد مختلف چگونه شخصیتیرا دارد وچه رفتاریرا در برابر آنان از نظر آقایی وبردگی دارا میباشد. تا بتواند دریابد که چه میزان، وتحت تاثیر چه جور شخصیتی، وبه چه صورت قرار میگیرد.
19- بهراحتی در مییابند که بدون گرم شدن وتخلیه فوری چگونه میتواند آنهارا دچار ناراحتی نماید. نتیجه این میشود که خودرا ملزم به برنامه ریزی برای زندگی جنسی خود مینمایند، که این یکی از مهمترین حرکات فردی میباشد.
20- بهخاطر اینکه افراد خودارضاییرا راحت، در دسترس، بدون جوابگویی مییابند بهراحتی میتوانند میزان درخواست جنسی خودرا بالا برند. بالابردن میزان درخواست جنسی، درصورت پاسخگویی برای بدن ممانعتی ایجاد نمیکند.
21- تنها مکان ومحلی که میتوانند بهطورکلی خجالت وعدم آسودگی خودرا در مقابل جنس مخالف نابود سازند، آنهم بدون تمرین حضوری دیگران، همین خودارضایی میباشد.
22- بدون نگرانی از بیماریها یا مرزهای موجود در روابط جنسی، میتوانند بهراحتی توسط خودارضایی. خودرا به مرز تخلیه برسانند.
23- زمانی که بهخاطر شرایط یا دورههای زندگی، تحت فشار قرارمیگیرند که تنها بمانند، واین مساله با خواسته ونیاز آنها مغایرت دارد، از طریق این راه برای خود میتوانند سوپاپ اطمینانی فراهمسازند. در زمانی که شرایط لذترا از فرد میگیرد این امکان وجود دارد که فرد لذترا برای خود بسازد.
24- در زمانی که افراد تحت فشارهای جنسی قراردارند وراهی برای پاسخگویی ندارند، بهسادگی بهسوی دنیای پورن کشیده میشوند. عدمپاسخگویی در این وضعیت آنهارا تشنهتر خواهدکرد. بهراحتی میتوانند دچار موارد احساسی خود نابودی، فرو ریزی شخصیتی، توهم، خودمریض یا دیوانهبینی، دوگانهگی شخصیتی وبحرانهای دیگر شوند. خودارضایی این مواردرا نمیتواند حل کند. اما میتواند بهراحتی مانند ترمزی باشد که برای لحظاتی به افراد فرصتی برای نفسکشیدن بدهد. البته متاسفانه بهدلیل همواره محکوم قلمداد کردن این مهم، اکنون ارتکاب به این عمل توام با احساس ترس، گناه وبیماری همراه میگردد.
25- خودارضایی میتواند یک تمرین برای مبارزه با مشکلات خودمتهمبینی وخجالت تلقی گردد. در حقیقت بهاین صورت که افراد توسط ارتکاب به این عمل جلوی فشار میایستند ومیگویند که اینکاررا انجام میدهم، چراکه ناچار هستم. به همین سادگی کم کم در مییابند که مسئولیت همهی چیزها با آنان نیست واتفاقات زیادی خواهد افتاد. دیگر خودرا نگران برخورد دیگران یا قضاوت آنها نمییابند؛ چرا که حس میکنند چیزی ندارند که از دست بدهند. بهسادگی قیام میکنند واعلام نظر.
26- افراد با استفاده از خودارضایی میتوانند برای خود اعتمادبهنفس در مقابل شخصیتهای گوناگون، بسازند. درحقیقت، رفتاریرا که میخواهند انجام بدهند اما توان اجرای آنرا ندارند را، در حریم شخصی بهسادگی اعمال میکنند واین باعث میشود تا در ساخت وشکلگیری شخصیت واعتماد بنفس فردی تسریع صورت بگیرد.
27- خودارضایی راهی برای خودشناسی و شناخت بدن خود تلقی میگردد. اینکه کشف کنند وبشناسند چه چیزیرا دوست دارند وچهچیزی آنهارا میرنجاند. در حقیقت برای دیگر ارضایی، ابتدا شناخت کامل خود لازم است وبدون آن ممکن نیست.
28- خودارضایی برای افراد آرامشی برای استراحت فراهم میکند وبهسادگی خواب آرام وعمیقیرا برایشان فراهم میسازد. این آرامش صد البته بعد از سکس نیز احساس میگردد اما به هر جهت بهدلیل عدموجود رابطه این مورد میتواند نتیجهای یکسان داشته باشد.
29- در خودارضایی دیگر ترسی از بیماریهای مقاربتی ویا احتمالات حاملگی وجود ندارد.
30- رابطه جنسی وهمچنین خودارضایی بدنرا برای تلاشی دیگر، در جهت جذب ویتامینها وپروتئین استارت میزند وتمام بدنرا برای فعالیت دوباره آماده میکند. عروق بدنرا باز میکند واین مساله باعث دفع بعضی از مشکلات مانند ویروسها میگردد. این هردو، مانند ورزشی سبک برای بدن وتنظیم هورمونهای بدن عمل میکنند. هردو برای کنترل وزن وسوختن چربیهای آزاد نشده بسیار مفید عمل میکنند.
31- افراد با استفاده از قابلیتهای جسمیخود، برای بهدست آوردن وضعیت ثابت جنسی وادراک جنسی قدم برمیدارند ونیازی به تحت کنترل قرارگرفتن ویا سوق داده شدن از جانب کسی ندارند. تحقیقات نشان دادهاند زنانی که بدون خودارضایی وهمچنین رابطه جنسی ازدواج نمودهاند، بیشتر از بقیهی زنها دچار سردی جنسی وسکسزدگی هستند. بیشتر از افراد دیگر حساس وزودرنج هستند وزندگی با آنان مشکلات فراوانیرا برای شریک بههمراه آوردهاست. بسیاری از خواستهها وفتیش (fetish) شریک بهدلیل اینکه مال زن نیست، از جانب زن هم قابل پذیرش واجرا نیست. بهسادگی با این مساله افراد دچار عدمهمخوانی جنسی وهمچنین عدم ارضا میگردد. مشاهده شده که این زنان، بیشتر از سایرین دچار اختلافات ودرگیریهای خانوادگی هستند. این افراد بیشتر خودرا شکست خورده ومظلوم مییابند.
32- زنها از طریق خودارضایی بهراحتی میتوانند تا حد قابل درکی از شدت، عدم تطبیق، نامنظم بودن وفشار دوران عادتماهانهی خود بکاهند. تا حد قابل درکی میتوانند وضعیت مناسبیرا برای خود ایجاد کنند واز تنش مربوطه بکاهند.
33- در صورت دچار بودن به شرایط خاص ویا بیماریهای مختلف که امکان ایجاد کورسهای مشترک جنسی وجود ندارد خودارضایی بهراحتی افرادرا به وضعیت سلامتی جنسی باز میگرداند وفشاررا از بین میبرد. از طرف دیگر این عمل بهراحتی همچون ابزاری در اختیار زنانی است که بهدلایلی در وضعیت ایجاد رابطه جنسی قرار ندارند واز سوی همسر برای ایجاد آن تحت فشارند. یا حتی یکی از افراد خواهان روابط جنسی بیشتریاست که اجرای آن برای رکن دیگر ممکن نیست. آنها بهراحتی میتوانند با اقدام به انجام این مساله برای وی هم شب اروتیکیرا فراهم سازند، هم پاسخگوی کاملی بوده باشند وهم در رژیم جنسی خود تغییری ایجاد نکرده باشند. در شرایط بارداری نیز به همین صورت خودارضایی اروتیکسازی خوبی تلقی میگردد. بارداری وحاملگی ممانعتی برای سکس ایجاد نمیکند. چراکه جنین کاملاً در بدن مادر محافظت میگردد؛ اما بسیاری از والدین میترسند واز ایجاد رابطه جلوگیری میکنند. از طرف دیگر زنان بهدلیل فرم بدنی زیاد تمایل به لخت شدن ندارند واینها مشکلاتیرا در روابط جنسی ایجاد میکند. روابط اروتیک در خودارضایی به همان شیوهای که ذکر گردید میتواند بهسادگی پاسخگوی تمامیاینها گردد.
34- بهدلیل اینکه بعضی ازافراد یا از رفتارهای فتیش (fetish) جنسی همسرشان با خبر نیستند ویا اصلاً آنهارا نمیشناسند، یا حتی حاضر به انجام آن نیستند بهراحتی شرایطیرا برای شریک ایجاد میکنند که میتوان آنرا « سکسزدگی» نامید. چون روابط جنسی پاسخگوی روانی وتخلیه کنندهی رفتارهای منفی آنان نیست. باید ذکر کنم که همهی آدمها از سوی جهان اطراف، زندگی، مشکلات وخیلی چیزهای دیگر تحتفشار وذخیره کردن بارهای منفی هستند. این بارهای منفی باید تخلیه گردد وتخلیه آنها توسط سکس وفتیش در سکس امکان پذیر میگردد. برای همین افراد شدیداً خواهان حرکاتی هستند که حتی بعضی از آنها هم میتواند عجیب تلقی گردد. دلایل رفتاری سکسهای خشن، توام با شکنجه، مازوخیست، سادیسم وغیره نیز همین مساله است.
بهراحتی میتوانید مدیر شرکتیرا مشاهده کنید که آنقدر درگیریهای فکری دارد که در حال انفجار است. او اکنون در وضعیت ناهنجار روحی بهسر میبرد. انسان زمانیرا لازم دارد که بنشیند واز نظر روحی استفراغ کند. متاسفانه اخلاقیات این امکانرا نمیدهند ودر نتیجه این آقا باید بنشیند وباز خودرا لجام بزند وکنترل کند! دلیل اینکه میبینید افراد بزرگ وصاحب اندیشه، چقدر کارها انجام داده اند که بسیاری از آنان شرمآور، غیرانسانی ویا عجیب است نیز همین است. فرد بهراحتی احتیاج به رفتاری دارد تا به حالت تعادل برگردد واین، با محبت قطعاً حل نمیگردد. همیشه جمله ایرا به دوستانم ذکر کردهام: "برای داشتن رفتاری متعادل وسنجیده وپسندیده در زندگی حتماً باید در لحظاتی شدیداً خارج از کنترل وناسنجیده وتهوع آور رفتار کنید". (fight club - secretary ).
به هرجهت این مورد افرادرا به خودارضایی بعد از ازدواج میکشاند که تنها دلیلش عملکرد بسیار غلط شریکجنسی است. خودارضایی راه پاسخگویی برای افراد است. که البته در دراز مدت راه بدی باید آنرا تلقی کرد.
35- خودارضایی بسیار کمتر از یک رابطه کامل جنسی انرژی وزمان وهزینه صرف میکند. فضا واحتیاجات اجرای آن بسیار در دسترس وقابل فراهمسازی است وامتیاز بیشتریرا در این مورد میگیرد، وقتی که آنرا با رابطه جنسی از این لحاظ مقایسه میکنیم.
36- در حالت معمولی خیلی سریعتر از رابطه جنسی فردرا از حالت فشار جنسی بر میگرداند. البته اگر ریتم آن به هم خورده باشد مانند آب شور بدتر فردرا تشنه میسازد وبرعکس عمل میکند. در نتیجه بهسادگی فرد چندین بار مبادرت به انجام آن مینماید.
مقاله بعدی را به معایب این مسئله اختصاص دادم .
مقالات بسیاری در مورد خودارضایی نوشتهشدهاست. درگیریهای زیادی در این زمینه وجود دارد. افراد زیادی نظر میدهند وشدت محکومیت بسیار بالاست. بهصراحت اعلام میشود که این کار بسیار کثیفی است وهیچ حیوانی آنرا انجام نمیدهد! بعضیها در جواب مثال میآورند فلان گونه میمونها اینکاررا انجاممیدهند! کار انسان بهجایی رسیده که اکنون برای تفسیر حرکات خود به حیوآنها رجوع میکند! درهر صورت قبلاً مقالهای در این زمینه نوشتهبودم (که خواندن آنرا قبل از این مقاله بهشدت توصیه میکنم)؛ اما همچنان ایمیل در این زمینه دریافت میکنم ومسایل حاشیهای بسیار. برای همین بر آن شدم دوباره در این زمینه مطلب بنویسم واینبار در تکمیل بخش اول آن اقدام کنم. خواستم بر خلاف چشمهای بسته ومشتهای گرهکردهی دیگران اینبار در مورد معایب ومزیتهای آن بنویسم! (پس از این مقاله دیگر به ایمیل در این مورد جواب نخواهمداد) چون بهجرات میتوان گفت اگر از شما بپرسند چه در مورد معایب آن میدانید یک مشت معایب بیمورد وغیرواقعی ترسیم میکنید (مثل ضعف چشم، عدم بارداری، عدم کنترل، لرزش دست وغیره) اگر هم از شما بپرسند از فواید اینکار چه میدانید، هیچ حرفی ندارید که بزنید. اگر از شما بپرسند که چرا اینطور که میگویید، این مساله با بدن نامتقارن است، پس چرا درصد تقریباً مساوی با همه آدمها اینکاررا انجام دادهاند؟! از طرف دیگر همواره والدین عنوان میکنند که حاضرند خودرا مرده بیابند اما نبینند که فرزندشان به این کار دست میزند! این درحالیست که فراموش میکنند خود اینکاررا انجام دادهاند! متاسفانه هنوز والدین اینقدر درک ندارند که متوجه گردند حریم شخصی فرزند آنان مربوط به آنها نیست وحق ندارند ( بدون هیچ حرف اضافه) وارد آن گردند. اگر نگران سلامتی فرزندشان هم هستند در حقیقت این نگرانی از عدم شناخت کامل مساله ایجاد میگردد که باز هم این تقصیر بی اطلاعی خودشان است. بههرجهت این مقاله شامل دو قسمت است. مزایا ومعایب خودارضایی. در ابتدا خواستم هر دورا بنویسم اما اینقدر طولانی شد که معایب آنرا در قسمت بعدی خواهم نوشت.
توضیح:
مسئولیت اینکه این مساله با عقاید واخلاق وادیان چه منافاتی دارد، برگردن من نیست. من صرفاً موجودیاترا از نظر خودم میگویم وتوضیح موارد دیگر آنرا از افرادی که به آنها مربوط میشود بخواهید!
سیکل طبیعی حرکتی وتکامل جنسی انسان از خودارضایی در اولین مرحله آغاز شده وبه دیگر ارضایی ختم میگردد.
هرگز جمله فوق از یادم نمیرود: "خودارضایی، بهترین خودپردازی وبدترین خودنابودی"
Fight club
مزایا :
1- میتواند به وضعیت پایداری در سکس کمک کند. چیز ناجوری در تجربه نیست وبهراحتی افراد میتوانند حس کنند بهچهچیزی احتیاجدارند.
2- باعث میشود که آنها بتوانند کشف کنند که چه چیزهایی میتواند تحریکشان کند. کدامیک از حالتها آنها رو به اوج میرساند وباعث ارگاسم بهتری برایشان میشود. همچنین میتوانند حسکنند که چه مقدار پایداری در وضعیتهای مختلف دارند.
3- آنها میتوانند که در طول خودارضایی خودشانرا بشناسند واز نوع سکسی که لذت میبرند اطلاع پیداکنند. بدون مرز بودن اینمورد آنهارا آزاد میگذارد تا بتوانند شیوه ونوع جنسیت وارضای جنسی خودرا بشناسند وپس از شناخت آن نیز دیگر در سکس سردرگم نخواهندبود که برای رسیدن به لحظات ارگاسم روحی باید بهدنبال چه بگردند.
4- آنها میتوانند بهراحتی در مورد خودشان قضاوتکنند کهچهچیزی از سکس میخواهند وازهمهمهمتر اینکه تا چه حد در سکس میانه رو یا تندرو ویا کندرو هستند. بهراحتی با شناخت این مساله میتوانند درککنند که آیا شریک جنسی آنها توان پاسخگویی به آنهارا دارد یا خیر.
5- بهراحتی میتوانند میزان وشدت ارگاسم خودرا چه از نظر روحی وچه از نظر جسمیکنترل کنند. در واقع این چیزیست که یک شریک جنسی ایدهآل میتواند به فرد تقدیم کند. ولی برای افراد بدون پارتنر خودارضایی امکان میدهد که بدون محدودیت به تمامیکارهای اخلاقی وحتی غیراخلاقی که فرد از داشتن آنها میتواند بدون پاسخگو بودن لذتببرد، در نهایت آسودگی خاطر نصیب خود کند.
6- بهراحتی میتواند شناخت حاصل کند که میزان وبرنامه جنسی وی بهچهصورتاست ودر لحظه به چه مقدار فشار وتخلیه فیزیک روانی احتیاج دارد. در نتیجه در آینده میتواند برنامهریزیکند که از میزان متعادل آیا به شریک خود فشار میآورد یا خیر. خودرا در وضعیت خارج از خط تعادل با شریک قرار میدهد یا خیر.
7- لازم نیست که بهخاطر آن برای کسی جوابی پس بدهند واگر تربیتهای بیمورد وتحت فشار گذشته آنهارا بیدلیل دچار عذابوجدان نکند، بهراحتی آنهارا آزاد میگذارد تا بتوانند از حریم شخصی خود لذت ببرند.
8- بهترین وسیله برای آموزش ودر مسیر قراردادن تخیلات جنسی، میتواند تلقی گردد تا زمانیکه آنها هیچگونه مزاحمت ویا ممانعتی از سوی پارتنر وشریک خود حس نمیکنند. بهراحتی وبدون مرز میتوانند روی چیزی که خواهان آن هستند وبهشدت تحریکشان میکند، خارج از همهی مرزهای اخلاقی تمرکز کنند وارتباط برقرارکنند. از طرف دیگر چیزهایی که در طول تخیلات خودارضایی میآموزندرا بهراحتی میتوانند به شرایط واقعی منتقل کنند وبهسادگی حرکات ورفتارهای جدیدی بسازند. چرا که همواره خارج کردن سکس از حالت روزمره بهسادگی ممکن نیست.
9- اگر هرگونه فشار ویا مشکل، یا هرگونه مساله غیرارادیرا در طولاین زمان مشاهده کنند، میتوانند برای پیشگیری از آن اقدام کنند. اگرچه فضای بستهی اخلاقی به آنها اجازهی بیان را، فعلاً نخواهدداد امادرهرصورت بهراحتی مانند هشداری برای آنها عمل میکند. حتی بهسادگی اگر در تخیلات وارضای شخصی روحی خود، متوجه حرکات نامربوطی گردند میتوانند پیشگیرانه اقدام نمایند.
10- با تمرکز وحساسیتی که در طول زمان خودارضایی نشانمیدهند، میتوانند بهراحتی مورد زودارضایی خودرا مرتفع نمایند. اگرچهبهراحتی میتواند برعکس این مورد هم صادق گردد کهآنرا در قسمت معایب توضیح دادهام.
11- بهراحتی درمییابند که ارگاسم چیست. از بالای 90درصد زنانی که میپرسم آیا مشکل عدم ارگاسم دارید درمییابم که درطول زمان مجردی از خودارضایی متنفربوده ویا آنرا انجام نمیدادند. زنانی که این کاررا نکردهاند اصلاً ارگاسمرا نمیشناسند وبهراحتی آنرا برگردن همسر بیچارهی خود انداختهاند. آنها اصلاً فانتزی سکسی ندارند وبهراحتی بهخاطر این مساله، زیر 50 درصد از لذتیرا که میتوانند کسبکنند بهدست میآورند. میزان ابتلا به مشکلات عصبی ویا پوستی وتهاجمی در زنان نسبت مستقیم با خودارضایی آنان دارد. سکس در آنها بعداز ازدواج بهراحتی به امری ساده وبیمصرف درمیآید واین بهسرعت شروع به خوردن پایههای آرامش خانواده آنها میکند.
12- در میان زنان، طراوت وتازگی عضو جنسی، تاثیر اساسی در سلامت آنها خواهد داشت. خصوصاً درمیان زنان مطلقه وکسانی که همسر ندارند این مساله بهشدت حیاتی است. این اتفاق توسط خودارضایی برای آنان بهسادگی بازسازی میگردد واز دردناک شدن واز حالت خارج شدن جهاز جنسی آنها جلوگیری میکند.
13- میزان شدت سلامت وروشنایی پوست، جوشهای پوستی، سرعت در یائسگی، درگیریهای عصبی، خشکی واژن، زایمان راحتتر، راضی بودن از زندگی روزمره، میزا ن خودخوری. وسایر موارد اینچنین، به خودارضایی مربوط میگردد ومیتواند در رفع آن بسیار سود مند باشد.
14- در شناخت بهتر فتیش (fetish) بهافراد کمک میکند وتقریباً نقش حیاتیرا بازی مینماید.
15- بهراحتی میتوانند زمان سکسرا در اختیار بگیرند ومیزان، شدت، وضعیت، حالت ارگاسم خودرا طراحی نمایند تا بهسادگی بهترین آنرا دریافته ودر روابط مشترک برای شکل دهی به آن اقدام نمایند.
16-بهراحتی میتوانند نگرانی ومشکلاتیرا که در طول یک رابطه جسمی برای آنان احتمال دارد، بهوجود بیایدرا بازسازی نمایند.
17- بهراحتی تشخیص میدهند که چه فردی با چه خصوصیاتی از نظر فتیش (fetish) در زندگی آنان نقش بنیادین دارد. معنای زنانهگی ومردانهگی، برده وآقا، مازوخیست وسادیسم، همجنسگرایی وبسیاری از واکنشها ورفتارهای پنهان که در حالت عادی در پشت کلمات بیمزه عامیانه قایم شده اند را، بروز میدهد ومعنای واقعی آنانرا برای خود در مییابد.
18- در ادامهی مورد قبل، باید ذکر کرد که در طول زمان انجام این مساله، فرد شریکیرا برای خود تصور میکند که این فرد برای وی شخصیت خاصیرا دارا میباشد وبهراحتی میتواند بیاموزد که در برابر افراد مختلف چگونه شخصیتیرا دارد وچه رفتاریرا در برابر آنان از نظر آقایی وبردگی دارا میباشد. تا بتواند دریابد که چه میزان، وتحت تاثیر چه جور شخصیتی، وبه چه صورت قرار میگیرد.
19- بهراحتی در مییابند که بدون گرم شدن وتخلیه فوری چگونه میتواند آنهارا دچار ناراحتی نماید. نتیجه این میشود که خودرا ملزم به برنامه ریزی برای زندگی جنسی خود مینمایند، که این یکی از مهمترین حرکات فردی میباشد.
20- بهخاطر اینکه افراد خودارضاییرا راحت، در دسترس، بدون جوابگویی مییابند بهراحتی میتوانند میزان درخواست جنسی خودرا بالا برند. بالابردن میزان درخواست جنسی، درصورت پاسخگویی برای بدن ممانعتی ایجاد نمیکند.
21- تنها مکان ومحلی که میتوانند بهطورکلی خجالت وعدم آسودگی خودرا در مقابل جنس مخالف نابود سازند، آنهم بدون تمرین حضوری دیگران، همین خودارضایی میباشد.
22- بدون نگرانی از بیماریها یا مرزهای موجود در روابط جنسی، میتوانند بهراحتی توسط خودارضایی. خودرا به مرز تخلیه برسانند.
23- زمانی که بهخاطر شرایط یا دورههای زندگی، تحت فشار قرارمیگیرند که تنها بمانند، واین مساله با خواسته ونیاز آنها مغایرت دارد، از طریق این راه برای خود میتوانند سوپاپ اطمینانی فراهمسازند. در زمانی که شرایط لذترا از فرد میگیرد این امکان وجود دارد که فرد لذترا برای خود بسازد.
24- در زمانی که افراد تحت فشارهای جنسی قراردارند وراهی برای پاسخگویی ندارند، بهسادگی بهسوی دنیای پورن کشیده میشوند. عدمپاسخگویی در این وضعیت آنهارا تشنهتر خواهدکرد. بهراحتی میتوانند دچار موارد احساسی خود نابودی، فرو ریزی شخصیتی، توهم، خودمریض یا دیوانهبینی، دوگانهگی شخصیتی وبحرانهای دیگر شوند. خودارضایی این مواردرا نمیتواند حل کند. اما میتواند بهراحتی مانند ترمزی باشد که برای لحظاتی به افراد فرصتی برای نفسکشیدن بدهد. البته متاسفانه بهدلیل همواره محکوم قلمداد کردن این مهم، اکنون ارتکاب به این عمل توام با احساس ترس، گناه وبیماری همراه میگردد.
25- خودارضایی میتواند یک تمرین برای مبارزه با مشکلات خودمتهمبینی وخجالت تلقی گردد. در حقیقت بهاین صورت که افراد توسط ارتکاب به این عمل جلوی فشار میایستند ومیگویند که اینکاررا انجام میدهم، چراکه ناچار هستم. به همین سادگی کم کم در مییابند که مسئولیت همهی چیزها با آنان نیست واتفاقات زیادی خواهد افتاد. دیگر خودرا نگران برخورد دیگران یا قضاوت آنها نمییابند؛ چرا که حس میکنند چیزی ندارند که از دست بدهند. بهسادگی قیام میکنند واعلام نظر.
26- افراد با استفاده از خودارضایی میتوانند برای خود اعتمادبهنفس در مقابل شخصیتهای گوناگون، بسازند. درحقیقت، رفتاریرا که میخواهند انجام بدهند اما توان اجرای آنرا ندارند را، در حریم شخصی بهسادگی اعمال میکنند واین باعث میشود تا در ساخت وشکلگیری شخصیت واعتماد بنفس فردی تسریع صورت بگیرد.
27- خودارضایی راهی برای خودشناسی و شناخت بدن خود تلقی میگردد. اینکه کشف کنند وبشناسند چه چیزیرا دوست دارند وچهچیزی آنهارا میرنجاند. در حقیقت برای دیگر ارضایی، ابتدا شناخت کامل خود لازم است وبدون آن ممکن نیست.
28- خودارضایی برای افراد آرامشی برای استراحت فراهم میکند وبهسادگی خواب آرام وعمیقیرا برایشان فراهم میسازد. این آرامش صد البته بعد از سکس نیز احساس میگردد اما به هر جهت بهدلیل عدموجود رابطه این مورد میتواند نتیجهای یکسان داشته باشد.
29- در خودارضایی دیگر ترسی از بیماریهای مقاربتی ویا احتمالات حاملگی وجود ندارد.
30- رابطه جنسی وهمچنین خودارضایی بدنرا برای تلاشی دیگر، در جهت جذب ویتامینها وپروتئین استارت میزند وتمام بدنرا برای فعالیت دوباره آماده میکند. عروق بدنرا باز میکند واین مساله باعث دفع بعضی از مشکلات مانند ویروسها میگردد. این هردو، مانند ورزشی سبک برای بدن وتنظیم هورمونهای بدن عمل میکنند. هردو برای کنترل وزن وسوختن چربیهای آزاد نشده بسیار مفید عمل میکنند.
31- افراد با استفاده از قابلیتهای جسمیخود، برای بهدست آوردن وضعیت ثابت جنسی وادراک جنسی قدم برمیدارند ونیازی به تحت کنترل قرارگرفتن ویا سوق داده شدن از جانب کسی ندارند. تحقیقات نشان دادهاند زنانی که بدون خودارضایی وهمچنین رابطه جنسی ازدواج نمودهاند، بیشتر از بقیهی زنها دچار سردی جنسی وسکسزدگی هستند. بیشتر از افراد دیگر حساس وزودرنج هستند وزندگی با آنان مشکلات فراوانیرا برای شریک بههمراه آوردهاست. بسیاری از خواستهها وفتیش (fetish) شریک بهدلیل اینکه مال زن نیست، از جانب زن هم قابل پذیرش واجرا نیست. بهسادگی با این مساله افراد دچار عدمهمخوانی جنسی وهمچنین عدم ارضا میگردد. مشاهده شده که این زنان، بیشتر از سایرین دچار اختلافات ودرگیریهای خانوادگی هستند. این افراد بیشتر خودرا شکست خورده ومظلوم مییابند.
32- زنها از طریق خودارضایی بهراحتی میتوانند تا حد قابل درکی از شدت، عدم تطبیق، نامنظم بودن وفشار دوران عادتماهانهی خود بکاهند. تا حد قابل درکی میتوانند وضعیت مناسبیرا برای خود ایجاد کنند واز تنش مربوطه بکاهند.
33- در صورت دچار بودن به شرایط خاص ویا بیماریهای مختلف که امکان ایجاد کورسهای مشترک جنسی وجود ندارد خودارضایی بهراحتی افرادرا به وضعیت سلامتی جنسی باز میگرداند وفشاررا از بین میبرد. از طرف دیگر این عمل بهراحتی همچون ابزاری در اختیار زنانی است که بهدلایلی در وضعیت ایجاد رابطه جنسی قرار ندارند واز سوی همسر برای ایجاد آن تحت فشارند. یا حتی یکی از افراد خواهان روابط جنسی بیشتریاست که اجرای آن برای رکن دیگر ممکن نیست. آنها بهراحتی میتوانند با اقدام به انجام این مساله برای وی هم شب اروتیکیرا فراهم سازند، هم پاسخگوی کاملی بوده باشند وهم در رژیم جنسی خود تغییری ایجاد نکرده باشند. در شرایط بارداری نیز به همین صورت خودارضایی اروتیکسازی خوبی تلقی میگردد. بارداری وحاملگی ممانعتی برای سکس ایجاد نمیکند. چراکه جنین کاملاً در بدن مادر محافظت میگردد؛ اما بسیاری از والدین میترسند واز ایجاد رابطه جلوگیری میکنند. از طرف دیگر زنان بهدلیل فرم بدنی زیاد تمایل به لخت شدن ندارند واینها مشکلاتیرا در روابط جنسی ایجاد میکند. روابط اروتیک در خودارضایی به همان شیوهای که ذکر گردید میتواند بهسادگی پاسخگوی تمامیاینها گردد.
34- بهدلیل اینکه بعضی ازافراد یا از رفتارهای فتیش (fetish) جنسی همسرشان با خبر نیستند ویا اصلاً آنهارا نمیشناسند، یا حتی حاضر به انجام آن نیستند بهراحتی شرایطیرا برای شریک ایجاد میکنند که میتوان آنرا « سکسزدگی» نامید. چون روابط جنسی پاسخگوی روانی وتخلیه کنندهی رفتارهای منفی آنان نیست. باید ذکر کنم که همهی آدمها از سوی جهان اطراف، زندگی، مشکلات وخیلی چیزهای دیگر تحتفشار وذخیره کردن بارهای منفی هستند. این بارهای منفی باید تخلیه گردد وتخلیه آنها توسط سکس وفتیش در سکس امکان پذیر میگردد. برای همین افراد شدیداً خواهان حرکاتی هستند که حتی بعضی از آنها هم میتواند عجیب تلقی گردد. دلایل رفتاری سکسهای خشن، توام با شکنجه، مازوخیست، سادیسم وغیره نیز همین مساله است.
بهراحتی میتوانید مدیر شرکتیرا مشاهده کنید که آنقدر درگیریهای فکری دارد که در حال انفجار است. او اکنون در وضعیت ناهنجار روحی بهسر میبرد. انسان زمانیرا لازم دارد که بنشیند واز نظر روحی استفراغ کند. متاسفانه اخلاقیات این امکانرا نمیدهند ودر نتیجه این آقا باید بنشیند وباز خودرا لجام بزند وکنترل کند! دلیل اینکه میبینید افراد بزرگ وصاحب اندیشه، چقدر کارها انجام داده اند که بسیاری از آنان شرمآور، غیرانسانی ویا عجیب است نیز همین است. فرد بهراحتی احتیاج به رفتاری دارد تا به حالت تعادل برگردد واین، با محبت قطعاً حل نمیگردد. همیشه جمله ایرا به دوستانم ذکر کردهام: "برای داشتن رفتاری متعادل وسنجیده وپسندیده در زندگی حتماً باید در لحظاتی شدیداً خارج از کنترل وناسنجیده وتهوع آور رفتار کنید". (fight club - secretary ).
به هرجهت این مورد افرادرا به خودارضایی بعد از ازدواج میکشاند که تنها دلیلش عملکرد بسیار غلط شریکجنسی است. خودارضایی راه پاسخگویی برای افراد است. که البته در دراز مدت راه بدی باید آنرا تلقی کرد.
35- خودارضایی بسیار کمتر از یک رابطه کامل جنسی انرژی وزمان وهزینه صرف میکند. فضا واحتیاجات اجرای آن بسیار در دسترس وقابل فراهمسازی است وامتیاز بیشتریرا در این مورد میگیرد، وقتی که آنرا با رابطه جنسی از این لحاظ مقایسه میکنیم.
36- در حالت معمولی خیلی سریعتر از رابطه جنسی فردرا از حالت فشار جنسی بر میگرداند. البته اگر ریتم آن به هم خورده باشد مانند آب شور بدتر فردرا تشنه میسازد وبرعکس عمل میکند. در نتیجه بهسادگی فرد چندین بار مبادرت به انجام آن مینماید.
مقاله بعدی را به معایب این مسئله اختصاص دادم .
------
-
واژه هاي کثيفقسمت دوم
خوش برخوردی!
نحوه ارائه : خواسته .
نتيجه : تلاش براي ارتباطاين مسئله تقريباٌ بطور کامل توسط آقايان ارائه مي گردد! شايد بارها ديده باشيد يا برايتان پيش آمده باشد که ، مثلاٌ شريک شما از اينکه مي بيند شما با ديگران بگو و بخند داريد و يا خيلي باز و راحت با ديگران صحبت مي کنيد ، بسيار ناراحت شده باشد و يا حتي اين مسئله باعث بوجود آمدن مشاجراتي هم در بين شما شده باشد. حقيقت مسئله اين است که خارج از مسئله تعصب و حسودي و چيزهاي جانبي ديگر، واقعيتي وجود دارد که عموماٌ آقايان از آن با خبر هستند و معمولاٌ خانمها کاملاٌ از آن بي خبر! و براي همين واقعيت بي تفسير است که آقايون معمولاٌ نمي توانند به شريکشان حالي کنند که نگراني آنها از چيست! و از طرفي ديگر همسر احساس مي کند که داراي شريکي با نقطه نگاه بسته اي مي باشد! و اين اتهام نيز براي آقايان بسيار سنگين مي باشد.
مسئله اي که من آن را لاس خشک مي نامم! چيزي که در مکانها و اجتماعاتي که زنها مدام با آقايان برخورد دارند بسادگي اتفاق مي افتد. بطور مثال در محيطهاي کاري و يا مهماني ها !
آقايان معمولاٌ بسادگي به فردي نزديک مي گردند و با مسائل ساده اي بحثي را شروع مي کنند! موضوعاتي که کاملاٌ جنبه عادي داشته و به هيچ عنوان هيچ چيز غير عادي و خارج از عرفي در آن نيست! آنها صرفاٌ صحبت مي کنند و تبادل نظر مي کنند . هم چيز عادي بنظر مي رسد اما در حقيقت در پشت اين بازي ساده تمام زوايا و کنترل ذهني بر روي شناخت و تعيين ميزان دست يابي به شخص مورد نظر معطوف مي گردد! آنها کاملاٌ ريز ريز حرکات فرد به اصطلاح تارگت را زير نظر دارند.از نحوه پاسخگويي ، ميزان مشارکت در بحث ، برق نگاه ، و حتي تبسم در حين صحبت! تمام روزنه ها را شناسايي مي کنند و بحث را بطور نا ملموس و مودبانه پيش مي برند ! در حقيقت اگر چيزي دريافت گرديد که بسادگي مي تواند در مواقع بهتر از آن جهت دستيابي به فرد مورد نظر استفاده گردد . در غير اين صورت مرد هيچ چيزي نباخته! يک صحبت ساده و بدون بازخواست با فردي انجام داده و لذت ناشي از بازي را نصيب خود کرده است! از طرف ديگر زنها معمولاٌ بسادگي درگير اين بازي مي گردند...زنها مي خواهند نشان دهند که موجوداتي بسيار قيمتي هستند و داراي سطح شعوري بالايي.در نتيجه آنها هم براحتي در اين بازي شرکت مي کند و تبادل ارتباط مي کنند . آنها بدلايل ديگري از جمله فرصتي ساده براي ارتباط با ديگران هم ، باز خود را درگير اين بازي يک جانبه مي کنند. بازي که تنها نقاط و روزنه هاي نفوذي را براي ديگران رو خواهد کرد و يا حتي همانطور که گفتم هيچ که نباشد لذت يک بازي را به شخصي تقديم کرده اند! البته نمي توانم عنوان کنم که خانمها از اين به بعد کاملاٌ خشک و بي ارتباط رفتار کنند يا همه ارتباطات در اين مسير ياد شده پيش مي رود. اما اکنون بايد با خواندن اين مسئله بياد داشته باشد که از بحثهاي بي مورد و صحبتهاي بي دليل اجتناب بورزيد. حال بايد کاملاٌ دريافته باشيد چرا فردي بي جهت به يک موضوع پيش و پا افتاده علاقه نشان ميدهد و دقايقي وقت را از شما مي گيرد تا از چند و چون مسئله با خبر گردد! و حال بايد متوجه شده باشيد به چه دليلي نا گفتني شريک شما همواره نگران حرکتهاي شما و نحوه ارتباطات شما را کنترل مي کند...
زندگي مشترک
نحوه ارائه : نا خواسته
نتيجه: سردي زندگي زناشوییمتاسفانه در ارائه اين کلمه تا حد زيادي اغراق شده است. زندگي مشترک تصويری از زندگي است که همه زواياي آن براي هر دو شريک نا پنهان و واضح است...اما متاسفانه اين چنين پيداست که افراد فکر مي کنند در زندگي مشترک بايد همه چيز هم با هم تقسيم گردد! آنها چيزي را از يکديگر مي گيرند که براحتي فقدان آن زندگي افراد را نابود مي کند! يعني فقدان مکان و حريم تنهايي! منظور از اين خلوت در حقيقت اصلاٌ خلوتهاي لحظه اي ، مسائل غار تنهايي آقايان و يا چاه فرو ريزي خانمها نيست! بلکه دقيقاٌ چيزي است که بايد آن را حريم فردي ناميد...متاسفانه خانمها علاقه و تاثير شديدي در سوزاندن اين حريم دارند..آنها همه چيز را مشترک دوست دارند که البته دليل اين امر را من بيشتر ضربه پذيري اجتماعي و عواطف روحي بيش از حد و از کنترل خارج شده آنها مي دانم. آنها همه چيز را مشترک مي خواهند...در حقيقت مرد بعد از ازدواج حتي يک اتاق راحت و تنها براي خود ندارد.. جايي که روزانه خود را در آن بازسازي کند. در مورد مرداني که خانمهاي آنها خانه دارهستند مسئله بغرنج تر است..خانمها همه روز را در خانه داراي حريم شخصي هستند. آنها در طول روز براي خودشان فضا و زماني کامل براي بازي و رويا پردازي در کنار تمام مسووليتهاي سنگين خانه داري را دارا هستند.
زماني که مرد از کار به خانه بر مي گردد وي براحتي از مسائل خود خارج شده و به سوي مرد هجوم مي آورد و با لبخندي از عشق ، از همسر خود مي خواهد که اکنون وي را ياري نمايد و با وي همگام باشد! اين در حاليست که مرد خسته از افکاري که شايد نيمي از آنها به زندگي شخصي خود مربوط نمي گردد مجالي براي خود ندارد. اين حقيقت که مردان نياز به زماني براي رويا پردازي و حتي بازي دارند را اگر فراموش کنيم قطعاٌ حماقت بزرگي را مرتکب شده ايم. نکته ديگر و پنهان در اين مورد اين است که خيلي از آقايان و خانمها اصلاٌ علاقه اي به اينکه در يک بستر بخوابند را ندارند! و اين تصويري است که ما همواره آن را رسم مي کنيم و مي خواهيم به همه بزور بقبولانيم که يکي از نشانه هاي عشق همين مورد است! در حاليکه زمان قبل از خواب و همچنين زمان خود خوابيدن ، لحظاتي است که هيچکس نبايد در آن شريک گردد . ولي با اين شيوه رايج همواره فردي در کنار شماست و شما بايد در فکر خود بدنبال خود باشيد و حتي از روياي شيريني هم نتوانيد لبخند بزنيد که مبادا مجبور باشيد جواب پس بدهيد! البته مسائل ديگري را هم لازم نمي بينم توضيح دهم که بعضي ها کلاٌ خوش خواب هم نيستند و اين موارد برايشان کابوسي از خجالت را در ضمير خويش ببار مي آورد! در حقيقت در زندگي مشترک بجاي اينکه تنها مسائل از پشت پرده بيرون بيايند امکان يک حريم ذاتي را از بين مي برند.بطور شخصي از تمامي افرادي که اين مهم را رعايت کرده بودند و حريمهاي جداگانه اي را براي خود ساخته بودند زماني که مي پرسيدم مسئله به چه شکل پيش مي رود نکات جالبي را مطرح می کردند
آنها عنوان مي کردند که زمان ياد شده در ابتدا از سوي ما کمي با دلخوري تحمل مي شد. چراکه فکر مي کرديم احتمالاٌ مسئله اي پيش آمده که از آن بي خبريم يا ناراحتي پيش آورده ايم که متوجه آن نيستيم! اما بعد که متوجه شديم اين زمان چقدر لازم و حياتيست کاملاٌ شرايط را براي خلوت وي آماده مي کرديم...
نکته ديگر اينکه عنوان ميشد: در گذشته همواره وقتي هر دو از سر کار به خانه مي آمديم فضايي براي ترميم نداشتيم. با هم در جلو تلويزيون مي نشستيم و با هم حرف ميزديم و من بشخصه بايد حواسم را که در اطراف سرم مي چرخيدند مدام جمع مي کردم! گاهي حتي بايد تظاهر مي کردم که دارم گوش مي دهم! بطور دقيق تا ساعتها آماده بودم که به نقطه اي فرار کنم! چراکه زماني که خودم ترميم نشده ام نمي توانم کس ديگري را ترميم کنم. ما هر دو خسته در واقع سعي داشتيم بعد از کار زندگي زناشويي خود را شبيه سازي کنيم اما بعد که هر کدام دچار حريمهاي شخصي گشتيم.ماجرا تفاوت زیادی با گذشته پیدا کرد.
من و همسرم زماني که از کار به خانه بر مي گرديم هر کدام دوش مي گيريم و به فضاي خود مي رويم. من گاهي به روزم فکر مي کنم ، روزنامه مي خوانم و يا گاهي حتي با کامپيوتر مشغول مي گردم . ازهمه جالبتر اينکه تمام اينها تنها يک يا دو ساعت طول مي کشد و پس از آن هر دو ما کاملاٌ تازه و آرام به کنار هم مي آييم و شروع به آماده کردن و صرف کردن شام با يکديگر مي کنيم.زمان بعد از شام را هم کاملاٌ براي ما لحظاتي دراماتيک شده و حتي گاهي به پياده روي شبانه با يکديگر هم مي رويم..اين در حاليست که قبلاٌ همواره از خستگي در حال مرگ بوديم و اصلاٌ حوصله اضافي نداشتيم..
در مورد زندگي جنسي آنها عنوان مي کردند: در گذشته مسائل جنسي ما از حالت طبيعي خارج شده و کاملاٌ خشک و کسل کننده شده بود . ما هر زمان که مي خواستيم در دسترس ديگري بوديم و شرايط را براي يکديگر مسائد يا نا مسائد مي کرديم. اما پس از اين تغيير رويه زندگي جنسي ما دگرگون شد.. اولاٌ ما هر کدام شرايط لازم را براي مهيا کردن و آماده کردن خود داشتيم . . زمان روابط جنسي ما تغير کرد و مکان آن از بخش هميشه تکراري تخت ، به تمام امکانهاي موجود تغيير کرد. ما همديگر را بسيار جذابتر و تحريک کننده تر يافتيم . اينکه هميشه در دسترس نبوديم حتي باعث شد که من فانتزي هاي جنسي خود را به همسرم اختصاص دهم . بارها مي شد که ما هر دو بسمت سکس در نيمه هاي شب کشيده مي شديم و اين کشش و ممنوعيت باعث مي شد که کاملاٌ تشنه يکديگر شويم تا جايي که بسمت يکديگر هجوم مي برديم و لحظات شيرين و پر حرارتي را مي ساختيم..اين در حالي بود که من فکر مي کردم اين جدايي ريشه جنسي ما را خواهد سوزاند و با اکراه آن را پذيرفتم ولي الان مي بينم نه تنها ما را سرد نکرد بلکه بسيار پر حرارت تر و روابط ما را بيش از پيش دراماتيک تر کرده است....
با توضيح مسائل بالا فکر نمي کنم توضيح ديگري لازم باشد .... نتيجه واضح استشاد و سلامت باشد.
---------------
عشق رومانتيك
قسمت اول – عاشقان با چشمان باز مي خوابند
يكي از موارديكه همواره تكرار شده و بصورت اپيدمي در آمده است مسئله دوست داشتن و عشق مي باشد. متاسفانه عدم برقراري آزاد بين جنسيتها ، در نهايت تاثيراتي رو در جاهاي ديگري خواهد گذاشت. مسئله محدوديت بي شمار براي زنان و همچنين ظرفهاي بزرگ احساسي در آنان باعث مي شود كه اين قطار توسط آنان از مسير خارج گردد. اينكه زنها عامل تحريك قلمداد شوند و براي جلوگيري از به انحراف كشيده شدن سايرين ، سعي در كنترل ارتباطات زنان شود باعث مي گردد، همواره پرده اي بين زنان و حقيقت شكل بگيرد. از طرف ديگر زنان داراي احساسات غالب بر منطق بيشتري نسبت به مردان هستند كه نتيجه اين هم تشكيل ابري غليظ تر از خيال نسبت به مردان ، براي آنان مي شود. اما علاوه بر اين 2 عامل يك مسئله اي در ارتباط با آنان فراموش شده است. اينكه آنها در 9 سالگي به بلوغ مي رسند و بمحض شروع ديگر خواهي بخاطر شرايط خانواده و اجتماع ارتباطات آنان قطع مي گردد! آنها تا سنين 16 يا 17 سال بطور كل فراموش شده مي باشند و هيچ پردازشي بر روي رفتار آنان نمي شود! در واقع شايد به تعبيري چون در اين فاصله 7 يا 8 ساله دختران هنوز شكل نيافته اند و پسرها نيز بالغ نيستند اصلاً نيازي به تحليل اين دوره حس نشده است!! ولي به هرحال اين خلاء فراموش شده زمانيست كه دختران درگير پالسهاي ديگر خواهي هستند ولي به هيچ عنوان مفري براي ارتباط ندارند. در نتيجه در تنهايي خود مشغول شبيه سازي براي آينده و يافتن پاسخي براي تنهايي خود هستند ، آنهم در فرصتي چندين ساله !!! 3 مورد ياد شده بالا در واقع عوامليست كه پي ريزي ماليخولياي احساسي فعلي را براي دختران رقم زده است!! در واقع احساسات براي زنها چيزي ارزشمند و قابل ستايش است اما فكر مي كنم عوامل خارجي باعث شده شكل نرمال اين مسئله از بين برود و آنها را وارد فضاي هپروت و غبار آلود نمايد!جائيكه زنده بودن با احساسات سنجيده مي شود! دختران پس از طي اين فاصله در اولين ارتباطات خود با پسرهاي اطرافيان يا فاميل روبرو مي گردند. پسرهائيكه تازه به سن بلوغ رسيده اند و فشارهاي جنسي و ديگر خواهي آنان آغاز شده است. پسرهائيكه اكنون چيزي فراتر از فوتبال بازي سر كوچه مي خواهند! آنها نيز اكنون براي اولين بار متوجه شده اند كه تنها هستند! به نظر من تنهايي تصوير دقيق سن بلوغ است. پسرها آزادتر و تحريك پذير تر از دختران هستند. آنها اكنون متوجه موجودي شده اند كه تا بحال به آن توجهي نداشتند مي خواهند دورش بچرخند، لمسش كنند ، باهاش حرف بزنند ، براي لحظاتي تصاحبش كنند ، ببوسندش و كلاً بفهمند چي توي مغز اين پديده مي گذرد!
آنها مي خواهند تمرين كنند تا بعد ها بتوانند در ازدواج موفقتر باشند. اما خانواده و اجتماع اجازه اين ارتباطات را نمي دهد. فشارهاي روحي و جسمي فشار مي آورد و باعث مي شود پسرها بسمت دختر نقب بزنند. دختر نيز سالها براي خود روياها داشته و اكنون پسري را ميبيند كه تلاش وي را براي رسيدن به خود ، پاسخ روياهايش مي نامد.او نيز تنهاست و مي خواهد با ديگران ارتباط داشته باشد و حس كند ، لمس كند و ببيند كه ميزان جذابيتش چقدر است.پس او هم پسر را به كندن تشويق مي كند! اين مسائل در نوجواني بنيانگذار اصول عشق رمانتيك خواهد بود. عشق رمانتيك نيز عامل بخواب فرو رفتن افراد!! اصول اين عشق بر اين پايه استوار است كه محبوب موجودي است ارزشمند كه دستيابي به آن دشوار است! براي همين كمتر مي بينيد كه كسي از دستيابي آسان به جنس مخالف ، عشقي عميق انتظار داشته باشد! اين تحريمها و رفتارها نيز باعث مي شود كه ميزان تلاش و ماندگاري و استقامت يك فرد اندازه عشق وي تلقي گردد ! نهايتاً اينكه دختر و پسر به هم مي رسند و مخفيانه همديگر را برانداز مي كنند! اين ناشناخته بودن گرايشي را مي آورد كه آنها عشق مي خوانندش! در اين ميان در فضاي شادي بخش ، حتي بوسه ها و لمس كردنها نيز رد و بدل ميشود و گفتارهاي عاشقانه نيز همه چيز را گرمتر مي كند. پسر به تمام خواستهاي دختر تن مي دهد چرا كه فعلاً مي خواهد زمان كافي براي با وي بودن داشته باشد. دخترها هم اين پذيرايي را تعهد قلمداد مي كنند! اما ناگهان يك روز ( عموماً توسط پسرها) قائده بازي بهم مي ريزد چرا كه يكي از طرفين حدس مي زند بهتر است دنياي بزرگتري را بشناسد و از اين تمرين در جاهاي ديگر نيز استفاده كند. در نتيجه وي لقب خائن به خود مي گيرد. دختر دچار دلسردي مي گردد و خود را جمع مي كند. احساس مي كند كه از وي سوء استفاده شده وي شديداً به اطرافيان بي اعتماد مي گردد. تنها راه براي ترميم زخمهاي خود را در تنهايي و شبيه سازي هاي خود مي يابد. او اينبار مترصد فرصتي بهتر مي نشيند كه عشق واقعي را بيابد و ديگر اجازه ندهد كه بازيچه قرار بگيرد!! ممكن است چندين و چند بار اين داستان با حالتهاي متفاوت ولي با يك چنين چهارچوبي تكرار گردد اما چيزي كه ثابت است ، تشكيل بيشتر ديوارهاي دفاعي از جنس بي اعتمادي بدور دختران ، و همچنين نگراني از پيدا نكردن دست يك عاشق واقعي كه نتيجه آن ورود به رويا ها و همچنين بدبيني نسبت به جنس مخالف مي گردد. همچنين روي آوردن به تظاهر و ابراز بي ارزش بودن جنس مخالف و انتظار پنهاني براي بدست آوردن مردي! كه وراي از تمام مسائل ، عاشق و ديوانه وي باشد!
اين وسط تمام اشتباهات و ضربه ها ميل جنسي تلقي مي گردد و هر كجا كه آن را بيابند فاسد كننده عشق مي خوانندش! آنها فكر مي كنند براي عاشقان آخرين چيز رابطه جسمي است و نبايد فعلاً به آن فكر كنند..عاشق به چيزي بغير از وصال فكر نمي كند و وصال نيز مفهوم ازدواج مي باشد! در آن صورت نيز رابطه جنسي موردي ندارد! عشق تمام زندگيست و آسماني! مسائل جنسي فاسد كننده آن و باعث از دست دادن يار مي گردد و حيوانيست!! اين فضاي رومانتيك در افراد لحظه به لحظه غليظتر مي شود. و نتيجه اين غلظت ديد كمتر و ضربه هاي بيشتر خواهد بود كه كينه شديدتري را فراهم مي آورد. انتظارات نيز از عشق بالاتر مي رود و رفتارها غير واقعي تر ! گروهي از دختران عشق را دست نيافتني مي پندارند و در افسردگيها فرو مي روند. گروه جسورتري از زنان هم عشق را اصلاً رها شده مي يابند و اينطور تظاهر مي كنند كه اين مسائل اهميتي كمتر از چيزهاي ديگر براي آنان دارد! گروهي اصلاً ضد مرد مي گردند و هر كجا كه بتوانند اعلام مي كنند كه آنها را آدم بحساب نمي آورند! مردها نيز بدتر از زنها..آنها احساس غرور مي كنند ولي اكنون دخترها اجازه شفافيت رابطه را نميدهند چراكه اگر تعارفات را كنار بگذاريم از نظر آنان مردها يا خائن هستند يا بايد ازدواج كنند! گروهي از پسرها نيز بخاطر قيود اجتماعي و حتي ترس از ريختن آبروي خانواده، ارتباطات محدودي دارند و در نتيجه هرگز رفتار صحيح ارتباطي را ياد نمي گيرند و نهايتاً هيچ گاه به دختري شايسته دست پيدا نمي كنند. آنها اين ضعف را نمي بينند و از دختراني كه شايسته مي پندارند و به آنها دست نمي يابند كينه بدل مي گيرند! گروهي نيز شكست خورده عشقند! گروهي نيز بدنبال يافتن شاهزاده ها هستند و در نتيجه بقيه دخترها را فاقد ارزش تلقي مي كنند.. گروهي آنان را كالا و بدست آوردني تلقي مي كنند. گروهي بدليل عدم قدرت در بدست آوردن دختري شايسته تظاهر مي كنند كه نسبت به آنان گرايشي ندارند! و هزاران مدل ديگر كه تمامي آنان را خود بهتر مي شناسيد اما اينها باعث مي شود هر فرد از يك سمت بروي ديوار بدبيني آجري قرار دهد و فاصله را قطور تر كند تا ضربه كمتري بخورد! در اين زندان فكري نيازهاي فردي و جنسي خود را عريان مي كنند و حق خود را مي طلبند اما از سوي افراد پس زده مي شوند و بي ارزش خوانده شده و عامل اين بحرانها تلقي مي گردند! در مثال ساده و قابل لمس مي توان در همين فضاي وبلاگها اين بدبيني ها را در قبال افرادي از هر 2 گروه ديد كه زمان خود را صرف فحاشي و تخليه عقده هاي خود مي كنند! چه داستانهاي چرت و پرت و دروغ و تهمتهايي ناروا و ركيكي كه بهم نميبندند تا ديگران را بي ارزش كنند! يا گروهي رو ببينيد كه در قفس خود شمع روشن كرده اند و عشق نويسي مي كنند! تمام اينها يعني بحران! تمام اين بدبيني ها و تهاجمات و كمبودها از وجود عاملي دروغ، پوچ ، خود ساخته و انتظاري غير واقعي و شبيه سازي شده از ديگر خواهي نشات مي گيرد كه عشق رمانتيك خوانده مي شود!
ادامه دارد........
عشق رومانتيك – بخش پاياني
عشق با ما چه مي كند
1 = 1 + 1
در قسمت گذشته در رابطه با عشق رومانتيك صحبتي رو آغاز كرديم و بعضي از رفتارهاي ناشي از آن رو در جامعه شرح داديم . اما هنگاميكه در اين رفتارها دقيق مي شويم به نكته جالبي بر مي خوريم. اينكه در تاريخ و فرهنگ عشق رومانتيك ، اكثراً اين احساس بين زناني از طبقه اشراف و مرداني از طبقه عامه شكل گرفته است! چراكه همانطور كه ذكر شد عدم دستيابي به معشوق و همينطور مشكلات و سدهاي خلل ناپذير يكي از اركان عشق رومانتيك مي باشد. در صحنه ادبيات اين مسئله باعث بروز شعرها و قصيده هاي قوي و بيادمندني گرديده است .در يك نگاه كلي مي توانيد ببينيد ، در فرهنگهايي كه امكانات ارتباطي محدود بوده داستانها و رمانهاي عشقي كاملاً تخيلي و اكثراً در قالب اشعاري با شخصيتهاي خيالي شكل گرفته است . برخلاف اين فرهنگها ، در مكانهايي كه ارتباطات بازتري وجود داشته اكثراً رمانهاي عشقي در غالب مردم و با شخصيتهايي از جنس عامه نوشته شده است....
اما باز گرديم به اجتماعات انساني ... عشق رومانتيك متاسفانه در ميان افراد بشدت تبليغ مي گردد و در چهارچوب آن مردي كه نسبت به زني احساس عميق عاشقانه دارد ، هيچگاه نبايد تصور برقرار كردن رابطه جنسي را در افكار خود بپروراند ، زيرا هرگونه رابطه اي سبب خدشه دار شدن اين احساس لطيف مي گردد!!و اين با اينكه قبول داشته باشيم روابط جنسي اوج فداكاري و خلوص دو نفر نسبت به يكديگر است ضديت دارد.در روابط عشقي هم نبايد كتمان كرد، مرد و زني كه يكديگر را دوست دارند ، امكان حالتي را دارا هستند كه تخمين معيار آن ممكن نيست و اين حالت باعث مي شود كه افراد از بسياري بيچارگيها و ناملايمات اجتماعي چشم بپوشند. عدم شناخت اين حالت براي هر فرد بدبختي بزرگي است اما اين امكان بايد جزئي از زندگي باشد نه بعنوان هدف اصلي زندگي! در دنياي ما عشق تجربه اي عجيب است و همه چيز ضد آن! نژاد ، طبقات ، اخلاقيات وغيره. زن براي مرد هميشه تكه ديگر بود . جنس مخالف او بوده و در عين حال مكمل او . مرد همواره زن را تغيير مي داده تا آن را بر خود منطبق كند. بقول سيمون دوبووار “ زن بت است ،الهه است ،مادر است ،جادوگر است ، نهايت است، اما هرگز خودش نيست”! بنابر اين همه چيز در وراي عشق در حاله اي از غبار است. شبحي در ماست كه همان خواست دروني ماست و ما از زن هميشه آن را مي بينيم. هميشه تصوري كه از او ساخته ايم را ميبينيم ولي هيچگاه نمي توانيم واقعيت را لمس كنيم.
براي زن هم همين اتفاق مي افتد. او هم خودش را جسم ميبيند. خودش را مطابق تصويري كه ما از او ساخته ايم مي آرايد.
واقعيت اين است كه او هرگز بانوي خودش نيست.زن هميشه در گودالي تاريك ، بين آنچه كه هست و آنچه كه تصور مي كند كه هست دست و پا مي زند. تصوري كه خانواده ، اجتماع ، مدرسه ، مذهبش و حتي عاشقش و غيره براي او ترسيم مي كند. او هرگز زنانگيش را نمي تواند بشناسد چون مردان تصوير زنانگي را براي او مي كشند
اكنون زمان آن است كه اعلام كنم عشق امري طبيعي نيست بلكه كاملاً بشري است. تركيبي از ذهنيت ما ناشي از جنسيت و تنهايي و ممنوعيتها ! چيزي كه در طبيعت صرفاً بصورت دوست داشتن وجود دارد. عشق چيزيست كه ما روزانه مي سازيم و از بين مي بريم. افراد براي فرار از اين واقعيت هميشه مي گويند عشق واقعي! اينگونه نيست و به سمت عشقهاي رومانتيك كشيده ميشوند كه اون هم كاملاً مجازي است! دوست داشتن نهايت زيبايي در يك ارتباط است اما عشق رومانتيك چيزيست كه آن را از حالت آزاد در مي آورد و تملك ديگري را خواهان مي شود. اين عشق درست مثل آب كه يخ را مي سازد و خود نابود مي كند ، روابط را از مسير خارج مي كند. انتخابهاي عشقي همواره ضعف داشته اند.
ما هيچگاه اتنتخاب ثابتي نخواهيم داشت . در هر دو سمت كانوني از بحران شكل گرفته است . چراكه زن در تصوير ساخته شده از او مبحوس است و اگر جرات كند خودش باشد بايد تصوير را نابود كند و اين بار از سوي جامعه يكشورشي ناميده خواهد شد. همينطور در مردان ، كه از بچگي زنانگي را در مادر و خواهر خود كشف مي كند.وحشت و كشش بسمت زناي با آنها همواره در اذهانشان ترسيم ميشود. از طرفي اجتماع و اخلاقيات ، هميشه محدوديت مي سازند . حتي مسائل بهداشتي و يا ترس از مجرم تلقي شدن به اين مسئله كمك مي كند . تمام اينها باعث مي شود كه مردان همواره نقش بازي كنند و اداي آدمهايي را در بياورند كه طبق اصول و خواست شرافت در حركتند!!
در اكثر ازدواجها همواره زني را بر مي گزينيم كه هم طبقه و مناسب باشد!! و يا با سنت شكني عشق را بر مي گزينيم!! ولي اكثراً پس از سالها زندگي در ميابيم كه ( در هر 2 حالت) همچنان تنهاييم!! چرا كه نمي خواهيم بپذيريم دوست داشتن و عشق از هم جدا هستند و ازدواج نتيجه عشق نيست. جامعه عشق را پايدار مي خواند و آن را با ازدواج يكي مي كند. هرگونه سرپيچي از آن جرم بشمار مي آيد! تمام اينها در راستاي اهداف اجتماعات انسانيست . عشق اگر چيزي ساخته دست انسان نبود و يك امر طبيعي بود ، مي باست پس از ازدواج محصور به همسر ميشد. مثل طبيعت بعضي حيوانات در امور جنسي كه مثلاً سالي يك ماه نياز آنان ظاهر شده و پس از آن از بين مي رود .. اما در عشق انساني ما بيشمار افرادي كه ميبينيم دوباره عاشق مي شوند! بيشمار افرادي كه از ترس نابود شدن همسر تظاهر مي كنند كه ذهنيت ديگري ندارند و يا خود را مجبور مي كنند كه به خانواده پايبند بمانند!
عشق با ديگر خواهي يا دوباره خواهي سنخيتي ندارد ولي بروز آن ما را به اين نتيجه مي رساند كه عشق جذابيتي است مثل ديگر جذابيتها و چيزيست ساخته دست بشر! بايد پذيرفت كه بالاترين حد عشق ازدواج نيست و اصول اين دو از هم جداست. نكته اين است كه حمله به عشق حمله به ازدواج و در نهايت حمله به كانون اجتماع تفسير مي شود و در نتيجه افراد همگي شمشير هاي خود را از غلاف در مي آورند ! اما فراموش مي كنند اجتماعات انساني همواره در تلاشند تا اهداف خود را شرح دهند و نه عشق!
عشق از جانب اجتماع ممنوع است چرا كه بعد از ازدواج ي تواند باز شكل بگيرد و خانواده را از مسير خارج كند. چراكه عشق مرزي ندارد . بخاطر عدم قبول واقعيت ، حتي نظريات عمومي هم لنگ مي زنند و نمي توانند چيزي ثابت را بيازمايند. مردي را اگر عاشق همسرش فرض كنيم و عشق را هم از امور جنسي جدا بخوانيم بنا به اعتقاد عموم اين نهايت خوشبختيست!! ولي با قبول اين مطلب نبايد اشكالي داشته باشد كه اين مرد با يك فاحشه بخوايد! چراكه واقعيت اين است كه رفتارش چيزي از طرفين را پايمال نمي كند و سهم هر كس سر جاي خودش است. انتظار تعهدي هم كه از همسر ميرود فقط يك خواسته است كه شكل قانوني بخود گرفته است ، اما واقعاً جزء حقوق نيست. چطور است بيايم و عشق را با روابط جنسي توام بخوانيم؟ اما پاسخ چيست ؟ بزرگترين وحشت عشق از رابطه جنسي است . چراكه يك فاحشه كاريكاتور عشق را به نمايش مي گذارد. او براحتي عشق را از ميدان بدر ميكند. افراد ، به اشخاصي كه به اين مرحله رسيده اند مي گويند “ شما عاشق واقعي نبوديد!! عاشق واقعي خيانت نمي كند!!” و دوباره براي پيدا كردن عشق واقعي كه معلوم نيست كجاست عشق رومانتيك را مي سازند! ... چطور است عشق و رابطه جنسي را در يك راستا بدانيم؟؟ اما مگر غير از اين است كه عشاق آرزوي در دست گرفتن دست ديگري را دارند؟ آرزوي بوسيدن ديگري؟؟ آرزوي اينكه بوي يكديگر را حس كنند؟ سر بروي شانه هم بگذارند؟ هم را در آغوش بگيرند؟ مگر اينها بخشي از رابطه جنسي نيست؟ حال اگر كسي آرزو كند با معشوقش حمام كند چي؟ اگر آرزو كند از بدن لخت معشوق نقاشي بكشد چي؟ اگر بهترين لحظه جنسيتش را با معشوق بخواهد چي؟ آيا اينها ديگر عاشق و معشوق نيستند چون رابطه كامل پيدا مي كنند؟ فرق اين رابطه با رابطه اوليه در كجاست؟ آن يكي آسمانيست و اين يكي حيواني؟ اين مرز را كي تعيين مي كند؟ آيا بخاطر اين عشق و دستيابي به آن بايد انتظار ازدواج داشت؟؟ آيا هدف ازدواج اين است؟؟ نهايت عشق ازدواج است؟
نتيجه اين پارادوكسها چيست؟ فقط يك مسئله ... زيباترين ميل بشري در دوست داشتن توصيف شده است .
حقيقي ترين ميل بشري در روابط جنسي تفسير مي گردد
و عشق خياليست مجازي و تلفيقي از جنسيت و تنهايي و ممنوعيتها .
عشق ساخته دست ماست و تجربه اي دوست داشتني. تجربه اي بايد ، مثل ساير تجربه ها در زندگي افراد ... اما نه هدفي براي آمال آرزوها كه در راستاي ازدواج يا چيز ديگري بخواهد به ثمر بنشيند يا مرزي برايش تفسير گردد
جنسیت
جنسیت کلمهی بامزهایاست که پشت لباس روابط ما قایم میشود. ارتباط با جنس مخالف همیشه ملموستر و پذیرفتهتر بودهاست.
چون پشتش کشش و واکنشی قرار میگیرد که رابطه را لذتبخش میکند..
کافیست جنسیت را از روابطمان حذف کنیم تا دیگران بهما بخندند! یا
اضافه کنیم تا بازهم دیگران بخندند؛ دیگران بخندند و ما خودمان را «روشنفکر» جابزنیم؛ که مهم نیست دیگران چه فکری میکنند یا چه دوست دارند. من اینجور راحتم.
خود دروغگویی خندهداریست.
چه کوچک هستند آدمها وقتی با کسی، برای بهدست آوردنش موافق و همعقیده میشوند! تایید میکنند و لبخند میزنند! تمام رسوم ادبی و فلسفی را بهکار میگیرند که اعلام کنند همه چیز بروفقمراد است!
پیشترها، برایم شکل روابط همیشه مریض بود. فکرمیکردم شاید من مریض نگاهش میکنم؛ ولی میدانستم که این بوی گند فاضلاب مال من نیست. بچهها را میدیدم که بدون توجه به جنسیتشان دنبال هم میدوند و بازی میکنند. با هم دعوا میکنند، از هم متنفر میشوند، عاشق میشوند، دوست میشوند و دشمن.
میشد به اینها گفت رابطه. چون وجود داشت، اما بدون جنسیت. ولی در مقیاس بزرگترها، همین «رابطه» بوی گند میداد . رفتار بزرگسالان برای در نظر نگرفتن جنسیت و یکسانسازی ارتباطات بیشتر به یک پانتومیم خنده دار شبیه میشد.
تا اینکه از پسر بچه کوچکی پرسیدم: «دوستهای دخترت را بیشتر دوست داری یا پسر؟» جواب صحیح را آن روز گرفتم. گفت: «هیچکدام.» در حقیقت از سنی به بعد، دوستان همجنس، برای آدمها شکل دیگری به خود میگیرند. این مساله به ژنتیک برمیگردد، نه به جداسازی فرهنگی.
حال باید داستان آدمک را بگویم
آدمکی که میان این گرداب روابط بود.آدمکی که جور دیگر اندیشید . آدمک، جنسیت را از روابط جداکرد و همین چهرهی آدمک را خیلی خشن نشان میداد. چیزهای زیادی را ردکرد تا به اینجا رسید . مارکهای زیادی بهاو چسبید؛ اما مهم نبود، چون آدمک میخواست از بالا نگاه کند. چون از بالا نگاه کردن خصلت آدمکهاست.
او دیگر بیجهت با کسی بهخاطر جنس مخالفش نرم رفتار نکرد. یا بیجهت ایثار نکرد. بیجهت وقت صرف نکرد. به ازای چیزی که میگرفت پرداخت میکرد. دیگر نگران از دست دادن کسی نبود. دیگر نگران نبود که وقتی توی چرت کسی میزند وی از او متنفر بشود. دیگر دنبال کسی بدود یا جنس مخالف را مثل ماهی توی تنگ ببیند، بترسد که لمسش کند که شاید ماهی بدش بیاید. دیگر قیافهی آدمها یکی شد برایش. بعضی ها شدند سرباز. آنهایی که مثل همه بودند. برای همین بیشترینها سرباز بودند. هر کدام که قدرت بیشتری داشت مهرهی بهتر و کمتری ازنظر تعداد شد. ولی اینبار بازی آدمک فرق کرد. همهی اینها باعث شد که او حباب بلورین دور جنس مخالف را بشکند. و حالا راحت میتوانست بنشیند و نگاهکند. نگاهکند و از تلاشی که جنس مخالف برای قایمکردن خودش می کرد خندهاش بگیرد. چون سایرین هنوز نمیدانستند که در مقابل آدمک حجابی ندارند و میشود طیف روحیشان را بهسادگی دید. دیگر نرمش و رفتارفهمگرای دیگران فریبش نمیداد، بلکه او را به خنده میانداخت؛ اکنون خودش را شاه فرض میکرد. واین گاهی میتوانست باعث قضاوت بی رحمانهی او شود.
و ازهمه مهمتر، اینکه دیگر هرگز یک مهرهی سرباز نمیتوانست در مسیر زندگیاش نقش وزیر را بازی کند.
آدمها اما اینطور بزرگ نشدند. آنها بهجای شخصیت، جنسیت را قرارمیدادند وامروزه این بزرگترین ایراد در آدمهاست. تغییری که آدمک خود را به انجام آن ملزوم دانست. او میدید که تا دیروز آدمها همهگی پشت چهرهی جنسیت قایم شدهبودند. آنها خود را یا جواهر مینامیدند و یا فرزند پادشاه لقب میدادند. یکی باید حجاب میداشت و دیگری باید خودرا مجسمهای بزرگ از استواری نمایش میداد.
سرانجام اما این دیوار فروریخت. تمام تلاش خندهداری که امروزه آدمک در اطراف خود مشاهدهمیکند، بهخاطر همین فروپاشی جنسیت آدمهاست. او امروز میبیند که دیگر زنها آن مخفی بودن و عجیب بودن را ندارند و حالا دور خودشان میگردند. اکنون آنها سعی میکنند تا ارزش دیگری برای خود پیدا کنند و زور بزنند تا بر بالای سر نیزه قرارش بدهند؛ تا شاید راه نجاتی پیدا کنند. مردها امروز خودشانهم به خندهدار بودن آرمانها، تفاسیر و حرفهای زمختشان پی بردهاند. و تنها راه چاره برایشان این بوده که خودشون را به خریت بزنند.
خیلی طول کشید تا آدمک بفهمد اینجا فقط یک صفحه شطرنج است؛ پراز مهره و بازیگر. آدمک سرانجام دریافت که چرا آدمها هرکدام از دیگری بالا میروند؛ که چرا همه ابزارند، نردباماند.
در این صفحهی شطرنج، بعضیها میبازند و بعضیها میبرند. برندهها به دیگران میبازند و بازندهها برندگان دیگری را شکست میدهند. دراین صفحه، شخصیت هرفرد بهجای کمقدرتترین و پرارزشترین مهره بازی می کند... یعنی شاه.
واقعیت این است که سایر مهرهها «فقط» باید برای شاه بازی کنند؛ و وقتی مهرهای فدای مهرهی دیگر میشود هرگز شاه را سرزنش نمیکنند. شاه مجازاست که هرمهرهای را برای خودش بازیدهد، فدا کند یا حتی گاهی بگوید این مهره مزاحم کارهای من است.
طول کشید تا نقاط گمشدهی این پازل را بسازد. دریافت هرآدمکی که در صفحهی شطرنج خودش شاه است در صفحهی شطرنج دیگران مهرهی سادهای بیش نیست؛ و اشکال اینجاست که تنها یک صفحه بازی وجود دارد. اینکه واقعاً یک احمق از لذت باختن برای دیگری صحبت میکند. اینکه در شطرنج، شاه تنها مهرهی لازم است و دیگران باید برایش بازیکنند. اینکه نباید دچار عذابوجدان گردید اگر دیگران را بازیمیدهید یا با شما بازیمیکنند. شما باید زمانی برنجید که شاه بودید و برای شاه دیگر خود را مغلوب کردید و لذت نصیب خود ساختید. چرا که شما در این شرایط سرداری هستید که لیاقت فرماندهی را ندارد. شما به خود خیانت کردهاید. حالا باز بنشینید و بگویید بازی شما قواعد خود را دارد!
جنسیت کلمهی بامزهایاست که پشت لباس روابط ما قایم میشود. ارتباط با جنس مخالف همیشه ملموستر و پذیرفتهتر بودهاست.
چون پشتش کشش و واکنشی قرار میگیرد که رابطه را لذتبخش میکند..
کافیست جنسیت را از روابطمان حذف کنیم تا دیگران بهما بخندند! یا
اضافه کنیم تا بازهم دیگران بخندند؛ دیگران بخندند و ما خودمان را «روشنفکر» جابزنیم؛ که مهم نیست دیگران چه فکری میکنند یا چه دوست دارند. من اینجور راحتم.
خود دروغگویی خندهداریست.
چه کوچک هستند آدمها وقتی با کسی، برای بهدست آوردنش موافق و همعقیده میشوند! تایید میکنند و لبخند میزنند! تمام رسوم ادبی و فلسفی را بهکار میگیرند که اعلام کنند همه چیز بروفقمراد است!
پیشترها، برایم شکل روابط همیشه مریض بود. فکرمیکردم شاید من مریض نگاهش میکنم؛ ولی میدانستم که این بوی گند فاضلاب مال من نیست. بچهها را میدیدم که بدون توجه به جنسیتشان دنبال هم میدوند و بازی میکنند. با هم دعوا میکنند، از هم متنفر میشوند، عاشق میشوند، دوست میشوند و دشمن.
میشد به اینها گفت رابطه. چون وجود داشت، اما بدون جنسیت. ولی در مقیاس بزرگترها، همین «رابطه» بوی گند میداد . رفتار بزرگسالان برای در نظر نگرفتن جنسیت و یکسانسازی ارتباطات بیشتر به یک پانتومیم خنده دار شبیه میشد.
تا اینکه از پسر بچه کوچکی پرسیدم: «دوستهای دخترت را بیشتر دوست داری یا پسر؟» جواب صحیح را آن روز گرفتم. گفت: «هیچکدام.» در حقیقت از سنی به بعد، دوستان همجنس، برای آدمها شکل دیگری به خود میگیرند. این مساله به ژنتیک برمیگردد، نه به جداسازی فرهنگی.
حال باید داستان آدمک را بگویم
آدمکی که میان این گرداب روابط بود.آدمکی که جور دیگر اندیشید . آدمک، جنسیت را از روابط جداکرد و همین چهرهی آدمک را خیلی خشن نشان میداد. چیزهای زیادی را ردکرد تا به اینجا رسید . مارکهای زیادی بهاو چسبید؛ اما مهم نبود، چون آدمک میخواست از بالا نگاه کند. چون از بالا نگاه کردن خصلت آدمکهاست.
او دیگر بیجهت با کسی بهخاطر جنس مخالفش نرم رفتار نکرد. یا بیجهت ایثار نکرد. بیجهت وقت صرف نکرد. به ازای چیزی که میگرفت پرداخت میکرد. دیگر نگران از دست دادن کسی نبود. دیگر نگران نبود که وقتی توی چرت کسی میزند وی از او متنفر بشود. دیگر دنبال کسی بدود یا جنس مخالف را مثل ماهی توی تنگ ببیند، بترسد که لمسش کند که شاید ماهی بدش بیاید. دیگر قیافهی آدمها یکی شد برایش. بعضی ها شدند سرباز. آنهایی که مثل همه بودند. برای همین بیشترینها سرباز بودند. هر کدام که قدرت بیشتری داشت مهرهی بهتر و کمتری ازنظر تعداد شد. ولی اینبار بازی آدمک فرق کرد. همهی اینها باعث شد که او حباب بلورین دور جنس مخالف را بشکند. و حالا راحت میتوانست بنشیند و نگاهکند. نگاهکند و از تلاشی که جنس مخالف برای قایمکردن خودش می کرد خندهاش بگیرد. چون سایرین هنوز نمیدانستند که در مقابل آدمک حجابی ندارند و میشود طیف روحیشان را بهسادگی دید. دیگر نرمش و رفتارفهمگرای دیگران فریبش نمیداد، بلکه او را به خنده میانداخت؛ اکنون خودش را شاه فرض میکرد. واین گاهی میتوانست باعث قضاوت بی رحمانهی او شود.
و ازهمه مهمتر، اینکه دیگر هرگز یک مهرهی سرباز نمیتوانست در مسیر زندگیاش نقش وزیر را بازی کند.
آدمها اما اینطور بزرگ نشدند. آنها بهجای شخصیت، جنسیت را قرارمیدادند وامروزه این بزرگترین ایراد در آدمهاست. تغییری که آدمک خود را به انجام آن ملزوم دانست. او میدید که تا دیروز آدمها همهگی پشت چهرهی جنسیت قایم شدهبودند. آنها خود را یا جواهر مینامیدند و یا فرزند پادشاه لقب میدادند. یکی باید حجاب میداشت و دیگری باید خودرا مجسمهای بزرگ از استواری نمایش میداد.
سرانجام اما این دیوار فروریخت. تمام تلاش خندهداری که امروزه آدمک در اطراف خود مشاهدهمیکند، بهخاطر همین فروپاشی جنسیت آدمهاست. او امروز میبیند که دیگر زنها آن مخفی بودن و عجیب بودن را ندارند و حالا دور خودشان میگردند. اکنون آنها سعی میکنند تا ارزش دیگری برای خود پیدا کنند و زور بزنند تا بر بالای سر نیزه قرارش بدهند؛ تا شاید راه نجاتی پیدا کنند. مردها امروز خودشانهم به خندهدار بودن آرمانها، تفاسیر و حرفهای زمختشان پی بردهاند. و تنها راه چاره برایشان این بوده که خودشون را به خریت بزنند.
خیلی طول کشید تا آدمک بفهمد اینجا فقط یک صفحه شطرنج است؛ پراز مهره و بازیگر. آدمک سرانجام دریافت که چرا آدمها هرکدام از دیگری بالا میروند؛ که چرا همه ابزارند، نردباماند.
در این صفحهی شطرنج، بعضیها میبازند و بعضیها میبرند. برندهها به دیگران میبازند و بازندهها برندگان دیگری را شکست میدهند. دراین صفحه، شخصیت هرفرد بهجای کمقدرتترین و پرارزشترین مهره بازی می کند... یعنی شاه.
واقعیت این است که سایر مهرهها «فقط» باید برای شاه بازی کنند؛ و وقتی مهرهای فدای مهرهی دیگر میشود هرگز شاه را سرزنش نمیکنند. شاه مجازاست که هرمهرهای را برای خودش بازیدهد، فدا کند یا حتی گاهی بگوید این مهره مزاحم کارهای من است.
طول کشید تا نقاط گمشدهی این پازل را بسازد. دریافت هرآدمکی که در صفحهی شطرنج خودش شاه است در صفحهی شطرنج دیگران مهرهی سادهای بیش نیست؛ و اشکال اینجاست که تنها یک صفحه بازی وجود دارد. اینکه واقعاً یک احمق از لذت باختن برای دیگری صحبت میکند. اینکه در شطرنج، شاه تنها مهرهی لازم است و دیگران باید برایش بازیکنند. اینکه نباید دچار عذابوجدان گردید اگر دیگران را بازیمیدهید یا با شما بازیمیکنند. شما باید زمانی برنجید که شاه بودید و برای شاه دیگر خود را مغلوب کردید و لذت نصیب خود ساختید. چرا که شما در این شرایط سرداری هستید که لیاقت فرماندهی را ندارد. شما به خود خیانت کردهاید. حالا باز بنشینید و بگویید بازی شما قواعد خود را دارد!
واژه های کثیف !
این مقاله دارای چند قسمت می باشد و طی آن تصمیم دارم اتفاقات و رفتارهایی را توضیح دهم که در فرهنگ عامه بشکل خوبی از آن یاد میشود اما ارائه آنها در زمانهایی تماماٌ بازی افراد با دیگران است!. بعضی از این بازیها خواسته و بعضی هم نا خواسته انجام می شود . هر کدام از این واژه ها در مقطعی بکار گرفته می شود و در نتیجه مقاله ممکن است تا حدی از این شاخه به آن شاخه بپرد .اما به هر جهت بدست آوردن یک دید کلی از آنان شاید بتواند در لحظاتی که شرایط بحرانی را می گذرانید به یاری شما بیاید
یا حد اقل دلیل اتفاقی برایتان روشنتر گردد.
برای این مهم تعدادی واژه وجود دارند که من یکی یکی آنها را طی چند مقاله توضیح خواهم داد....
1- تفاهم – بزرگترین دروغ به خود و دیگری !
نحوه ارائه : نا خواسته
نتیجه : اشکالات و درگیریهای بعد از ازدواج
روابط آدمها شکلهای پیچیده ای دارد. آدمها همواره دارای اعتقادات و علایقی هستند که در سرشت آنها شکل گرفته و شخصیت آنها را ساخته است. این خصوصیات چیزهایی هستند که درواقع برای اینکه بتوان با کسی بود و یا برعکس آن ، نقش حیاتی را بازی می کنند. در ارتباطات برای به هم پیوستن دو نفر ، چه در قالب ازدواج و چه در قالب دوستی ، این خصوصیات هستند که شدنی بودن این امر را ممکن و یا ناممکن می سازند . در فرهنگ عامه به دو نفر که دارای خصوصیات یکسانی باشند و دید و استنباطی شبیه به یکدیگر از مسائل بیرون و درون داشته باشند را ، افرادی که با یکدیگر تفاهم دارند خطاب می کنند! این کلمه در واقع دلیل اصلی برای انتخاب یک همسر مطلوب از سوی افراد ذکر می گردد. به هر دختر و پسری که برسید و از آنها سوال کنید برای انتخاب یک همسر چه فاکتوری مهم است ، بلافاصله مانند یک ضبط صوت عنوان می کنند که باید با هم تفاهم داشته باشند! اما متاسفانه این کلمه در جای خودش بکار گرفته نشده! تفاهم از نگاه عام بدین معناست که از موضوعی افراد یک برداشت مشترک داشته باشند و در نتیجه می توانند همدیگر را در زندگی درک کنند. افراد برای شناسایی یکدیگرو پیدا کردن وجود یا عدم وجود تفاهم ، معمولاٌ شروع به ابراز و ارائه کردن شرایط و خصوصیات و علایق خود در موضوعات مختلف می کنند. اونها با هم صحبت می کنند و زمان صرف می کنند و در صورت جور بودن آن کلی ذوق می کنند که با هم تفاهم دارند! ولی این رابطه در صورت منجر شدن به ازدواج ، افراد را تبدیل به زوجهایی می کند که پوست یکدیگر را می کنند! آنها مانند هزاران زن و شوهری می گردند که در اطراف خود می توانید آنها را بیابید و ببینید که چگونه با وجود داشتن عشق و علاقه و تفاهم در ابتدا ، اکنون مشکلات عجیبی در زندگی آنها نمود کرده است! !!
چراکه معنای صحیح کلمه تفاهم چیز دیگریست ! تفاهم یعنی درک وضعیت و قبول شرایط در لحظه مناسب . این دو تفسیر به ظاهر مربوط به هم ، بی نهایت با هم اختلاف دارند!
در واقع به اعتقاد من نقش کلمه تفاهم را در زبان باید کلمه هم باشگاهی بازی می کرد که متاسفانه این چنین نیست. زیراکه هیچ دو نفری در دنیا نیستند که عضو یک باشگاه باشند و نتوانند با هم زندگی کنند. این دو نفر حتی اگر به هیچ عنوان با یکدیگر تفاهم ( در معنی لغت ابتدایی ) هم نداشته باشند ، می توانند شاد و سلامت در کنار یکدیگر زندگی کنند. انسانها هر کدام دارای خصوصیاتی بد و خوب هستند. دارای یکسری عقاید و واکنشها نسبت به اطراف هستند. اینکه این واکنشها یکی باشد تفاهم نیست بلکه پذیرفتن یک واکنش بدور از قضاوت معنی اصلی کلمه تفاهم است. براحتی می توان با فردی که دارای بزرگترین اشکالات از هر نظر است زندگی راحت و آرامی داشت به شرطی که این ایرادات از سوی شما پذیرفته شود . اما فقط کافیست که شما بخواهید خلاف این عمل کنید! نتیجه کاملاٌ واضح است. در حقیقت چکیده مطلب این است که معتای صحیح واژه را بپذیرید. در زمان شناسایی بجای یافتن پوینت های مشترکی که با هم دارید ، به میزان قبول یا عدم قبول فکتهای بد و فکتهای غریب شخصیت وی ، بپردازید. یافتن اینکه چه چیزهای مشترکی دارید کار احمقانه ایست بلکه بررسی اینکه این اختلافات تا چه حد پذیرفتنی و قابل هضم است برگ برنده شما خواهد بود .
2- از خود گذشتگی و ایٍثار عامل خالی شدن افراد از درون !!
نحوه ارائه : خواسته و نا خواسته
نتیجه : تحمل یک ماسک از شخصیت غیر واقعی و احساس شکنندگی شخصیتی!
جلوه ناخودآگاه:
همگی افراد دارای خواستها و شرایطی هستند که شخصیت آنها را می سازد. توجه کنید که این خواستها عموماٌ خصوصیات فردی نیستند.صرفاٌ خواسته هستند و عموماٌ هم چیزهای بظاهر بی ارزشی میزنند. آنها حتی می تواند بسادگی چیزهای واقعاٌ غیر ضروری در خوشبختی دو نفر باشند! بسادگی اینکه یک زن همیشه همسری قد بلند می خواسته! یا یک مرد همواره دوست داشته که دارای زنی باشد که به وی متکی باشد . اینکه مردی همواره دوست دارد علیرقم آزاد گذاری زن تصمیم گیرنده نهایی خانه اش باشد . و هزاران مورد دیگر که عموماٌ حتی وقتی جدا جدا به آنها نگاه می کنید نه تنها چیز ضروری نیستند بلکه مخالف با منافات ازدواج و زندگی مشترک وحتی ارتباطات دوستانه هم هستند! همه افراد دارای این خصوصیات هستند . حال مسئله اینجاست که آدمها شروع به قایم کردن اینها می کنند! در حقیقت تمام این خصوصیات بد و خوب از شما راندمانی را می سازد که آن را شما می نامند. تمام چیزهای بد وخوب با هم این راندمان را ساخته اند و اگر این راندمان به هم بخورد شما برای مدتی خود نخواهید بود! چرا می گویم برای مدتی ، چون قدرت پنهان کردن و خفه کردن چیزهایی که هستید را ندارید! اگر هم بتوانید اینکار را انجام دهید قطعاٌ ریشه شادابی خود را سوزانده اید! در حقیقت از خود گذشتگی کار احمقانه ای در زندگی افراد می باشد...آدمها قرار نیست در صورت اینکه بخواهند با کسی باشند خود را عوض کنند. بلکه در صورت وجود تفاهم ( در واژه جدید ) افراد همه چیز بد وخوب را با هم می پذیرند.
معمولاٌ دید منطقی به ماجرا سبب ایجاد این ایراد می گردد! چراکه فرد با خود می اندیشد که این خواسته چیز بظاهر صحیحی نیست و از آن صرف نظر میکند. یا مثلاٌ شرایطی را در فرد مقابل علیرقم اینکه همیشه برایش ثقیل بوده ، بخاطر خود فرد و دستیابی به وی می پذیرد و از آن صرف نظر می کند!
این اشتباه بزرگیست. چراکه بعد از ازدواج یا حداقل دست یابی به فرد مورد نظر این خصوصیتها کم کم خود را نمایان می کنند و اینقدر بشما فشار می آورند تا از خود بی خودتان نمایند. ذهن شما باید اکنون انرژی هم صرف بازداشت این نیروها بنماید. نیروهایی که در واقع هیچ چیز نیستند بجز خود شما! چکیده مطلب اینکه برای بدست آوردن کسی بازی نکنید ! خود را دیگری نشان ندید ! و خود را سانسور نکنید! هرکس هر چقدر هم که ارزشمند باشد اگر قرار باشد برای بودن با وی شما رو در روی خود قرار بگیرید حماقت بزرگی مرتکب شده اید
جلوه خود آگاه :
عموماٌ این رفتار بیشتر در آقایان صورت می گیرد. آنها برای بدست آوردن دختری ، حال چه بقصد دوستی و چه بقصد ازدواج ، رفتارهایی از خود نشان می دهند که مربوط به آنها نیست! بعضی از این رفتارها بازهم نا خود آگاه و بعضی از آنها خود آگاه است! موارد خود آگاه بیشتر در زمانی شکل می گیرد که فردی بخواهد به هر قیمتی شخصی را بدست بیاورد! بدست آوردن نه در شکل سوءاستفاده ، بلکه در این شکل که اینقدر فردی در نظرش خواستنی است که باید برای وی باشد .تاکید اینکه این تقلا اصلاٌ به معنای واژه عشق نمی باشد. صرفاٌ خواستن فردیست که شما واقعاٌ تاییدش می کنید! جنس مخالف بدلیل تشابه این رفتار با عشق، شاید فریفته گردد اما به هر حال فرد همیشه با چشمانی بسته در اتوبان ، بدون دقت به مقدار هزینه ای که می پردازد حرکت می کند !
آرزوی داشتن کسی در افراد باعث میشود که خود را بی وقفه در حال ارائه سرویس بیابند! آنها می ترسند که رابطه ای که شکل نهال دارد پاره گردد! آنها نرم از عقاید خود دفاع می کنند . آنها امکان فرار و بازی را خود به فرد مقابل میدهند . آنها می پردازند و می پردازند . در خصوصیت آشکار این گروه می توان مشاهده کرد که فرد حتی خود را به تمام اتفاقات زندگی جنس مخالف هم علاقهمند نشان میدهد! چی شد؟ ...خبرم کن.... کمک لازم نداری؟ .... نگران شدم! و .. و .. و . انواع و اقسام اظهارات و رفتارهای دوستانه که در واقع وامهایی هستند که افراد از خود می گیرند و رایگان در اختیار دیگری قرار میدهند تا شاید روزی باز پس گرفته شود!!!
تمام اینها بازی کثیفی است که با کلمات در پشت واژه ها انجام داده میشود تا فردی بدست آید! در اصطلاح، من این افراد را گداهای عاطفه می نامم.
این گروه دارای رفتارهای نا خود آگاهی نیز هستند. یعنی بطور نا خواسته در روابط بصورت مفعول هستند! در مثال باید عنوان کنم که برای جلوگیری از افتادن ستونی که دیگر پایه ندارد ، دو نفر باید از دو جهت به آن نیرویی یکسان وارد کنند. در غیر اینصورت نهایتاٌ ستون بر سر فردی که نیروی کمی ارائه میدهد خراب خواهد شد!
در روابط این افراد عموماٌ بصورت نا خود آگاه تمامی امکانات انتخاب و حرکت را از دست میدهند! آنها صرفاٌ خود را دفع می کنند و دیگری را آزاد می گذارند. حال این در خود ریزی چه زمانی و در کجا و به چه صورت بروز خواهد کرد خود داستان دیگریست. نکته دیگر اینکه این افراد در روابط با جنس مخالف یک چهره دارند و در روابط با جنس موافق چهره دیگری!! و این بسیار چیز ناخوشایندی از آنان بتصویر خواهد کشید و باعث خواهد شد بخاطر قضاوتی که در شخصیت وی می کنند در لحظه دیگری از دیدن شخصیت دیگر وی ، آنچنان جا بخورند که حتی وی را نشناسند!
در انتها نمی توانم توضیح بدهم که اینکار را نکنید! این شخصیت یکنفر است و نحوه حرکتی که ترجیح می دهد . فقط می توانم بگویم که اکنون باید در رفتارها دقیقتر شوید تا بتوانید واقعی یا غیرواقعی بودن آنها را
درک کنید. اکنون باید بدانید چرا بعد از ارتباطات گاهاٌ احساس ضعف شخصیت می کنید . و اکنون باید بهتر تصمیم بگیرید که این فرد مورد خواست شماست و یا نه. و در صورت رعایت این مسئله حداقل چیز غیر قابل انتظاری را مشاهده نخواهید کرد...
ادامه دارد ...
این مقاله دارای چند قسمت می باشد و طی آن تصمیم دارم اتفاقات و رفتارهایی را توضیح دهم که در فرهنگ عامه بشکل خوبی از آن یاد میشود اما ارائه آنها در زمانهایی تماماٌ بازی افراد با دیگران است!. بعضی از این بازیها خواسته و بعضی هم نا خواسته انجام می شود . هر کدام از این واژه ها در مقطعی بکار گرفته می شود و در نتیجه مقاله ممکن است تا حدی از این شاخه به آن شاخه بپرد .اما به هر جهت بدست آوردن یک دید کلی از آنان شاید بتواند در لحظاتی که شرایط بحرانی را می گذرانید به یاری شما بیاید
یا حد اقل دلیل اتفاقی برایتان روشنتر گردد.
برای این مهم تعدادی واژه وجود دارند که من یکی یکی آنها را طی چند مقاله توضیح خواهم داد....
1- تفاهم – بزرگترین دروغ به خود و دیگری !
نحوه ارائه : نا خواسته
نتیجه : اشکالات و درگیریهای بعد از ازدواج
روابط آدمها شکلهای پیچیده ای دارد. آدمها همواره دارای اعتقادات و علایقی هستند که در سرشت آنها شکل گرفته و شخصیت آنها را ساخته است. این خصوصیات چیزهایی هستند که درواقع برای اینکه بتوان با کسی بود و یا برعکس آن ، نقش حیاتی را بازی می کنند. در ارتباطات برای به هم پیوستن دو نفر ، چه در قالب ازدواج و چه در قالب دوستی ، این خصوصیات هستند که شدنی بودن این امر را ممکن و یا ناممکن می سازند . در فرهنگ عامه به دو نفر که دارای خصوصیات یکسانی باشند و دید و استنباطی شبیه به یکدیگر از مسائل بیرون و درون داشته باشند را ، افرادی که با یکدیگر تفاهم دارند خطاب می کنند! این کلمه در واقع دلیل اصلی برای انتخاب یک همسر مطلوب از سوی افراد ذکر می گردد. به هر دختر و پسری که برسید و از آنها سوال کنید برای انتخاب یک همسر چه فاکتوری مهم است ، بلافاصله مانند یک ضبط صوت عنوان می کنند که باید با هم تفاهم داشته باشند! اما متاسفانه این کلمه در جای خودش بکار گرفته نشده! تفاهم از نگاه عام بدین معناست که از موضوعی افراد یک برداشت مشترک داشته باشند و در نتیجه می توانند همدیگر را در زندگی درک کنند. افراد برای شناسایی یکدیگرو پیدا کردن وجود یا عدم وجود تفاهم ، معمولاٌ شروع به ابراز و ارائه کردن شرایط و خصوصیات و علایق خود در موضوعات مختلف می کنند. اونها با هم صحبت می کنند و زمان صرف می کنند و در صورت جور بودن آن کلی ذوق می کنند که با هم تفاهم دارند! ولی این رابطه در صورت منجر شدن به ازدواج ، افراد را تبدیل به زوجهایی می کند که پوست یکدیگر را می کنند! آنها مانند هزاران زن و شوهری می گردند که در اطراف خود می توانید آنها را بیابید و ببینید که چگونه با وجود داشتن عشق و علاقه و تفاهم در ابتدا ، اکنون مشکلات عجیبی در زندگی آنها نمود کرده است! !!
چراکه معنای صحیح کلمه تفاهم چیز دیگریست ! تفاهم یعنی درک وضعیت و قبول شرایط در لحظه مناسب . این دو تفسیر به ظاهر مربوط به هم ، بی نهایت با هم اختلاف دارند!
در واقع به اعتقاد من نقش کلمه تفاهم را در زبان باید کلمه هم باشگاهی بازی می کرد که متاسفانه این چنین نیست. زیراکه هیچ دو نفری در دنیا نیستند که عضو یک باشگاه باشند و نتوانند با هم زندگی کنند. این دو نفر حتی اگر به هیچ عنوان با یکدیگر تفاهم ( در معنی لغت ابتدایی ) هم نداشته باشند ، می توانند شاد و سلامت در کنار یکدیگر زندگی کنند. انسانها هر کدام دارای خصوصیاتی بد و خوب هستند. دارای یکسری عقاید و واکنشها نسبت به اطراف هستند. اینکه این واکنشها یکی باشد تفاهم نیست بلکه پذیرفتن یک واکنش بدور از قضاوت معنی اصلی کلمه تفاهم است. براحتی می توان با فردی که دارای بزرگترین اشکالات از هر نظر است زندگی راحت و آرامی داشت به شرطی که این ایرادات از سوی شما پذیرفته شود . اما فقط کافیست که شما بخواهید خلاف این عمل کنید! نتیجه کاملاٌ واضح است. در حقیقت چکیده مطلب این است که معتای صحیح واژه را بپذیرید. در زمان شناسایی بجای یافتن پوینت های مشترکی که با هم دارید ، به میزان قبول یا عدم قبول فکتهای بد و فکتهای غریب شخصیت وی ، بپردازید. یافتن اینکه چه چیزهای مشترکی دارید کار احمقانه ایست بلکه بررسی اینکه این اختلافات تا چه حد پذیرفتنی و قابل هضم است برگ برنده شما خواهد بود .
2- از خود گذشتگی و ایٍثار عامل خالی شدن افراد از درون !!
نحوه ارائه : خواسته و نا خواسته
نتیجه : تحمل یک ماسک از شخصیت غیر واقعی و احساس شکنندگی شخصیتی!
جلوه ناخودآگاه:
همگی افراد دارای خواستها و شرایطی هستند که شخصیت آنها را می سازد. توجه کنید که این خواستها عموماٌ خصوصیات فردی نیستند.صرفاٌ خواسته هستند و عموماٌ هم چیزهای بظاهر بی ارزشی میزنند. آنها حتی می تواند بسادگی چیزهای واقعاٌ غیر ضروری در خوشبختی دو نفر باشند! بسادگی اینکه یک زن همیشه همسری قد بلند می خواسته! یا یک مرد همواره دوست داشته که دارای زنی باشد که به وی متکی باشد . اینکه مردی همواره دوست دارد علیرقم آزاد گذاری زن تصمیم گیرنده نهایی خانه اش باشد . و هزاران مورد دیگر که عموماٌ حتی وقتی جدا جدا به آنها نگاه می کنید نه تنها چیز ضروری نیستند بلکه مخالف با منافات ازدواج و زندگی مشترک وحتی ارتباطات دوستانه هم هستند! همه افراد دارای این خصوصیات هستند . حال مسئله اینجاست که آدمها شروع به قایم کردن اینها می کنند! در حقیقت تمام این خصوصیات بد و خوب از شما راندمانی را می سازد که آن را شما می نامند. تمام چیزهای بد وخوب با هم این راندمان را ساخته اند و اگر این راندمان به هم بخورد شما برای مدتی خود نخواهید بود! چرا می گویم برای مدتی ، چون قدرت پنهان کردن و خفه کردن چیزهایی که هستید را ندارید! اگر هم بتوانید اینکار را انجام دهید قطعاٌ ریشه شادابی خود را سوزانده اید! در حقیقت از خود گذشتگی کار احمقانه ای در زندگی افراد می باشد...آدمها قرار نیست در صورت اینکه بخواهند با کسی باشند خود را عوض کنند. بلکه در صورت وجود تفاهم ( در واژه جدید ) افراد همه چیز بد وخوب را با هم می پذیرند.
معمولاٌ دید منطقی به ماجرا سبب ایجاد این ایراد می گردد! چراکه فرد با خود می اندیشد که این خواسته چیز بظاهر صحیحی نیست و از آن صرف نظر میکند. یا مثلاٌ شرایطی را در فرد مقابل علیرقم اینکه همیشه برایش ثقیل بوده ، بخاطر خود فرد و دستیابی به وی می پذیرد و از آن صرف نظر می کند!
این اشتباه بزرگیست. چراکه بعد از ازدواج یا حداقل دست یابی به فرد مورد نظر این خصوصیتها کم کم خود را نمایان می کنند و اینقدر بشما فشار می آورند تا از خود بی خودتان نمایند. ذهن شما باید اکنون انرژی هم صرف بازداشت این نیروها بنماید. نیروهایی که در واقع هیچ چیز نیستند بجز خود شما! چکیده مطلب اینکه برای بدست آوردن کسی بازی نکنید ! خود را دیگری نشان ندید ! و خود را سانسور نکنید! هرکس هر چقدر هم که ارزشمند باشد اگر قرار باشد برای بودن با وی شما رو در روی خود قرار بگیرید حماقت بزرگی مرتکب شده اید
جلوه خود آگاه :
عموماٌ این رفتار بیشتر در آقایان صورت می گیرد. آنها برای بدست آوردن دختری ، حال چه بقصد دوستی و چه بقصد ازدواج ، رفتارهایی از خود نشان می دهند که مربوط به آنها نیست! بعضی از این رفتارها بازهم نا خود آگاه و بعضی از آنها خود آگاه است! موارد خود آگاه بیشتر در زمانی شکل می گیرد که فردی بخواهد به هر قیمتی شخصی را بدست بیاورد! بدست آوردن نه در شکل سوءاستفاده ، بلکه در این شکل که اینقدر فردی در نظرش خواستنی است که باید برای وی باشد .تاکید اینکه این تقلا اصلاٌ به معنای واژه عشق نمی باشد. صرفاٌ خواستن فردیست که شما واقعاٌ تاییدش می کنید! جنس مخالف بدلیل تشابه این رفتار با عشق، شاید فریفته گردد اما به هر حال فرد همیشه با چشمانی بسته در اتوبان ، بدون دقت به مقدار هزینه ای که می پردازد حرکت می کند !
آرزوی داشتن کسی در افراد باعث میشود که خود را بی وقفه در حال ارائه سرویس بیابند! آنها می ترسند که رابطه ای که شکل نهال دارد پاره گردد! آنها نرم از عقاید خود دفاع می کنند . آنها امکان فرار و بازی را خود به فرد مقابل میدهند . آنها می پردازند و می پردازند . در خصوصیت آشکار این گروه می توان مشاهده کرد که فرد حتی خود را به تمام اتفاقات زندگی جنس مخالف هم علاقهمند نشان میدهد! چی شد؟ ...خبرم کن.... کمک لازم نداری؟ .... نگران شدم! و .. و .. و . انواع و اقسام اظهارات و رفتارهای دوستانه که در واقع وامهایی هستند که افراد از خود می گیرند و رایگان در اختیار دیگری قرار میدهند تا شاید روزی باز پس گرفته شود!!!
تمام اینها بازی کثیفی است که با کلمات در پشت واژه ها انجام داده میشود تا فردی بدست آید! در اصطلاح، من این افراد را گداهای عاطفه می نامم.
این گروه دارای رفتارهای نا خود آگاهی نیز هستند. یعنی بطور نا خواسته در روابط بصورت مفعول هستند! در مثال باید عنوان کنم که برای جلوگیری از افتادن ستونی که دیگر پایه ندارد ، دو نفر باید از دو جهت به آن نیرویی یکسان وارد کنند. در غیر اینصورت نهایتاٌ ستون بر سر فردی که نیروی کمی ارائه میدهد خراب خواهد شد!
در روابط این افراد عموماٌ بصورت نا خود آگاه تمامی امکانات انتخاب و حرکت را از دست میدهند! آنها صرفاٌ خود را دفع می کنند و دیگری را آزاد می گذارند. حال این در خود ریزی چه زمانی و در کجا و به چه صورت بروز خواهد کرد خود داستان دیگریست. نکته دیگر اینکه این افراد در روابط با جنس مخالف یک چهره دارند و در روابط با جنس موافق چهره دیگری!! و این بسیار چیز ناخوشایندی از آنان بتصویر خواهد کشید و باعث خواهد شد بخاطر قضاوتی که در شخصیت وی می کنند در لحظه دیگری از دیدن شخصیت دیگر وی ، آنچنان جا بخورند که حتی وی را نشناسند!
در انتها نمی توانم توضیح بدهم که اینکار را نکنید! این شخصیت یکنفر است و نحوه حرکتی که ترجیح می دهد . فقط می توانم بگویم که اکنون باید در رفتارها دقیقتر شوید تا بتوانید واقعی یا غیرواقعی بودن آنها را
درک کنید. اکنون باید بدانید چرا بعد از ارتباطات گاهاٌ احساس ضعف شخصیت می کنید . و اکنون باید بهتر تصمیم بگیرید که این فرد مورد خواست شماست و یا نه. و در صورت رعایت این مسئله حداقل چیز غیر قابل انتظاری را مشاهده نخواهید کرد...
ادامه دارد ...
-
واژه هاي کثيفقسمت دوم
خوش برخوردی!
نحوه ارائه : خواسته .
نتيجه : تلاش براي ارتباطاين مسئله تقريباٌ بطور کامل توسط آقايان ارائه مي گردد! شايد بارها ديده باشيد يا برايتان پيش آمده باشد که ، مثلاٌ شريک شما از اينکه مي بيند شما با ديگران بگو و بخند داريد و يا خيلي باز و راحت با ديگران صحبت مي کنيد ، بسيار ناراحت شده باشد و يا حتي اين مسئله باعث بوجود آمدن مشاجراتي هم در بين شما شده باشد. حقيقت مسئله اين است که خارج از مسئله تعصب و حسودي و چيزهاي جانبي ديگر، واقعيتي وجود دارد که عموماٌ آقايان از آن با خبر هستند و معمولاٌ خانمها کاملاٌ از آن بي خبر! و براي همين واقعيت بي تفسير است که آقايون معمولاٌ نمي توانند به شريکشان حالي کنند که نگراني آنها از چيست! و از طرفي ديگر همسر احساس مي کند که داراي شريکي با نقطه نگاه بسته اي مي باشد! و اين اتهام نيز براي آقايان بسيار سنگين مي باشد.
مسئله اي که من آن را لاس خشک مي نامم! چيزي که در مکانها و اجتماعاتي که زنها مدام با آقايان برخورد دارند بسادگي اتفاق مي افتد. بطور مثال در محيطهاي کاري و يا مهماني ها !
آقايان معمولاٌ بسادگي به فردي نزديک مي گردند و با مسائل ساده اي بحثي را شروع مي کنند! موضوعاتي که کاملاٌ جنبه عادي داشته و به هيچ عنوان هيچ چيز غير عادي و خارج از عرفي در آن نيست! آنها صرفاٌ صحبت مي کنند و تبادل نظر مي کنند . هم چيز عادي بنظر مي رسد اما در حقيقت در پشت اين بازي ساده تمام زوايا و کنترل ذهني بر روي شناخت و تعيين ميزان دست يابي به شخص مورد نظر معطوف مي گردد! آنها کاملاٌ ريز ريز حرکات فرد به اصطلاح تارگت را زير نظر دارند.از نحوه پاسخگويي ، ميزان مشارکت در بحث ، برق نگاه ، و حتي تبسم در حين صحبت! تمام روزنه ها را شناسايي مي کنند و بحث را بطور نا ملموس و مودبانه پيش مي برند ! در حقيقت اگر چيزي دريافت گرديد که بسادگي مي تواند در مواقع بهتر از آن جهت دستيابي به فرد مورد نظر استفاده گردد . در غير اين صورت مرد هيچ چيزي نباخته! يک صحبت ساده و بدون بازخواست با فردي انجام داده و لذت ناشي از بازي را نصيب خود کرده است! از طرف ديگر زنها معمولاٌ بسادگي درگير اين بازي مي گردند...زنها مي خواهند نشان دهند که موجوداتي بسيار قيمتي هستند و داراي سطح شعوري بالايي.در نتيجه آنها هم براحتي در اين بازي شرکت مي کند و تبادل ارتباط مي کنند . آنها بدلايل ديگري از جمله فرصتي ساده براي ارتباط با ديگران هم ، باز خود را درگير اين بازي يک جانبه مي کنند. بازي که تنها نقاط و روزنه هاي نفوذي را براي ديگران رو خواهد کرد و يا حتي همانطور که گفتم هيچ که نباشد لذت يک بازي را به شخصي تقديم کرده اند! البته نمي توانم عنوان کنم که خانمها از اين به بعد کاملاٌ خشک و بي ارتباط رفتار کنند يا همه ارتباطات در اين مسير ياد شده پيش مي رود. اما اکنون بايد با خواندن اين مسئله بياد داشته باشد که از بحثهاي بي مورد و صحبتهاي بي دليل اجتناب بورزيد. حال بايد کاملاٌ دريافته باشيد چرا فردي بي جهت به يک موضوع پيش و پا افتاده علاقه نشان ميدهد و دقايقي وقت را از شما مي گيرد تا از چند و چون مسئله با خبر گردد! و حال بايد متوجه شده باشيد به چه دليلي نا گفتني شريک شما همواره نگران حرکتهاي شما و نحوه ارتباطات شما را کنترل مي کند...
زندگي مشترک
نحوه ارائه : نا خواسته
نتيجه: سردي زندگي زناشوییمتاسفانه در ارائه اين کلمه تا حد زيادي اغراق شده است. زندگي مشترک تصويری از زندگي است که همه زواياي آن براي هر دو شريک نا پنهان و واضح است...اما متاسفانه اين چنين پيداست که افراد فکر مي کنند در زندگي مشترک بايد همه چيز هم با هم تقسيم گردد! آنها چيزي را از يکديگر مي گيرند که براحتي فقدان آن زندگي افراد را نابود مي کند! يعني فقدان مکان و حريم تنهايي! منظور از اين خلوت در حقيقت اصلاٌ خلوتهاي لحظه اي ، مسائل غار تنهايي آقايان و يا چاه فرو ريزي خانمها نيست! بلکه دقيقاٌ چيزي است که بايد آن را حريم فردي ناميد...متاسفانه خانمها علاقه و تاثير شديدي در سوزاندن اين حريم دارند..آنها همه چيز را مشترک دوست دارند که البته دليل اين امر را من بيشتر ضربه پذيري اجتماعي و عواطف روحي بيش از حد و از کنترل خارج شده آنها مي دانم. آنها همه چيز را مشترک مي خواهند...در حقيقت مرد بعد از ازدواج حتي يک اتاق راحت و تنها براي خود ندارد.. جايي که روزانه خود را در آن بازسازي کند. در مورد مرداني که خانمهاي آنها خانه دارهستند مسئله بغرنج تر است..خانمها همه روز را در خانه داراي حريم شخصي هستند. آنها در طول روز براي خودشان فضا و زماني کامل براي بازي و رويا پردازي در کنار تمام مسووليتهاي سنگين خانه داري را دارا هستند.
زماني که مرد از کار به خانه بر مي گردد وي براحتي از مسائل خود خارج شده و به سوي مرد هجوم مي آورد و با لبخندي از عشق ، از همسر خود مي خواهد که اکنون وي را ياري نمايد و با وي همگام باشد! اين در حاليست که مرد خسته از افکاري که شايد نيمي از آنها به زندگي شخصي خود مربوط نمي گردد مجالي براي خود ندارد. اين حقيقت که مردان نياز به زماني براي رويا پردازي و حتي بازي دارند را اگر فراموش کنيم قطعاٌ حماقت بزرگي را مرتکب شده ايم. نکته ديگر و پنهان در اين مورد اين است که خيلي از آقايان و خانمها اصلاٌ علاقه اي به اينکه در يک بستر بخوابند را ندارند! و اين تصويري است که ما همواره آن را رسم مي کنيم و مي خواهيم به همه بزور بقبولانيم که يکي از نشانه هاي عشق همين مورد است! در حاليکه زمان قبل از خواب و همچنين زمان خود خوابيدن ، لحظاتي است که هيچکس نبايد در آن شريک گردد . ولي با اين شيوه رايج همواره فردي در کنار شماست و شما بايد در فکر خود بدنبال خود باشيد و حتي از روياي شيريني هم نتوانيد لبخند بزنيد که مبادا مجبور باشيد جواب پس بدهيد! البته مسائل ديگري را هم لازم نمي بينم توضيح دهم که بعضي ها کلاٌ خوش خواب هم نيستند و اين موارد برايشان کابوسي از خجالت را در ضمير خويش ببار مي آورد! در حقيقت در زندگي مشترک بجاي اينکه تنها مسائل از پشت پرده بيرون بيايند امکان يک حريم ذاتي را از بين مي برند.بطور شخصي از تمامي افرادي که اين مهم را رعايت کرده بودند و حريمهاي جداگانه اي را براي خود ساخته بودند زماني که مي پرسيدم مسئله به چه شکل پيش مي رود نکات جالبي را مطرح می کردند
آنها عنوان مي کردند که زمان ياد شده در ابتدا از سوي ما کمي با دلخوري تحمل مي شد. چراکه فکر مي کرديم احتمالاٌ مسئله اي پيش آمده که از آن بي خبريم يا ناراحتي پيش آورده ايم که متوجه آن نيستيم! اما بعد که متوجه شديم اين زمان چقدر لازم و حياتيست کاملاٌ شرايط را براي خلوت وي آماده مي کرديم...
نکته ديگر اينکه عنوان ميشد: در گذشته همواره وقتي هر دو از سر کار به خانه مي آمديم فضايي براي ترميم نداشتيم. با هم در جلو تلويزيون مي نشستيم و با هم حرف ميزديم و من بشخصه بايد حواسم را که در اطراف سرم مي چرخيدند مدام جمع مي کردم! گاهي حتي بايد تظاهر مي کردم که دارم گوش مي دهم! بطور دقيق تا ساعتها آماده بودم که به نقطه اي فرار کنم! چراکه زماني که خودم ترميم نشده ام نمي توانم کس ديگري را ترميم کنم. ما هر دو خسته در واقع سعي داشتيم بعد از کار زندگي زناشويي خود را شبيه سازي کنيم اما بعد که هر کدام دچار حريمهاي شخصي گشتيم.ماجرا تفاوت زیادی با گذشته پیدا کرد.
من و همسرم زماني که از کار به خانه بر مي گرديم هر کدام دوش مي گيريم و به فضاي خود مي رويم. من گاهي به روزم فکر مي کنم ، روزنامه مي خوانم و يا گاهي حتي با کامپيوتر مشغول مي گردم . ازهمه جالبتر اينکه تمام اينها تنها يک يا دو ساعت طول مي کشد و پس از آن هر دو ما کاملاٌ تازه و آرام به کنار هم مي آييم و شروع به آماده کردن و صرف کردن شام با يکديگر مي کنيم.زمان بعد از شام را هم کاملاٌ براي ما لحظاتي دراماتيک شده و حتي گاهي به پياده روي شبانه با يکديگر هم مي رويم..اين در حاليست که قبلاٌ همواره از خستگي در حال مرگ بوديم و اصلاٌ حوصله اضافي نداشتيم..
در مورد زندگي جنسي آنها عنوان مي کردند: در گذشته مسائل جنسي ما از حالت طبيعي خارج شده و کاملاٌ خشک و کسل کننده شده بود . ما هر زمان که مي خواستيم در دسترس ديگري بوديم و شرايط را براي يکديگر مسائد يا نا مسائد مي کرديم. اما پس از اين تغيير رويه زندگي جنسي ما دگرگون شد.. اولاٌ ما هر کدام شرايط لازم را براي مهيا کردن و آماده کردن خود داشتيم . . زمان روابط جنسي ما تغير کرد و مکان آن از بخش هميشه تکراري تخت ، به تمام امکانهاي موجود تغيير کرد. ما همديگر را بسيار جذابتر و تحريک کننده تر يافتيم . اينکه هميشه در دسترس نبوديم حتي باعث شد که من فانتزي هاي جنسي خود را به همسرم اختصاص دهم . بارها مي شد که ما هر دو بسمت سکس در نيمه هاي شب کشيده مي شديم و اين کشش و ممنوعيت باعث مي شد که کاملاٌ تشنه يکديگر شويم تا جايي که بسمت يکديگر هجوم مي برديم و لحظات شيرين و پر حرارتي را مي ساختيم..اين در حالي بود که من فکر مي کردم اين جدايي ريشه جنسي ما را خواهد سوزاند و با اکراه آن را پذيرفتم ولي الان مي بينم نه تنها ما را سرد نکرد بلکه بسيار پر حرارت تر و روابط ما را بيش از پيش دراماتيک تر کرده است....
با توضيح مسائل بالا فکر نمي کنم توضيح ديگري لازم باشد .... نتيجه واضح استشاد و سلامت باشد.
---------------
عشق رومانتيك
قسمت اول – عاشقان با چشمان باز مي خوابند
يكي از موارديكه همواره تكرار شده و بصورت اپيدمي در آمده است مسئله دوست داشتن و عشق مي باشد. متاسفانه عدم برقراري آزاد بين جنسيتها ، در نهايت تاثيراتي رو در جاهاي ديگري خواهد گذاشت. مسئله محدوديت بي شمار براي زنان و همچنين ظرفهاي بزرگ احساسي در آنان باعث مي شود كه اين قطار توسط آنان از مسير خارج گردد. اينكه زنها عامل تحريك قلمداد شوند و براي جلوگيري از به انحراف كشيده شدن سايرين ، سعي در كنترل ارتباطات زنان شود باعث مي گردد، همواره پرده اي بين زنان و حقيقت شكل بگيرد. از طرف ديگر زنان داراي احساسات غالب بر منطق بيشتري نسبت به مردان هستند كه نتيجه اين هم تشكيل ابري غليظ تر از خيال نسبت به مردان ، براي آنان مي شود. اما علاوه بر اين 2 عامل يك مسئله اي در ارتباط با آنان فراموش شده است. اينكه آنها در 9 سالگي به بلوغ مي رسند و بمحض شروع ديگر خواهي بخاطر شرايط خانواده و اجتماع ارتباطات آنان قطع مي گردد! آنها تا سنين 16 يا 17 سال بطور كل فراموش شده مي باشند و هيچ پردازشي بر روي رفتار آنان نمي شود! در واقع شايد به تعبيري چون در اين فاصله 7 يا 8 ساله دختران هنوز شكل نيافته اند و پسرها نيز بالغ نيستند اصلاً نيازي به تحليل اين دوره حس نشده است!! ولي به هرحال اين خلاء فراموش شده زمانيست كه دختران درگير پالسهاي ديگر خواهي هستند ولي به هيچ عنوان مفري براي ارتباط ندارند. در نتيجه در تنهايي خود مشغول شبيه سازي براي آينده و يافتن پاسخي براي تنهايي خود هستند ، آنهم در فرصتي چندين ساله !!! 3 مورد ياد شده بالا در واقع عوامليست كه پي ريزي ماليخولياي احساسي فعلي را براي دختران رقم زده است!! در واقع احساسات براي زنها چيزي ارزشمند و قابل ستايش است اما فكر مي كنم عوامل خارجي باعث شده شكل نرمال اين مسئله از بين برود و آنها را وارد فضاي هپروت و غبار آلود نمايد!جائيكه زنده بودن با احساسات سنجيده مي شود! دختران پس از طي اين فاصله در اولين ارتباطات خود با پسرهاي اطرافيان يا فاميل روبرو مي گردند. پسرهائيكه تازه به سن بلوغ رسيده اند و فشارهاي جنسي و ديگر خواهي آنان آغاز شده است. پسرهائيكه اكنون چيزي فراتر از فوتبال بازي سر كوچه مي خواهند! آنها نيز اكنون براي اولين بار متوجه شده اند كه تنها هستند! به نظر من تنهايي تصوير دقيق سن بلوغ است. پسرها آزادتر و تحريك پذير تر از دختران هستند. آنها اكنون متوجه موجودي شده اند كه تا بحال به آن توجهي نداشتند مي خواهند دورش بچرخند، لمسش كنند ، باهاش حرف بزنند ، براي لحظاتي تصاحبش كنند ، ببوسندش و كلاً بفهمند چي توي مغز اين پديده مي گذرد!
آنها مي خواهند تمرين كنند تا بعد ها بتوانند در ازدواج موفقتر باشند. اما خانواده و اجتماع اجازه اين ارتباطات را نمي دهد. فشارهاي روحي و جسمي فشار مي آورد و باعث مي شود پسرها بسمت دختر نقب بزنند. دختر نيز سالها براي خود روياها داشته و اكنون پسري را ميبيند كه تلاش وي را براي رسيدن به خود ، پاسخ روياهايش مي نامد.او نيز تنهاست و مي خواهد با ديگران ارتباط داشته باشد و حس كند ، لمس كند و ببيند كه ميزان جذابيتش چقدر است.پس او هم پسر را به كندن تشويق مي كند! اين مسائل در نوجواني بنيانگذار اصول عشق رمانتيك خواهد بود. عشق رمانتيك نيز عامل بخواب فرو رفتن افراد!! اصول اين عشق بر اين پايه استوار است كه محبوب موجودي است ارزشمند كه دستيابي به آن دشوار است! براي همين كمتر مي بينيد كه كسي از دستيابي آسان به جنس مخالف ، عشقي عميق انتظار داشته باشد! اين تحريمها و رفتارها نيز باعث مي شود كه ميزان تلاش و ماندگاري و استقامت يك فرد اندازه عشق وي تلقي گردد ! نهايتاً اينكه دختر و پسر به هم مي رسند و مخفيانه همديگر را برانداز مي كنند! اين ناشناخته بودن گرايشي را مي آورد كه آنها عشق مي خوانندش! در اين ميان در فضاي شادي بخش ، حتي بوسه ها و لمس كردنها نيز رد و بدل ميشود و گفتارهاي عاشقانه نيز همه چيز را گرمتر مي كند. پسر به تمام خواستهاي دختر تن مي دهد چرا كه فعلاً مي خواهد زمان كافي براي با وي بودن داشته باشد. دخترها هم اين پذيرايي را تعهد قلمداد مي كنند! اما ناگهان يك روز ( عموماً توسط پسرها) قائده بازي بهم مي ريزد چرا كه يكي از طرفين حدس مي زند بهتر است دنياي بزرگتري را بشناسد و از اين تمرين در جاهاي ديگر نيز استفاده كند. در نتيجه وي لقب خائن به خود مي گيرد. دختر دچار دلسردي مي گردد و خود را جمع مي كند. احساس مي كند كه از وي سوء استفاده شده وي شديداً به اطرافيان بي اعتماد مي گردد. تنها راه براي ترميم زخمهاي خود را در تنهايي و شبيه سازي هاي خود مي يابد. او اينبار مترصد فرصتي بهتر مي نشيند كه عشق واقعي را بيابد و ديگر اجازه ندهد كه بازيچه قرار بگيرد!! ممكن است چندين و چند بار اين داستان با حالتهاي متفاوت ولي با يك چنين چهارچوبي تكرار گردد اما چيزي كه ثابت است ، تشكيل بيشتر ديوارهاي دفاعي از جنس بي اعتمادي بدور دختران ، و همچنين نگراني از پيدا نكردن دست يك عاشق واقعي كه نتيجه آن ورود به رويا ها و همچنين بدبيني نسبت به جنس مخالف مي گردد. همچنين روي آوردن به تظاهر و ابراز بي ارزش بودن جنس مخالف و انتظار پنهاني براي بدست آوردن مردي! كه وراي از تمام مسائل ، عاشق و ديوانه وي باشد!
اين وسط تمام اشتباهات و ضربه ها ميل جنسي تلقي مي گردد و هر كجا كه آن را بيابند فاسد كننده عشق مي خوانندش! آنها فكر مي كنند براي عاشقان آخرين چيز رابطه جسمي است و نبايد فعلاً به آن فكر كنند..عاشق به چيزي بغير از وصال فكر نمي كند و وصال نيز مفهوم ازدواج مي باشد! در آن صورت نيز رابطه جنسي موردي ندارد! عشق تمام زندگيست و آسماني! مسائل جنسي فاسد كننده آن و باعث از دست دادن يار مي گردد و حيوانيست!! اين فضاي رومانتيك در افراد لحظه به لحظه غليظتر مي شود. و نتيجه اين غلظت ديد كمتر و ضربه هاي بيشتر خواهد بود كه كينه شديدتري را فراهم مي آورد. انتظارات نيز از عشق بالاتر مي رود و رفتارها غير واقعي تر ! گروهي از دختران عشق را دست نيافتني مي پندارند و در افسردگيها فرو مي روند. گروه جسورتري از زنان هم عشق را اصلاً رها شده مي يابند و اينطور تظاهر مي كنند كه اين مسائل اهميتي كمتر از چيزهاي ديگر براي آنان دارد! گروهي اصلاً ضد مرد مي گردند و هر كجا كه بتوانند اعلام مي كنند كه آنها را آدم بحساب نمي آورند! مردها نيز بدتر از زنها..آنها احساس غرور مي كنند ولي اكنون دخترها اجازه شفافيت رابطه را نميدهند چراكه اگر تعارفات را كنار بگذاريم از نظر آنان مردها يا خائن هستند يا بايد ازدواج كنند! گروهي از پسرها نيز بخاطر قيود اجتماعي و حتي ترس از ريختن آبروي خانواده، ارتباطات محدودي دارند و در نتيجه هرگز رفتار صحيح ارتباطي را ياد نمي گيرند و نهايتاً هيچ گاه به دختري شايسته دست پيدا نمي كنند. آنها اين ضعف را نمي بينند و از دختراني كه شايسته مي پندارند و به آنها دست نمي يابند كينه بدل مي گيرند! گروهي نيز شكست خورده عشقند! گروهي نيز بدنبال يافتن شاهزاده ها هستند و در نتيجه بقيه دخترها را فاقد ارزش تلقي مي كنند.. گروهي آنان را كالا و بدست آوردني تلقي مي كنند. گروهي بدليل عدم قدرت در بدست آوردن دختري شايسته تظاهر مي كنند كه نسبت به آنان گرايشي ندارند! و هزاران مدل ديگر كه تمامي آنان را خود بهتر مي شناسيد اما اينها باعث مي شود هر فرد از يك سمت بروي ديوار بدبيني آجري قرار دهد و فاصله را قطور تر كند تا ضربه كمتري بخورد! در اين زندان فكري نيازهاي فردي و جنسي خود را عريان مي كنند و حق خود را مي طلبند اما از سوي افراد پس زده مي شوند و بي ارزش خوانده شده و عامل اين بحرانها تلقي مي گردند! در مثال ساده و قابل لمس مي توان در همين فضاي وبلاگها اين بدبيني ها را در قبال افرادي از هر 2 گروه ديد كه زمان خود را صرف فحاشي و تخليه عقده هاي خود مي كنند! چه داستانهاي چرت و پرت و دروغ و تهمتهايي ناروا و ركيكي كه بهم نميبندند تا ديگران را بي ارزش كنند! يا گروهي رو ببينيد كه در قفس خود شمع روشن كرده اند و عشق نويسي مي كنند! تمام اينها يعني بحران! تمام اين بدبيني ها و تهاجمات و كمبودها از وجود عاملي دروغ، پوچ ، خود ساخته و انتظاري غير واقعي و شبيه سازي شده از ديگر خواهي نشات مي گيرد كه عشق رمانتيك خوانده مي شود!
ادامه دارد........
عشق رومانتيك – بخش پاياني
عشق با ما چه مي كند
1 = 1 + 1
در قسمت گذشته در رابطه با عشق رومانتيك صحبتي رو آغاز كرديم و بعضي از رفتارهاي ناشي از آن رو در جامعه شرح داديم . اما هنگاميكه در اين رفتارها دقيق مي شويم به نكته جالبي بر مي خوريم. اينكه در تاريخ و فرهنگ عشق رومانتيك ، اكثراً اين احساس بين زناني از طبقه اشراف و مرداني از طبقه عامه شكل گرفته است! چراكه همانطور كه ذكر شد عدم دستيابي به معشوق و همينطور مشكلات و سدهاي خلل ناپذير يكي از اركان عشق رومانتيك مي باشد. در صحنه ادبيات اين مسئله باعث بروز شعرها و قصيده هاي قوي و بيادمندني گرديده است .در يك نگاه كلي مي توانيد ببينيد ، در فرهنگهايي كه امكانات ارتباطي محدود بوده داستانها و رمانهاي عشقي كاملاً تخيلي و اكثراً در قالب اشعاري با شخصيتهاي خيالي شكل گرفته است . برخلاف اين فرهنگها ، در مكانهايي كه ارتباطات بازتري وجود داشته اكثراً رمانهاي عشقي در غالب مردم و با شخصيتهايي از جنس عامه نوشته شده است....
اما باز گرديم به اجتماعات انساني ... عشق رومانتيك متاسفانه در ميان افراد بشدت تبليغ مي گردد و در چهارچوب آن مردي كه نسبت به زني احساس عميق عاشقانه دارد ، هيچگاه نبايد تصور برقرار كردن رابطه جنسي را در افكار خود بپروراند ، زيرا هرگونه رابطه اي سبب خدشه دار شدن اين احساس لطيف مي گردد!!و اين با اينكه قبول داشته باشيم روابط جنسي اوج فداكاري و خلوص دو نفر نسبت به يكديگر است ضديت دارد.در روابط عشقي هم نبايد كتمان كرد، مرد و زني كه يكديگر را دوست دارند ، امكان حالتي را دارا هستند كه تخمين معيار آن ممكن نيست و اين حالت باعث مي شود كه افراد از بسياري بيچارگيها و ناملايمات اجتماعي چشم بپوشند. عدم شناخت اين حالت براي هر فرد بدبختي بزرگي است اما اين امكان بايد جزئي از زندگي باشد نه بعنوان هدف اصلي زندگي! در دنياي ما عشق تجربه اي عجيب است و همه چيز ضد آن! نژاد ، طبقات ، اخلاقيات وغيره. زن براي مرد هميشه تكه ديگر بود . جنس مخالف او بوده و در عين حال مكمل او . مرد همواره زن را تغيير مي داده تا آن را بر خود منطبق كند. بقول سيمون دوبووار “ زن بت است ،الهه است ،مادر است ،جادوگر است ، نهايت است، اما هرگز خودش نيست”! بنابر اين همه چيز در وراي عشق در حاله اي از غبار است. شبحي در ماست كه همان خواست دروني ماست و ما از زن هميشه آن را مي بينيم. هميشه تصوري كه از او ساخته ايم را ميبينيم ولي هيچگاه نمي توانيم واقعيت را لمس كنيم.
براي زن هم همين اتفاق مي افتد. او هم خودش را جسم ميبيند. خودش را مطابق تصويري كه ما از او ساخته ايم مي آرايد.
واقعيت اين است كه او هرگز بانوي خودش نيست.زن هميشه در گودالي تاريك ، بين آنچه كه هست و آنچه كه تصور مي كند كه هست دست و پا مي زند. تصوري كه خانواده ، اجتماع ، مدرسه ، مذهبش و حتي عاشقش و غيره براي او ترسيم مي كند. او هرگز زنانگيش را نمي تواند بشناسد چون مردان تصوير زنانگي را براي او مي كشند
اكنون زمان آن است كه اعلام كنم عشق امري طبيعي نيست بلكه كاملاً بشري است. تركيبي از ذهنيت ما ناشي از جنسيت و تنهايي و ممنوعيتها ! چيزي كه در طبيعت صرفاً بصورت دوست داشتن وجود دارد. عشق چيزيست كه ما روزانه مي سازيم و از بين مي بريم. افراد براي فرار از اين واقعيت هميشه مي گويند عشق واقعي! اينگونه نيست و به سمت عشقهاي رومانتيك كشيده ميشوند كه اون هم كاملاً مجازي است! دوست داشتن نهايت زيبايي در يك ارتباط است اما عشق رومانتيك چيزيست كه آن را از حالت آزاد در مي آورد و تملك ديگري را خواهان مي شود. اين عشق درست مثل آب كه يخ را مي سازد و خود نابود مي كند ، روابط را از مسير خارج مي كند. انتخابهاي عشقي همواره ضعف داشته اند.
ما هيچگاه اتنتخاب ثابتي نخواهيم داشت . در هر دو سمت كانوني از بحران شكل گرفته است . چراكه زن در تصوير ساخته شده از او مبحوس است و اگر جرات كند خودش باشد بايد تصوير را نابود كند و اين بار از سوي جامعه يكشورشي ناميده خواهد شد. همينطور در مردان ، كه از بچگي زنانگي را در مادر و خواهر خود كشف مي كند.وحشت و كشش بسمت زناي با آنها همواره در اذهانشان ترسيم ميشود. از طرفي اجتماع و اخلاقيات ، هميشه محدوديت مي سازند . حتي مسائل بهداشتي و يا ترس از مجرم تلقي شدن به اين مسئله كمك مي كند . تمام اينها باعث مي شود كه مردان همواره نقش بازي كنند و اداي آدمهايي را در بياورند كه طبق اصول و خواست شرافت در حركتند!!
در اكثر ازدواجها همواره زني را بر مي گزينيم كه هم طبقه و مناسب باشد!! و يا با سنت شكني عشق را بر مي گزينيم!! ولي اكثراً پس از سالها زندگي در ميابيم كه ( در هر 2 حالت) همچنان تنهاييم!! چرا كه نمي خواهيم بپذيريم دوست داشتن و عشق از هم جدا هستند و ازدواج نتيجه عشق نيست. جامعه عشق را پايدار مي خواند و آن را با ازدواج يكي مي كند. هرگونه سرپيچي از آن جرم بشمار مي آيد! تمام اينها در راستاي اهداف اجتماعات انسانيست . عشق اگر چيزي ساخته دست انسان نبود و يك امر طبيعي بود ، مي باست پس از ازدواج محصور به همسر ميشد. مثل طبيعت بعضي حيوانات در امور جنسي كه مثلاً سالي يك ماه نياز آنان ظاهر شده و پس از آن از بين مي رود .. اما در عشق انساني ما بيشمار افرادي كه ميبينيم دوباره عاشق مي شوند! بيشمار افرادي كه از ترس نابود شدن همسر تظاهر مي كنند كه ذهنيت ديگري ندارند و يا خود را مجبور مي كنند كه به خانواده پايبند بمانند!
عشق با ديگر خواهي يا دوباره خواهي سنخيتي ندارد ولي بروز آن ما را به اين نتيجه مي رساند كه عشق جذابيتي است مثل ديگر جذابيتها و چيزيست ساخته دست بشر! بايد پذيرفت كه بالاترين حد عشق ازدواج نيست و اصول اين دو از هم جداست. نكته اين است كه حمله به عشق حمله به ازدواج و در نهايت حمله به كانون اجتماع تفسير مي شود و در نتيجه افراد همگي شمشير هاي خود را از غلاف در مي آورند ! اما فراموش مي كنند اجتماعات انساني همواره در تلاشند تا اهداف خود را شرح دهند و نه عشق!
عشق از جانب اجتماع ممنوع است چرا كه بعد از ازدواج ي تواند باز شكل بگيرد و خانواده را از مسير خارج كند. چراكه عشق مرزي ندارد . بخاطر عدم قبول واقعيت ، حتي نظريات عمومي هم لنگ مي زنند و نمي توانند چيزي ثابت را بيازمايند. مردي را اگر عاشق همسرش فرض كنيم و عشق را هم از امور جنسي جدا بخوانيم بنا به اعتقاد عموم اين نهايت خوشبختيست!! ولي با قبول اين مطلب نبايد اشكالي داشته باشد كه اين مرد با يك فاحشه بخوايد! چراكه واقعيت اين است كه رفتارش چيزي از طرفين را پايمال نمي كند و سهم هر كس سر جاي خودش است. انتظار تعهدي هم كه از همسر ميرود فقط يك خواسته است كه شكل قانوني بخود گرفته است ، اما واقعاً جزء حقوق نيست. چطور است بيايم و عشق را با روابط جنسي توام بخوانيم؟ اما پاسخ چيست ؟ بزرگترين وحشت عشق از رابطه جنسي است . چراكه يك فاحشه كاريكاتور عشق را به نمايش مي گذارد. او براحتي عشق را از ميدان بدر ميكند. افراد ، به اشخاصي كه به اين مرحله رسيده اند مي گويند “ شما عاشق واقعي نبوديد!! عاشق واقعي خيانت نمي كند!!” و دوباره براي پيدا كردن عشق واقعي كه معلوم نيست كجاست عشق رومانتيك را مي سازند! ... چطور است عشق و رابطه جنسي را در يك راستا بدانيم؟؟ اما مگر غير از اين است كه عشاق آرزوي در دست گرفتن دست ديگري را دارند؟ آرزوي بوسيدن ديگري؟؟ آرزوي اينكه بوي يكديگر را حس كنند؟ سر بروي شانه هم بگذارند؟ هم را در آغوش بگيرند؟ مگر اينها بخشي از رابطه جنسي نيست؟ حال اگر كسي آرزو كند با معشوقش حمام كند چي؟ اگر آرزو كند از بدن لخت معشوق نقاشي بكشد چي؟ اگر بهترين لحظه جنسيتش را با معشوق بخواهد چي؟ آيا اينها ديگر عاشق و معشوق نيستند چون رابطه كامل پيدا مي كنند؟ فرق اين رابطه با رابطه اوليه در كجاست؟ آن يكي آسمانيست و اين يكي حيواني؟ اين مرز را كي تعيين مي كند؟ آيا بخاطر اين عشق و دستيابي به آن بايد انتظار ازدواج داشت؟؟ آيا هدف ازدواج اين است؟؟ نهايت عشق ازدواج است؟
نتيجه اين پارادوكسها چيست؟ فقط يك مسئله ... زيباترين ميل بشري در دوست داشتن توصيف شده است .
حقيقي ترين ميل بشري در روابط جنسي تفسير مي گردد
و عشق خياليست مجازي و تلفيقي از جنسيت و تنهايي و ممنوعيتها .
عشق ساخته دست ماست و تجربه اي دوست داشتني. تجربه اي بايد ، مثل ساير تجربه ها در زندگي افراد ... اما نه هدفي براي آمال آرزوها كه در راستاي ازدواج يا چيز ديگري بخواهد به ثمر بنشيند يا مرزي برايش تفسير گردد
اصول مصرف کاندوم
کاندوم یکی از روشهای موثری است که به نحو مناسبی باعث پیشگیری از بیماریهای مقاربتی , همینطور جلوگیری از حاملگی میگردد. معمولا جنس اکثر کاندومها لاتکس است که جنس ارجح و مرغوب میباشد با اینحال در بازار انواع دیگری هم وجود دارد که بهتر است مصرف کنندگان نسبت به این مسیله هوشیاری لازم را داشته باشند.. به این دلیل که هم نازکتر و هم مقاومتر و هم احتمال سرایت بیماری و ویروس در آنها کمتر است.البته گاهی بعضی خانم ها نسبت به کاندومهای لاتکس دار حساسیت دارند که در این حالت بهتر است از انواع بدون لاتکس استفاده شود. از نظر اینکه از چه اندازه ای استفاده شود معمولا همه از انواع متوسط و معمولی استفاده میکنند ولی این مسیله در کشورهای دیگر به دلیل فرهنگ بالای مصرف تفاوت میکند ومصرف کنندگان ترجیح میدهند از اندازه های متناسبتری استفاده کنند.اغلب کاندومها به طور معطر عرضه میشود بطوری که در غیر اینصورت باعث دلزدگی مصرف کنندگان میگردد.. البته منظور از دلزدگی این هست که چون بعضی از زوجین تمایل به سکس دهانی دارند ممکن است بوی نامطبوع کاندوم اثر نامطلوبی در مراحل انها داشته باشد... یکی از نکات در نگهداری کاندوم این هست که سعی کنید کاندوم را همیشه در یک جای مشخص و معین و درضمن قابل دسترس نگهداری کنید. همچنین کاندوم را باید در محلی دور از حرارت، فشار، نور آفتاب و رطوبت دائمی نگهداری کرد چرا که در غیر اینصورت نمیتوان به آن اطمینان کرد مثلا کیف پول جیبی شما که هر روز متحمل فشار است جای مناسبی برای نگهداری کاندوم نیست.یکی از مزایای مهم کاندوم جلوگیری از حاملگی است با اینحال علاوه بر پیشگیری از حاملگی، از بیماریهای مقاربتی نیز پیشگیری میکند و با کاهش خطر انتقال بیماریهای مقاربتی از نازایی و خطر ابتلا به بیماری سرطان دهانه رحم را نیز در خانمها کاهش میدهد. گاهی به مواردی برخورد میکنیم که خانمها به منی شوهرشان حساسیت دارند,در صورت حساسیت خانمها به منی شوهر استفاده از کاندوم مفید میباشد.استفاده از آن در مردانی که انزال زودرس دارند مفید بوده است و سبب تاخیر انزال و در نتیجه حفظ غرور میشود.استفاده از کاندوم روشی ارزان بوده و استفاده شخصی از آن نیز راحت میباشد و احتیاج به راهنمایی زیادی ندارد.بعلاوه هرگاه لازم باشد میتوان همراه سایر روشهای دیگر جلوگیری، استفاده کرد، مانند چند ماه اول وازکتومی. بعد از قطع مصرف آن نیز میتوان حاملگی را ایجاد نمود و بدین ترتیب فاصله دخواه سنی را بین فرزندان ایجاد نمود.هر کاندوم برای یکبار مصرف است و قبل از مصرف لازم است به تاریخ انقضای آن توجه نمود و اگر از تاریخ آن گذشته است، از مصرف آن جدا خودداری کرد.برای نرم کردن و لغزنده کردن کاندوم میتوان از ژلهای مخصوص اینکار و لیزکنندهها (لوبریکیشنها) که مواد اصلی آنها آب میباشد استفاده نمود و از چرب کردن کاندوم جدا خودداری کرد که هر نوع چربی (وازلین، روغن و ...) باعث خرابی کاندوم میشود. این نوع ژلها را میتوان از داروخانهها تهیه کرد. تماس کاندوم با اشیاء برنده هنگام استفاده از آن مثل ناخن بلند و انگشتر ممکن است باعث پارگی کاندوم شود استفاده از کاندوم با توجه به ارزان بودن و استفاده آسان آن در مقابل ابتلا به انواع بیماریهای مقاربتی و ایدز که به صورت مختصر درباره آنها توضیح داده خواهد شد، امری عقلانی است، چرا که ابتلا به آنها هزینههای درمانی سنگین و خلاهای روانی بسیاری را پیآمد خواهد داشت.گاهی به علت رنگی بودن کاندوم چنین به نظر میرسد که ضخامت آن بیشتر یا کمتر از حد معمول است در حالیکه رنگ تند کاندوم چنین تصوری را میدهد. به علت پایین بودن فرهنگ مصرف و کم بودن اطلاعات، گاهی افراد اظهار میکنند که مصرف کاندوم باعث پایین آمدن لذت میشود که این فقط وهم و تفکر غلط است ومصرف کاندوم هیچ تاثیری در این پدیده ندارد.چنانچه در هنگام نزدیکی متوجه پارگی یا سوراخ در کاندوم شدید و یا نزدیکی مشکوک به حاملگی ناخواسته داشتهاید با استفاده از قرصهای پیشگیری از بارداری به روش زیر میتوان از وقوع یک حاملگی ناخواسته جلوگیری کرد:بلافاصله (حداکثر تا 72 ساعت) پس از نزدیکی مشکوک به حاملگی ناخواسته 2 عدد قرص پیشگیری از بارداری از نوع اچ.دی (سفید رنگ) را همزمان با هم و 12 ساعت بعد 2 عدد دیگر از همین قرص میل شود. (جمعا 4 قرص اچ.دی)چانچه قرص اچ.دی در دسترس نبود میتوانید بلا فاصله 4 قرص ال.دی (کرم رنگ) را با هم و 12 ساعت بعد 4 قرص دیگر از همین قرص میل شود. (جمعا 8 عدد قرص ال.دی) بخاطر داشته باشید که هرچه خوردن قرصها را سریعتر شروع نمایید امکان موفقیت این روش برای پیشگیری از حاملگی ناخواسته بیشتر است.گرچه این روش در اکثر موارد از بارداری ناخواسته جلوگیری میکند، ولی تاثیر آن صد در صد نیست و استفاده از این روش مختص موارد اورژانس و اضطراری میباشد و نباید بعنوان یک روش پیشگیری مستمر مورد استفاده قرار گیرد.چه کاندومی مصرف کنیم؟حتما میبایست از کاندومهای شناخته شده و تست شده مصرف کرد چرا که سوراخهای کاندوم ممکن است به اندازهای ریز باشد که فقط دستگاههای الکترونیکی بتواند آن را تشخیص دهد ولی اسپرم و ویروس میتوانند از آن عبور کنند و چشم معمولی قادر به دیدن آن نباشد، لذا حتما و همیشه از کاندومهایی که صد در صد تست الکترونیکی شده مصرف کنید و در خرید آن به مارک کاندوم توجه کنید که حتما از مارکهای معتبر باشد چرا که اخیراً برخی از کشورها اقدام به تولید کاندومهایی با مارک و حتی شکل بسیار مشابه به مارکهای معروف کردهاند که کیفیت اصلی آن را ندارد و تست نشده هستند.همچنین کاندومهایی با عکسهای سکسی وجود دارد که اکثراً کیفیت جالبی ندارند و بصورت غیر اتوماتیک بستهبندی میشوند و یا اگر هم وارداتی باشند بصورت قاچاق وارد میشوند و این گونه واردات ایجاب میکند که کاندوم به صورت فئله و تحت فشار و فاقد شرایط مطلوب وارد شود که این امر خود از کیفیت آن میکاهد.ذکر این نکته حائز اهمیت است که هیچوقت عکس روی کاندوم (بطور کلی هر کالایی) بیانگر کیفیت آن نیست.روش مصرف کاندوم ,کاندوم را باید قبل از نزدیکی و در حالت نعوذ روی آلت کشید بطوریکه آنرا کاملا بپوشاند زیرا ترشحات مرد قبل از انزال نیز اسپرم وجود دارد.هنگام استفاده میبایست فضای خالی کوچکی که در انتهای کاندوم وجود دارد و مایع منی در آن جمع میشود را خالی کرد.یعنی برآمدگی ابتدای کاندوم که یک فضای خالی و محل جمع شدن مایع منی هست را توسط دو انگشت شصت و میانه گرفت، بطوریکه از هوا خالی شود. بعد با دست دیگر آنرا نصب نمود زیرا در غیر اینصورت هوای جمع شده در فضای خالی مذکور، در حین دخول باعث پاره شدن کاندوم میشود.نباید برای مصرف کاندوم را هنگامیکه از بسته باز میکنیم از حالت حلقوی درآوریم سپس آنر را نصب کنیم زیرا در اینصورت دیگر کاربرد ندارد و پس از نصب گشاد میشود و لق میزند.مصرف کاندوم مانند وقتی است که جوراب را حلقه میکنید و بعد نوک پا را در آن میگذارید و با لغزاندن و باز و کردن حلقه جوراب، آن را روی پای خود میکشید. مصرف کاندوم هم تقریبا چنین حالتی دارد.گاهی درحین نصب کاندوم، متوجه میشوید کاندوم نصب نمیشود و هر چه آن را به پایین میغلطانید فایدهای ندارد. در این مورد شما کاندوم را بر عکس گذاشتهاید، پس لازم است قبل از نصب (بدون باز کردن) یک فوت داخل کاندوم بکنید (مثل بادکنکی که فوت میکنید) باز میشود و میتوانید جهت صحیح آن را تشخیص دهید.بعد از انزال لازم است که کاندوم را درآورید و سر آن را تا بزنید و سپس در یک دستمال کاغذی و بعد در سطل آشغال بندازید. از انداختن کاندوم درتوالت و دستشویی خودداری کنید زیرا کاندوم غیر قابل حل شدن در هر مادهای است و بهترین راه انداختن آن در کیسه زباله است. البته در باره کاندوم حرف و حدیث فراوانی وجود دارد که من سعی میکنم در جلسات آینده در باره اینها صحبت کنم. من فقط تیتر بحثهایی که قصد دارم در آینده در باره کاندوم صحبت کنم در اینجا مینویسم تا بتونم توجه خوانندگان را نسیت به مطالب آینده جلب کنم.اولين آميزش:
کم کردن درد و بالا بردن لذت.
سوال:
من در ماه جون ازدواج ميکنم.من و نامزدم هر دو باکره هستيم و تصميم داريم که تا شب اردواج باکره بمانيم.چطور ميتونيم از دردی که به خاطر اولين آميزش جنسی کم کنيم و در عوض به لذت ماه عسلمان اضافه کنيم؟
جواب :
خواننده عزیز در سوال شما مشخص نيست که آيا شما و نامزدتون تا به حال هيچ عمل جنسی را با هم انجام داديد يا نه.اعمالی از قبيل:کورس هاي خارجی،خود ارضایی جنسي دو طرفه،سکس دهانی و...
اما در باره آميزش مهبلی:
تجربه اولين آميزش دخول شما ميتواند احساسهاي متفاوتی داشته بشد: رومانتيک،هيجان انگيز،شهوانی،پر شور،نااميد کننده،ناراحت کننده،خجالت انگيز،يا هر احساس ديگر يا ترکيبی از این احساس ها.
شايد بهتر باشد اگر شما تا فرداي شب عروسی صبر کنيد.در این صورت شما استراحت کرده و آماده هستيد تا با آرامش بدن همديگر را بررّسی کنيد.
براي اینکه درد و ناراحتي اولين آميزش را کاهش دهيد و آن را لذت بخش تر کنيد هر دوي شما زمانی را براي کشف کردن بدن هم و تحريک کردن هم قبل از دخول نياز داريد.به این ترتيب در باره اندام هاي جنسي هم بيشتر آگاه ميشويد و ميفهميد که چه کار هايی براي زوجه شما لذت بخش خواهد بود.
بسّياری از زنان (و والدين آنها) نگران درد و ناراحتي زن در اولين آميزش مهبلی هستند. در حالی که همه دچار این تجربه نشده اند.افراد مرحله هاي متفاوتی رو از نظر تحمل درد دارند.اگر زنی دچار این ناراحتی شد،او و شوهرش بايد بدانند که او یه اندازه کافی تحریک نشده است و یه اندازه کافی جهاز جنسی او تحریک و مرطوب نشده است.اگر بعد از این تدبير شما هنوز هم احساس درد يا ناراحتی داريد،همسرتان را مطلع کنيد تا او کارش را متوقف کند و آن را به زمان مناسبتر و با آرامش بيشتر مکول کنيد.
يکی از دلايلی که باعث این درد فيزيکی ميشود این است که شما و همسرتان هر دو شروع کرديد به ياد گيري اینکه چگونه بدنه هرکدام از شما ها با بدن ديگری تناسب دارد!!!!!!.
نمونه هاي زير ميتواند به شما درباره اولين آميزش کمک کند:
1-.يک جعبه از وسايل لذت آفرين جنسی تهيه کنيد که شامل وسايل زير باشد:
روغنی که ماده اصلي آن آب است،کاندوم(اگر از وسايل ضد بارداری استفاده نميکنيد و نميخواهيد که فعلا باردار شويد)،کتابهایی مثل لذت سکس ( که به شما ایده هايی در باره تنوع حرکت جنسی ميدهد) و ديگر ساخته ها براي سکس مانند کرم ماساژ يا روغن، لباس خواب زنانه، يک فيلم يا کتاب شهوت انگيز،يک ویبراتور.
2-کار ها رو به آرامی انجام دهيد
3-در لمس کردن ها، بوسه ها، نوازش کردن ها و در آغوش گرفتن همديگر دقت کنيد ، به شيوه ای این کارها را انجام دهيد که باعث تحريک همديگر قبل از دخول بشويد.
4-با همديگر درباره اینکه چه چيزی حس خوب و لذت بخشی را در شما بر مي انگيزد و درباره اینکه چطور مي خواهيد توسط همسرتان لمس شويد صحبت کنيد.
5-مقداری از روغن را قبل از دخول روي آلت تناسلی زن، بروی دهانه واژن، روي آلت تناسلي مرد يا روي کاندوم بماليد.به قدر کافی از این روغن استفاده کنيد تا ناراحتی ها را راحت تر کند و لذت را بيشتر.
6-حالات و حرکات مختلف جنسی را آزمايش کنيد.
7-به ياد داشته بشيد که اگر يک آن حس شهوانی از بين رفت حتما باز ميگردد. اگر در انتهاي کار کمتر شگفت زده شويد غير عادی نيست. بعضی وقتها هر دو نفر يا يکی از آنها به ارگاسم نميرسد.يا بعضی اوقات انزال مرد به درازا نميکشد و کوتاه است،يا شايد ارگاسم شما بيايد و برود. یا حتی جهاز جنسی زن بیشتر از معمول مرطوب شود و ترشحات داشته یاشد.
8-از این اوقات لذت ببريد،حرفتان را واضح بگوييد،دقت کيند که چگونه لذت ميبريد.يادگيری و تمرين بهترين راه براي این هستند که شما دو نفر از این رابطه عاشقانه و این تجربيات جديد لذت ببريد.حتی زمانی که اتفاقی دور از انتظار رخ ميدهد،اولين آميزش زن و شوهر میتواند براي بسياری از زوج ها مثبت،معنی دار،هيجان انگيز،لذت بخش و وفادارانه باشد
سرشت و خصلت آدمی مدت طولانی دارد.شما به اندازه مدت زندگي مشترکتان وقت داريد تا ياد بگيريد. !
ترجمه از یاسمن.
مقاله شخصی
متن اصلی:
FIRST INTERCOURSE: MINIMIZING PAIN AND MAXIMIZING PLEASURE
Dear Alice,
I will be getting married in June. My fianc頡nd I are both virgins and intend to be until that night. How can I minimize the pain of first-time sex as well as maximize the pleasure of our honeymoon.
Dear Reader,
From your question, it is not clear if you and your fianc頡re already sexually active together with outercourse, mutual masturbation, oral sex, and/or anal sex, and that you are specifically asking about vaginal intercourse.
The experience of sexual intercourse for the first time can be romantic, exciting, sensual, fun, passionate, awkward, embarrassing, uncomfortable, disappointing, or any combination. To make the most out of your first experience, you may want to wait until the morning or day after the wedding night, when you are rested and ready to explore each other in a leisurely way, without fatigue or interruption. To minimize the discomfort or pain and maximize the pleasure of first intercourse, both of you need to take the time to explore one another's bodies and fully arouse each other before penetration. You'll be on an upward learning curve as you find out what feels good or not to each of you.
Many women (and their partners) worry about discomfort or pain the first time they have vaginal intercourse, and not all of them have this experience. People have varying levels of tolerance for pain or discomfort. If a woman does have discomfort, she and her partner need to be sure that she is aroused, that she has lubrication, both her own or some extra. If after these ideas, you still feel either discomfort or pain, you can let your husband know, and he can stop doing what is causing you discomfort until you can more comfortably start again.
Another reason for physical discomfort is that you two are just beginning to learn how each of your bodies fit with one another's. The following tips might be fun to experiment with as you both prepare for your first intercourse:
• Create a pleasure chest that includes water-based lube, condoms if you aren't using birth control and don't want to get pregnant at this time, the book The joy of Sex for ideas about a variety of sexual positions, and other products for sex play, such as massage lotion or oil, lingerie, an erotic movie or book, and/or a vibrator.
• Focus on touching, kissing, caressing each other in ways that increase arousal before penetration.
• Take it slowly.
• Talk with each other about what feels good and how you both like to be touched.
• Add a dab of water-based lube on the vulva, the opening of the vagina, inside the condom (if he is wearing one) before it is unrolled, and outside on the penis or the condom before penetration. Reapply as often as necessary to ease any discomfort and increase pleasure.
• Experiment with various positions.
• If an erection goes away, remember it will most certainly come back.
It's not uncommon for the end of the experience to be less extraordinary than expected. Sometimes one or both partners do not orgasm. Other times, a man's erection might not last long or it might come and go, and a woman may be more lubricated at some moments than at others. Taking your time, talking clearly, focusing on how good you two feel, and learning/practicing are the best ways to allow the two of you to enjoy this newfound intimacy together. Even when unexpected events occur, a couple's first experience with intercourse can be meaningful, positive, exciting, pleasurable, and/or fulfilling for many couples. A sense of humor goes a long way, and you have a lifetime together to learn.
کم کردن درد و بالا بردن لذت.
سوال:
من در ماه جون ازدواج ميکنم.من و نامزدم هر دو باکره هستيم و تصميم داريم که تا شب اردواج باکره بمانيم.چطور ميتونيم از دردی که به خاطر اولين آميزش جنسی کم کنيم و در عوض به لذت ماه عسلمان اضافه کنيم؟
جواب :
خواننده عزیز در سوال شما مشخص نيست که آيا شما و نامزدتون تا به حال هيچ عمل جنسی را با هم انجام داديد يا نه.اعمالی از قبيل:کورس هاي خارجی،خود ارضایی جنسي دو طرفه،سکس دهانی و...
اما در باره آميزش مهبلی:
تجربه اولين آميزش دخول شما ميتواند احساسهاي متفاوتی داشته بشد: رومانتيک،هيجان انگيز،شهوانی،پر شور،نااميد کننده،ناراحت کننده،خجالت انگيز،يا هر احساس ديگر يا ترکيبی از این احساس ها.
شايد بهتر باشد اگر شما تا فرداي شب عروسی صبر کنيد.در این صورت شما استراحت کرده و آماده هستيد تا با آرامش بدن همديگر را بررّسی کنيد.
براي اینکه درد و ناراحتي اولين آميزش را کاهش دهيد و آن را لذت بخش تر کنيد هر دوي شما زمانی را براي کشف کردن بدن هم و تحريک کردن هم قبل از دخول نياز داريد.به این ترتيب در باره اندام هاي جنسي هم بيشتر آگاه ميشويد و ميفهميد که چه کار هايی براي زوجه شما لذت بخش خواهد بود.
بسّياری از زنان (و والدين آنها) نگران درد و ناراحتي زن در اولين آميزش مهبلی هستند. در حالی که همه دچار این تجربه نشده اند.افراد مرحله هاي متفاوتی رو از نظر تحمل درد دارند.اگر زنی دچار این ناراحتی شد،او و شوهرش بايد بدانند که او یه اندازه کافی تحریک نشده است و یه اندازه کافی جهاز جنسی او تحریک و مرطوب نشده است.اگر بعد از این تدبير شما هنوز هم احساس درد يا ناراحتی داريد،همسرتان را مطلع کنيد تا او کارش را متوقف کند و آن را به زمان مناسبتر و با آرامش بيشتر مکول کنيد.
يکی از دلايلی که باعث این درد فيزيکی ميشود این است که شما و همسرتان هر دو شروع کرديد به ياد گيري اینکه چگونه بدنه هرکدام از شما ها با بدن ديگری تناسب دارد!!!!!!.
نمونه هاي زير ميتواند به شما درباره اولين آميزش کمک کند:
1-.يک جعبه از وسايل لذت آفرين جنسی تهيه کنيد که شامل وسايل زير باشد:
روغنی که ماده اصلي آن آب است،کاندوم(اگر از وسايل ضد بارداری استفاده نميکنيد و نميخواهيد که فعلا باردار شويد)،کتابهایی مثل لذت سکس ( که به شما ایده هايی در باره تنوع حرکت جنسی ميدهد) و ديگر ساخته ها براي سکس مانند کرم ماساژ يا روغن، لباس خواب زنانه، يک فيلم يا کتاب شهوت انگيز،يک ویبراتور.
2-کار ها رو به آرامی انجام دهيد
3-در لمس کردن ها، بوسه ها، نوازش کردن ها و در آغوش گرفتن همديگر دقت کنيد ، به شيوه ای این کارها را انجام دهيد که باعث تحريک همديگر قبل از دخول بشويد.
4-با همديگر درباره اینکه چه چيزی حس خوب و لذت بخشی را در شما بر مي انگيزد و درباره اینکه چطور مي خواهيد توسط همسرتان لمس شويد صحبت کنيد.
5-مقداری از روغن را قبل از دخول روي آلت تناسلی زن، بروی دهانه واژن، روي آلت تناسلي مرد يا روي کاندوم بماليد.به قدر کافی از این روغن استفاده کنيد تا ناراحتی ها را راحت تر کند و لذت را بيشتر.
6-حالات و حرکات مختلف جنسی را آزمايش کنيد.
7-به ياد داشته بشيد که اگر يک آن حس شهوانی از بين رفت حتما باز ميگردد. اگر در انتهاي کار کمتر شگفت زده شويد غير عادی نيست. بعضی وقتها هر دو نفر يا يکی از آنها به ارگاسم نميرسد.يا بعضی اوقات انزال مرد به درازا نميکشد و کوتاه است،يا شايد ارگاسم شما بيايد و برود. یا حتی جهاز جنسی زن بیشتر از معمول مرطوب شود و ترشحات داشته یاشد.
8-از این اوقات لذت ببريد،حرفتان را واضح بگوييد،دقت کيند که چگونه لذت ميبريد.يادگيری و تمرين بهترين راه براي این هستند که شما دو نفر از این رابطه عاشقانه و این تجربيات جديد لذت ببريد.حتی زمانی که اتفاقی دور از انتظار رخ ميدهد،اولين آميزش زن و شوهر میتواند براي بسياری از زوج ها مثبت،معنی دار،هيجان انگيز،لذت بخش و وفادارانه باشد
سرشت و خصلت آدمی مدت طولانی دارد.شما به اندازه مدت زندگي مشترکتان وقت داريد تا ياد بگيريد. !
ترجمه از یاسمن.
مقاله شخصی
متن اصلی:
FIRST INTERCOURSE: MINIMIZING PAIN AND MAXIMIZING PLEASURE
Dear Alice,
I will be getting married in June. My fianc頡nd I are both virgins and intend to be until that night. How can I minimize the pain of first-time sex as well as maximize the pleasure of our honeymoon.
Dear Reader,
From your question, it is not clear if you and your fianc頡re already sexually active together with outercourse, mutual masturbation, oral sex, and/or anal sex, and that you are specifically asking about vaginal intercourse.
The experience of sexual intercourse for the first time can be romantic, exciting, sensual, fun, passionate, awkward, embarrassing, uncomfortable, disappointing, or any combination. To make the most out of your first experience, you may want to wait until the morning or day after the wedding night, when you are rested and ready to explore each other in a leisurely way, without fatigue or interruption. To minimize the discomfort or pain and maximize the pleasure of first intercourse, both of you need to take the time to explore one another's bodies and fully arouse each other before penetration. You'll be on an upward learning curve as you find out what feels good or not to each of you.
Many women (and their partners) worry about discomfort or pain the first time they have vaginal intercourse, and not all of them have this experience. People have varying levels of tolerance for pain or discomfort. If a woman does have discomfort, she and her partner need to be sure that she is aroused, that she has lubrication, both her own or some extra. If after these ideas, you still feel either discomfort or pain, you can let your husband know, and he can stop doing what is causing you discomfort until you can more comfortably start again.
Another reason for physical discomfort is that you two are just beginning to learn how each of your bodies fit with one another's. The following tips might be fun to experiment with as you both prepare for your first intercourse:
• Create a pleasure chest that includes water-based lube, condoms if you aren't using birth control and don't want to get pregnant at this time, the book The joy of Sex for ideas about a variety of sexual positions, and other products for sex play, such as massage lotion or oil, lingerie, an erotic movie or book, and/or a vibrator.
• Focus on touching, kissing, caressing each other in ways that increase arousal before penetration.
• Take it slowly.
• Talk with each other about what feels good and how you both like to be touched.
• Add a dab of water-based lube on the vulva, the opening of the vagina, inside the condom (if he is wearing one) before it is unrolled, and outside on the penis or the condom before penetration. Reapply as often as necessary to ease any discomfort and increase pleasure.
• Experiment with various positions.
• If an erection goes away, remember it will most certainly come back.
It's not uncommon for the end of the experience to be less extraordinary than expected. Sometimes one or both partners do not orgasm. Other times, a man's erection might not last long or it might come and go, and a woman may be more lubricated at some moments than at others. Taking your time, talking clearly, focusing on how good you two feel, and learning/practicing are the best ways to allow the two of you to enjoy this newfound intimacy together. Even when unexpected events occur, a couple's first experience with intercourse can be meaningful, positive, exciting, pleasurable, and/or fulfilling for many couples. A sense of humor goes a long way, and you have a lifetime together to learn.
● شرايط ازدواج واقعاً فكر ميكنين شما چه زماني به شرايط ازدواج ميرسيد؟هركسي يه حرفي ميزنه و يه نظري ميده اما تمام اين نظرات ار عرفها و شرايط اجتماع نتيجه ميگيره.بعضيها مسائل مادي رو وسط ميكشند و بعضيها هم دنبال عشق ميگردند.اما ديد روانشناسي قضيه با تمام اينها فرق داره.يه مبحث كاملاً پيچيده كه من سعي مي كنم اون رو به زبان ساده بگم كه قابل فهم باشه. مسئله اينجاست كه حالات روحي افراد در زندگي شامل چند مرحله ميباشد.ولي قربونش برم بدليل خفقان اطلاعاتي كسي چيزي ازش نميدونه.عرفهاي اشتباه و قفل منطقي افراد هم مزيد بر علت ميشه تا همتون بال بال بزنين و آخرش نفهمين چكاره ايد! درصدي تو ماجرا حل ميشن و درصد بالاتري بعد از ازدواج ميفهمن كه وارد اتاقي شدند كه راه خروج نداره! ميفهمن كه اشتباه كردن و ازدواج اون چيزي رو كه بايد بهشون ميداده، نداده! ميشن مثل خيلي از پدر و مادر ها كه خود رو تلف شده ميبينن و اميدشون رو به بچه هاشون پيوند ميزنن! نهايتاً آنچنان سردر گم ميشن كه آخرش هيچ مفهومي پيدا نمي كنن. عرفها و عقايد غلط داره وادارتون ميكنه با غريزه بجنگين ولي مثل اينه كه براي رفع تشنگي دارين آب نمك ميخورين! در زندگي هر فرد چندين منحني سينوسي وجود داره كه با ورود به هركدام فرد خيلي از تفكرات و نظريات گذشته خود رو دور ميريزه و چيزهاي جديد جايگزين ميكنه.شما مسلماً افكار چهار سال پيش خودتون رو ندارين و اين دليلش پختگي شماست كه در اثر ارتباط با جهان اطراف بوجود آمده.اين منحني ها مدام بالا و پايين ميشن تا خوب پوستتون كنده بشه و گيج بشين اما بالاخره در يك زمان تبديل به يك خط كم لرزش ميشه.بياين به اين مرحله بگيم مرحله فيكس! يعني دقيقاً زمان ازدواج شما! چون شما تمام تغييرات روحي و جسميتون رو انجام داديد و تجربه هاي مختلف پيدا كرديد تا به يك ثبوت شخصيتيبرسيد.اما رسيدن به اين مرحله در افراد مختلف فرق ميكنه چون كاملاً بستگي به عملكرد افراد در مرحله قبل از اون داره! مرحله اي كه من اسمش رو ميزارم مرحله توريست! به زبان ساده مثل ورود به دانشگاه ، كه تا پايه علمي قوي نداشته باشيد نميشه.هر فرد بايد قبل از ازدواج يه توريست خوب باشه.اين تمام حرف منه.اين مرحله دوران طلايي هر فرده.چون تو اين مرحله اون ارتباط داره، فرهنگ سازي ميكنه، آزمايش ميكنه، برنامه ريزي ميكنه، شكست مي خوره، پيروز ميشه و تمام اينها باعث ميشه كه فرد پختگي لازم رو پيدا كنه. درصد بالايي از جوانهاي ما مغزشون هنوز نپخته! اونها خام هستند در حاليكه فكر ميكنن كارشون خيلي درسته!اونها هم رو تو دانشگاه پيدا ميكنن، بيرون ميرن، راجع به مطالب بي ربط اظهار فضل ميكنن، هم رو دوست دارن ، 2 دفعه هم رو بوسيدن و آخرش بعد از 4 سال با هم ازدواج ميكنن!غافل از اينكه بعد از چند سال با عبور از يك سيكل ماهيتشون عوض ميشه و اينبار ظرفه كه تو سر هم ميشكنند! يك جفت قناري ما ميشن 2 تا كلاغ بيريخت كه حوصله هم رو ندارن! اونها شخصيتشون مثل يه گل بوده كه زير يه ظرف شيشه اي رشد كرد. باد بهش نخورده تا ريشه محكم بشه.با عبور از يه سيكل، پوچي و حس اسارت و حسرت كارهاي نكرده زندگيشون رو ميگيره.عين والدين خيلي از ماها كه فقط يه ماسك از رضايت رو چهره دارن و هي خودشون رو گول ميزنن كه زندگي يعني همين!! مرحله توريست در زندگي جوانهاي ايراني كمرنگه اما اثرش بعد از ازدواج وحشتناكه.خيلي ها اصلاً روحشون توريسته و حالا حالاها نبايد ازدواج كنند.بعضي ها اصلاً بايد توريست بمونن.اين رو شخصيت تعيين ميكنه.ولي يه توريست خوب بعد از فيكس شدن گول نميخوره.زندگيش رو خوب جمع ميكنه.زن يا شوهر پخته ايه.زني كه رابطه جسمي و عاطفي آزاد داشته ديگه الكي اشتباه نميكنه.مرد رو ميشناسه و انتخاب صحيح ميكنه.نه مثل خيلي از دخترهاي ما كه تو پنبه بزرگ شدن، و تنها شناختشون از مرد دوست پسرشونه ، مرد رو نميشناسن ولي تو مغزشون پر از افكار جفنگه! يا مثل خيلي پسرهاي ما كه عملاً مغزشون رشد نكرده، نه زن رو ميشناسن و نه ميدونن ماهيتش چيه، دماغشون رو بگيري خفه ميشن ولي ادعاشون سر به فلك ميكشه! همش 2 تا ايده تو سرشونه كه اونهم غلطه! ولي فكر ميكنن دنيا بايد با اصول اونها اداره بشه!! مرحله توريست رو طي كنين.خودتون رو از نظر جسمي و روحي آزاد كنين.بذارين ضربه بخوريد.له بشين تا محكم بشين.تجربه بگيرين.باور كنين انتخاب درست ،يه دختره كه چندين مرحله ارتباطي عشقي ، جنسي، روحي كامل داشته و بدونين اون خيلي موفقتر از يه دختر پاستوريزه است.شما بعد از ازدواج ميفهمين من چي ميگم.ولي اونوقت دير شده.وقتي با يه فرد خام ازدواج كرديد ميفهمين كه يه زن با تجربه هاي قبلي همسر و مادر بهتريه.اون حتي ميتونه كمك ذهني و برنامه ريزي داشته باشه و نه مثل يه ببو جلوتون بشينه.يه فرد بي تجربه بعد از ازدواج باري از دوشتون بر نمي داره بلكه بار خودش رو هم ميذاره رو دوشتون.باور كنين نابودتون ميكنه.يه مرد وقتي تجربه داشته باشه مسلماً پوياتره تا يه فرد قفل منطق.منظور از تجربه اين دوست بازي نيست.چون خيلي از اين روابط لوس اصلاً ارزش نداره كه بخواد به شما پختگي بده .منظور 2 نفره كه كاملاً اكتيو در تمام مسائل هم برخورد دارن.مرحله توريست هرچه موفقتر طي بشه آينده بهتري در انتظار شماست.باور كنين 80% انتخابهاي غلط، سوء تفاهمها، ضربات عاطفي، طلاق، عدم درك و مكافاتهاي بعد از ازدواج از ضعف اين مرحله ميباشد.در انتها باز ميگم بدليل ذهنيت اشتباه كسي رو براي زندگي انتخاب نكنين كه براي امتحان درسش رو نخونده! |
فرق انزال با ارگاسم در خا
چـرا خـانـم هـا تـصـور مـی کـنـند تـوانایی اش را ندارند؛ آیا میـدانید که تمام خانم ها قادر به رسیـدن به این مرحله می باشند؟ بله؛ حقیقت دارد! شاید در مورد انزال خانمـها چـیـزهایی شنیده باشید و یا مانند خیلی از افراد، اصلاً بـه هیچ وجه با آن آشنا نباشید.
این امر نه تنها درمورد خانمها صحت دارد، بلکه امری است که همه خانم ها می توانند به آن دست پیدا کنند. رسیدن بـه اوج لـذت در زنـان یـک واکنش طبیعی جنسی است که تا کنون به صورت معمایی سربسته باقی مانده است.
تمام خانم ها می توانند به آسانی بیاموزند که چگونه می توانند به اوج لذت برسند و انزال در آنها صورت پذیرد؛ البته پیرامون این مطلب تصورات اشتباه بسیار زیادی وجود دارد.
برخی معتقدند که به طور کلی مسئله انزال در خانم ها وجود ندارد، عده ای دیگر بر این باورند که تنها تعداد "خاصی" از خانم ها قادر به تجربه چنین موضوعی هستند، جمعی دیگر نیز همچنان به شایعه پراکنی در مورد این مطلب ادامه می دهند و هر روز تکنیک و استراتژی های جدیدی را ارائه می دهند. به عنوان مثال توصیه می کنند که خانم ها می بایست برای رسیدن به اوج لذت حتما دیواره های رحم خود را به یکدیگر بفشارند.
چنین اظهاراتی، اصولاً بی پایه و اساس هستند. هر چند تمام خانم ها در ساختار اندام های تناسلی با یکدیگر متفاوت هستند (درست مانند آقایون)، اما همه آنها با بکارگیری روش مناسب، قادر به چشیدن طعم چنین لذتی می باشند. درست مانند آقایون که بدون توجه به سایز، و یا حالت و شکل اندام تناسلی خود، قادر به انزال میباشند. دلیل اینکه بسیاری از افراد تصور می کنند که خانم ها نمی توانند به انزال دست پیدا کنند نشئت گرفته از اطلاعات ناکافی آنها در این زمینه می باشد.
پیش از هر چیز اجازه دهید تصورات غلط در این زمینه را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم چه چیزی به راستی صحت دارد و چه چیزهایی در این زمینه نادرست میباشند.
تصورات غلط و حقایق در مورد انزال خانم ها
تصورات غلط
1) انزال در خانم ها وجود ندارد.
2) تنها درصد کمی از خانم ها قادر به تجربه انزال می باشند.
3)تمرین های واژینال می تواند به خانم ها کمک کند تا بتوانند به انزال برسند.
4) فقط خانم هایی که دارای آلت تناسلی برجسته هستند، می توانند انزال داشته باشند
5)انزال در خانم ها تنها از طریق ارگاسم واژينال صورت می پذیرد.
6) پزشک زنان و زایمان در این مورد آگاهی دارد و می توانند خانم ها را با روش آگاهی دارد و می توانند خانم ها را با روش های صحیح انجام ان آشنا کنند.
7) خانم ها تنها 1 یا 2 قطره از ماده درون بدن خود را بیرون می دهند و اگر بیش از این حد باشد (به ویژه تا حدی که برخی خانم ها ادعا می کنند تا 1-2 فنجان نیز می شود) ممکن است با ادرارشان مخلوط گردیده باشد.
8) انزال خانم ها نوعی بی اختیاری در تخلیه ادرار است.
9) تنها خانم هایی که زایمان کرده اند قادر به تجربه انزال می باشند.
10) تنها یک راه برای رسیدن به انزال در خانم ها وجود دارد.
حقايق
1) انزال در خانم ها نشئت گرفته از ترشح غدد پارارترال می باشد
2) خانم ها متوجه نیستند که توانایی رسیدن به انزال را دارند، تنها به این دلیل که زمان انجام آنرا نمی دانند.
3) تکنیک های ویژه ای وجود دارد که به خانم ها آموزش می دهد تا هر زمان که اراده می کنند به انزال برسند و یا آنرا متوقف نمایند
4) خانم ها لازم نیست که فقط از طریق ارگاسم مهبلي به انزالبرسند و حتی لازم نیست اصلا ارگاسم شوند تا انزال رخ دهد.
5) خانم ها می توانند میزان انزال خود را با پشت سر گذاشتن مراحل خاصی، افزایش دهند.
6) خانم ها قادر هستند که در مدت زمان بسیارکوتاه چندین مرتبه، پشت سر هم، انزال را تجربه کنند.
7) ماده ای که از بدن خانم ها خارج می شود، ادرار نیست.معمولاً چیزی شبیه به آب است، که تقریبا بی رنگ بوده وبوی خاصی هم نمی دهد و یا اگر بو بدهد، کمی بوی شیرین است.
8) کسانی که ادعایی می کنند انزال نوعي بي اختياري ادرار است چیزی در مورد انزال خانم نمی دانند و یا اینکه درک صحیحی از این مطلب ندارند.
شاید شما از خود بپرسید: "اگر تمام خانم ها توانایی انجام چنین کاری را دارند، پس چرا بسیاری از آنها هیچ گاه چنین امری را در زندگي زناشويي تجربه نکرده اند؟" این سؤال بسیار خوبی است و توضیح آن نیز بسیار ساده است. اجازه بدهید ابتدا مطالبی را در مورد آناتومی بدن خانم ها بدانیم و سپس به ادامه مسائل بپردازیم.
انزال خانم ها از چه نقطه ای سرچشمه می گیرد؟
انزال خانم ها شامل جریان روانی است که از مجاری ادراری خارج می شود (همان محلی که ادرار خارج می شود) با این تفاوت که از غدد پاراترال جریان می گیرد. این غدد تنها در زمان تحریک جنسی از خود ماده خاصی ترشح می کنند.
انزال خانم ها با ارگاسم معمولی چه تفاوتی دارد؟
ارضای جنسی در خانم ها به دو دوسته طبقه بندی می شود. از نظر بالینی یک نوع آن ارضای واژینال است، رواج بیشتری دارد و عبارت است از خروج مایع روانی از واژن. این مایع حالت شیر مانند دارد و شلی و سفتی و بوی آن وابسته به رژیم غذایی خانم و سلامت کلی بدن او و چرخه عادت ماهانه اش می باشد.
نوع دوم، انزال از طریق مجرای ادراری نام دارد و معمولا در خانم ها چندان رایج نیست. در زمان انزال معمولاً مایع با فشار و به حالت اسپری و یا فواره ای از داخل مجرای ادرار به بیرون می ریزد. دلیل عدم تجربه بسیاری از بانوان به این دلیل نیست که تنها تعداد کمی از بانوان توانایی تجربه چنین انزالی دارند، بلکه دلیل آن تنها این است که بسیاری از افراد در مورد ساختمان جنسی و یک رابطه جنسی سالم مطالب درستی نمی دانند.
مایع انزالی از چه چیز تشکیل شده است؟
اجازه دهید همین جا بزرگترین تصور غلط را از ذهنتان پاک کنم - این مایع، ادرار نیست. در آزمایش هایی که از این ماده به عمل آمد، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که از مقداری گلوکز (شکر) و آنزیم دیگری به نام پروستات اسید فوسفات تشکیل شده است که تقریبا اجزای تشکیل دهنده منی را می سازند. نوع مواد تشکیل دهنده آن، تقریباً شبیه به ترشحات پروستات در مردان می باشند، با این تفاوت که فاقد اسپرم میباشد. همچنین دو ماده دیگری که معمولا در ادارا نیز هست، (اوره و کریتنین) نیز در آن یافت می شود. این ماده کاملا منحصر به فرد می باشد و تنها در هنگام انزال از خانم ها خارج می شود.
چه میزان از این ماده بیرون می ریزد؟
بیشتر خانم ها در حدود 5 .1 تا 2 فنجان از آن را تخلیه می کنند. این موضوع به اموری دیگری از قبیل اینکه بدن خانم چه میزان آب دارد و اینکه شدت تحریک جنسی تا چه حد بوده نیز ارتباط دارد.
چرا اکثر خانم ها در این مورد بی اطلاع هستند و یا آنرا انجام نمی دهند؟
انزال در خانم ها آنقدرها هم که فکرش را می کنید دشوار نیست؛ فقط افراد زیادی با تکنیک های اجرای آن آشنا نیستند. دلایل کلیشه ای بسیار زیادی برای دوری خانم ها از این لذت مطبوع، وجود دارد. یکی از دلایل از این قرار است که چون آنها ارگاسم را تجربه می کنند، معمولاً به راحتی حاضر می شوند تا فرصت های خود برای انزال دست بدهند و نسبت به آن بی توجهی کرده و تمایل کمی نشان می دهند.
یکی از مهمترین دلایل این است که زمانیکه خانم ها به مرحله انزال می رسند، اغلب به این دلیل که تصور می کنند ممکن است ادرار نیز همراه با آن بیرون بریزد، از آزاد کردن خود خودداری می کنند؛ اما باید دقت داشته باشند که در این حالت به هیچ وجه ادرار از آنها خارج نخواهد شد. زمانیکه ماده انزال در داخل مجرای ادراری جمع می شود، احساس تخلیه ادرار به فرد دست می دهد که در واقع با وقوع انزال احساس ادرار نیز خود به خود از بین می رود. اگر خانم ها یاد بگیرند که به جای نگه داشتن، خود را آزاد کنند، آنگاه متوجه می شوند که پس از تخلیه مجرای ادرار، احساس ادرار داشتن نیز به صورت ناخودآگاه از بین می رود.
تکنیک های متفاوتی برای رسیدن به این مرحله و همچنین دوری ورزیدن از بازدارنده ها در طی مسیر، وجود دارد. اما نباید فراموش کرد که ترس از ادرار، باعث می شود بسیاری از خانم ها خود را همواره عقب نگه دارند. روش هایی که در این زمینه عرضه شده اند، دارای فواید کاربردی بسیار زیادی هستند و معمولاً نتایج چشمگیری را به همراه داشته اند و موجب شده اند تا زوج ها روابط جنسی فوق العاده لذت بخشی را تجربه نمایند.
آیا خانم هایی که انزال می شوند دارای بیماری خاصی هستند؟
نه؛ دلیل توضیحات من نیز دقیقاً به همین خاطر است: اکثر خانم ها و آقایون تصور میکنند کسانیکه قادر به انجام چنین کاری هستند باید دچار بیماری های خاصی باشند. اما حقیقت این نیست. آیا می دانید سالانه چه تعداد از خانم ها با این تصور اشتباه دست و پنجه نرم می کنند و به همین دلیل از رها سازی خود جلوگیری مینمایند؟ آنها احساس می کنند که اگر خود را آزاد بگذارند، ممکن است که نفس خود را از دست داده و به عبارتی تصور می نمایند که نباید در کنار همسر خود تخلیه ادرار نمایند!
به این دلیل که خانم ها در حدود یکی دو فنجان مایع جهنده در هنگام انزال از خود خارج می نمایند، اکثرا تصور می شود که این ماده چیزی نیست جز "ادرار". اغلب آنها اصلاً متوجه نمی شوند که چه اتفاقی می افتد و پس از این عمل احساس آزردگی شدیدی پیدا می کنند. برخی از مشاوران نیز به شخصه از وجود چنین واکنشی با خبر نبوده و فکر می کنند که خانم مورد نظر باید مورد جراحی قرار گرفته و یا روان درمانی شود؛ آن هم فقط به خاطر یک عکس العمل کاملا طبیعی!
تنها نکته ای که در آخر می توانم به آن اشاره کنم، این است که انزال خانم ها نه تنها از نظر بصری تحریک کننده می باشد، بلکه انجام آن احساس فوق العاده ای به هر دو طرف القا می کند. تخلیه جنسی و حس رضایتی که از این طریق به بانوان دست میدهد، با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست .
----------------------------
شما باید 3 مرحله انزال را در مردان تشخيص دهيد. اين توضيح را هم بدهم که ترتيب مراحل بصورتي که آنها را عنوان مي کنم نيست و هر کدام مي تواند جايگزين ديگري گردد.
1-پيش انزال - اين مرحله زمانيست که فرد به اصطلاح حس مي کند که آلتش براي خارج کردن اسپرم از بدن آمادگي دارد. در اين مرحله نقاط حساس در طول آلت و همچنين فشار رواني در فرد کاملاٌ بالا مي رود.
2- انزال - اين مرحله زمانيست که اسپرم از بدن خارج مي گردد. انزال بدليل تمرکز فيزيکي و فکري بروي نقاط حساس در مرحله پيش انزال صورت مي گيرد. انزال مي تواند کامل و با ناقص باشد. اين همون مرحله ايست که آقايان ازش فرار مي کنند! (مقاله هاي بعدي )
3-ارگاسم - در اين مقاله بهش مي پردازيم.
ارگاسم چيست؟ اين مرحله اي است که افراد بخاطرش رابطه جنسي برقرار مي کنند. ارگاسم وانزال دو مورد کاملاٌ مجزا از يکديگر مي باشند و به اعتقاد من مشکل عمده آقايان از اينجا آغاز مي گردد که اين دو مرحله مي توانند بدون يکديگر اجرا شوند. ارگاسم هم مي تواند همانند مرحله انزال کامل و يا ناقص باشد. ارگاسم يکي از موارديست که خانمها در آن خيلي موفقتر از آقايان هستند! البته از نظر کمي و نه کيفي! به زبان ساده تر ارگاسم در خانمها خيلي کاملتر از آقايان صورت مي پذيرد.
چون زنها قدرت آزادسازي حود را براحتي دارا هستند و براي همين گاهي مي شنويد که فلان زن مثلاٌ در صورت ارگاسم شديد لحظاتي اصلاٌ از حال مي رود! اما در مردان بخاطر اينکه از نظر شخصيتي قصد کنترل بر همه چيز را دارند هيچگاه ارگاسم کاملي صورت نمي گيرد. متاسفانه چون آقايان حتي در طول رابطه نيز مجبور هستند که انزال و ارگاسم را کنترل کنند هيچگاه نمي توانند به لذت بالاي 60 درصد در طول رابطه جنسي دست يابند. از سوي بعضي از مردان عنوان مي شود که آنها در مدت کمتر از يک دقيقه به انزال مي رسند و اين براي آنها ناراحت کننده است. دليل اصلي اين است که فرد هنوز به ارگاسم نرسيده و انزال براي وي نشانه پايان رابطه خواهد بود. اگر انزال و ارگاسم در مردان همزمان اتفاق مي افتاد مسلماٌ همين زمان کوتاه نيز براي تحصيل لذت کافي بود ولي بدليل وجود اين فاصله ديگر چنين امکاني شدني نخواهد بود. ارگاسم همانطور که در مقالات گذشته ذکر کردم کاملاٌ موردي رواني مي باشد و زندگي و تکنولوژي بشري نيز توانسته در آن کاملاٌ دخالت کند.ارگاسم در يک فرد بومي ( يا به زبان خودي جنگلي! ) خيلي راحتتر و شيرينتر و کاملتر از فردي است که در شهر زندگي مي کند. بعضي از اين محيط زيستي ها! دليل آن را هواي سالم و غذاي سالم ميدانند که به اعتقاد من اينها اصلاٌ درست نيست!
چون زنها قدرت آزادسازي حود را براحتي دارا هستند و براي همين گاهي مي شنويد که فلان زن مثلاٌ در صورت ارگاسم شديد لحظاتي اصلاٌ از حال مي رود! اما در مردان بخاطر اينکه از نظر شخصيتي قصد کنترل بر همه چيز را دارند هيچگاه ارگاسم کاملي صورت نمي گيرد. متاسفانه چون آقايان حتي در طول رابطه نيز مجبور هستند که انزال و ارگاسم را کنترل کنند هيچگاه نمي توانند به لذت بالاي 60 درصد در طول رابطه جنسي دست يابند. از سوي بعضي از مردان عنوان مي شود که آنها در مدت کمتر از يک دقيقه به انزال مي رسند و اين براي آنها ناراحت کننده است. دليل اصلي اين است که فرد هنوز به ارگاسم نرسيده و انزال براي وي نشانه پايان رابطه خواهد بود. اگر انزال و ارگاسم در مردان همزمان اتفاق مي افتاد مسلماٌ همين زمان کوتاه نيز براي تحصيل لذت کافي بود ولي بدليل وجود اين فاصله ديگر چنين امکاني شدني نخواهد بود. ارگاسم همانطور که در مقالات گذشته ذکر کردم کاملاٌ موردي رواني مي باشد و زندگي و تکنولوژي بشري نيز توانسته در آن کاملاٌ دخالت کند.ارگاسم در يک فرد بومي ( يا به زبان خودي جنگلي! ) خيلي راحتتر و شيرينتر و کاملتر از فردي است که در شهر زندگي مي کند. بعضي از اين محيط زيستي ها! دليل آن را هواي سالم و غذاي سالم ميدانند که به اعتقاد من اينها اصلاٌ درست نيست!
چراکه اين موارد در کيفيت انزال نقش دارد و نه در مورد ارگاسم! ارگاسم يک مورد کاملاٌ روحي بوده و هيچ ارتباطي به موارد ياد شده بالا ندارد. در صورت رعايت اصول موارد بالا اگر بخواهيم ارگاسم را در مردان مثل تعاريف قديمي مرحله انزال ندانيم , تعريف ارگاسم در مردان چيز بسيار سختي مي گردد. در واقع به اعتقاد من تعريف ارگاسم در مردان زمان دستيابي به رفتارهاي جنسي فرد مي باشد و برخلاف زنان اين زمان نيز مقطعي نيست. هر چقدر که مرد در طول رابطه به اين رفتارها بيشتر دست پيدا کند رضايت و ارگاسم بهتري خواهد داشت. در مردان حتي تحرک و خود عمل فيزيکي رابطه نيز بخشي از ارگاسم آنان تلقي مي گردد. براي همين است که مردان عموماٌ انتظار دارند که بتوانند زمان طولاني در حال رابطه باشند و به اصطلاح زن را زير و رو نمايند! نکته قابل ادراک از اين مسئله اين است که با توجه به توضيح بالا افراد مسلماٌ درجه ارگاسم متفاوتي از يکديگر خواهند داشت.
توضيح کاملتر اينکه فتيش , زندگي شخصي اجتماعي کاري , رشد جنسي , خود ارضايي ( مرحله اول رشد جنسي معادل با شناسايي خواستهاي جنسي فردي و نحوه پاسخگويي به آنان ) , سن , آب و هوا وبسياري از چيزهاي ديگر در تشکيل درجه ارگاسم فرد نقش اساسي دارد و اين درجه در هر فرد نسبت به ديگري فرق دارد وداراي مزيت بر دبگري نيست!
حتما میدونید که تا قبل 40 سالگی مهمترین اختلال جنسی مردا زود انزالی هست و بعد اون ناتوانی در نعوظ مطلوب..وجود دارد.
بطور کلی این مسئله در 30% همه مردا وجود داره.. ضمن اینکه تا 70% زوجین به نوعی در یکی از مراحل زندگی زناشوئی خودشون درگیر این مسئله میشن. اما اینکه چرا باید باید درمان بشه.. علت اصلی درمانش اینه که این مسئله ایجاد استرس شدیدی
در مرد میکنه.. بطوری که اجازه نمیده نه خودش لذت ببره و نه شریک جنسی اش. اگه قرار باشه که به مقاربت جنسی به عنوان
راهی برای تمدد اعصاب نگاه کنیم.. اگه خودش همراه با استرس و زجر و عذاب باشه.. مسلما لذتی نخواهد داشت.زود انزالی تنها مسئله ای نیست که در زمان مقاربت ایجاد مشکل کنه.. بلکه در بقیه زمان زناشوئی هم ایجاد اختلال میکنه
توضيح کاملتر اينکه فتيش , زندگي شخصي اجتماعي کاري , رشد جنسي , خود ارضايي ( مرحله اول رشد جنسي معادل با شناسايي خواستهاي جنسي فردي و نحوه پاسخگويي به آنان ) , سن , آب و هوا وبسياري از چيزهاي ديگر در تشکيل درجه ارگاسم فرد نقش اساسي دارد و اين درجه در هر فرد نسبت به ديگري فرق دارد وداراي مزيت بر دبگري نيست!
حتما میدونید که تا قبل 40 سالگی مهمترین اختلال جنسی مردا زود انزالی هست و بعد اون ناتوانی در نعوظ مطلوب..وجود دارد.
بطور کلی این مسئله در 30% همه مردا وجود داره.. ضمن اینکه تا 70% زوجین به نوعی در یکی از مراحل زندگی زناشوئی خودشون درگیر این مسئله میشن. اما اینکه چرا باید باید درمان بشه.. علت اصلی درمانش اینه که این مسئله ایجاد استرس شدیدی
در مرد میکنه.. بطوری که اجازه نمیده نه خودش لذت ببره و نه شریک جنسی اش. اگه قرار باشه که به مقاربت جنسی به عنوان
راهی برای تمدد اعصاب نگاه کنیم.. اگه خودش همراه با استرس و زجر و عذاب باشه.. مسلما لذتی نخواهد داشت.زود انزالی تنها مسئله ای نیست که در زمان مقاربت ایجاد مشکل کنه.. بلکه در بقیه زمان زناشوئی هم ایجاد اختلال میکنه
عوارض انزال زودرس
خيانت و يافتن شريك جنسي جديد از علايم اين بيماري ست. وقتي انسان كاملا ارضا نمي شود دچار عقده هاي رواني و افسردگي و ...شده و بالاخره تا حدي ميتواند اين وضعيت را تحمل نمايد . در هر حال به نفر ثاني گرايش پيدا خواهد نمود.
خيانت و يافتن شريك جنسي جديد از علايم اين بيماري ست. وقتي انسان كاملا ارضا نمي شود دچار عقده هاي رواني و افسردگي و ...شده و بالاخره تا حدي ميتواند اين وضعيت را تحمل نمايد . در هر حال به نفر ثاني گرايش پيدا خواهد نمود.
-------------------
برای بسیاری از زنان جوان در ایران عدم آشنایی با رابطهی جنسی، اندام تناسلی خود و حتى ارضای جنسی و در مواقعى راههای مختلف جلوگیری از حاملگی باعث دشواریهای زیادی در زندگی زناشویى میگردد. رابطهای که میتواند زندگی دو انسان را زیباتر، گرمتر و پیوند مشترك را نزدیکتر گرداند، در موارد زیادى تنها به ارضاییکجانبهی مرد و دلسردی و افسردگی روزافزون زن منجر میشود.
خانم مژگان کاهن روانشناس ساکن بلژیک، در رسالهی تحقیقی خود در دانشگاه بروکسل به مسئلهی تلقی انسانها از مسایل جنسی و رابطه جنسى قبل از ازدواج، در ایران در کشور بلژیک و همینطور ایرانیان مهاجر مقیم این کشور پرداخته و با کار مقایسهای سعی در نشان دادن تاثیر فرهنگ در نوع تلقی انسانها از این رابطه نموده است.
برای نمونه وى از دیدگاه مردان و زنان ایران در اینباره مىگوید وقتی قضیه بکارت را مطرح میکنی، اکثریت قریب به اتفاق ایرانیها به حفظ بکارت دختر اشاره میکنند. تقریبا درصدشان. اما، وقتی میپرسی نظرتان در مورد روابط جنسی قبل از ازدواج چیه، متوجه میشویم که عامل جنسیت در پاسخی که به این سوال میدهند خیلی تعیین کننده است و تفاوتهایی بین پاسخهای زنها با مردها مشاهده میکنیم که از لحاظ آماری معنیدار است. به این شکل که اکثریت زنهای ایرانی چیزی که مطرح میکنند اینست که با روابط جنسی قبل از ازدواج مخالفاند. در حالیکه مردهای ایرانی با اکثریت قریب به اتفاق، طرفدار حفظ بکارتاند، ولی با روابط جنسی قبل از ازدواج چندان مخالفتی ندارند .
گفتگو درباره رابطه جنسى تابو محسوب مىشود و سوالات و مسائلى در اینباره كه بویژه دختران و پسران جوان را بخود مشغول مىكنند، در بسیارى از مواقع بىجواب مىمانند و یا در گفتگو با همشاگردىها و همسالان اغلب به شكل ناصحیح و ناشیانه، پاسخ داده مىشوند.
در سالهای اخیر تلاش شده كه قبل از ازدواج برای زوجهای جوان علاقمند، در کلاسهای آموزشی درباره رابطه جنسى و راههاى جلوگیرى از حاملگى توضیحاتى داده شود. اما، آیا این کلاسهای یك تا چندساعته و بسیار کوتاه میتوانند کمک كافى براى آنان باشند و چه كسى جوابگوى سوالات باقیمانده خواهد بود؟ چرا آموزش عمومی جوانان و بویژه زنان جوان در اینباره در مدارس و مراکز علمی انجام نمیگیرد؟
یکی از شرکت کنندگان در کلاسهای آموزشى مسائل جنسی قبل از ازدواج میگوید: «خیلی خوب بوده. مثلا بخاطر احساس شرم و حیایی که وجود دارد، ما فکر میکنیم خیلی چیزها گناه هست یا مثلا زشت است، حیا است ولی اینجا به ما گفتند که اینطوری نیست. میتوانیم بهتر و راحتتر برخورد کنیم زن جوان دیگرى كه در این كلاسها شركت كرده معتقد است: «دوست داشتم کاملتر و قشنگتر توضیح میدادند. خیلی خوب بود، ولی مثلا بیشتر وارد جزییات روابط زناشویی و ازدواج و اینها مىشدند. بازهم فکر میکنم یکسری شرم و حیا هنوزبود. خوب، آدم یک کم احساس حقارت میکند که یک دختر جوان دربارهی اینجور مسایل چیزی بداند یا چرا در این باره اصلا مطالعه نکرده. از این نظر برایم یکجوری جای تعجب داشت که چرا تا بحال به این فکر نیفتادهام که در اینجور مسایل مطالعاتی داشته باشم. همان اندام تناسلی، خوب، این چیزی ست که مربوط به خود خانمهاست، ولی من چیز زیادی از آن نمیدانستم. در صورتی که خیلی مهم هست. مثلا آن قسمتی که بیان کرد که به کامل شدن غرایز جنسی طرفین توجه بشود. خب، این مسلما خیلی کمک میکند. مثلا گفتهاند به آقایان زودتر این حالت دست میدهد! خوب، وقتی که آقایان ندانند که خانمها هم یک چنین حالتی دارند، مطمئنا خانم سرخورده میشود، اگر آن حالت اش تکمیل نشود یا ممکن است اصلا برایش مشکلی ایجاد کند آقای امینی از مربیان کلاس آموزشی مسایل جنسی دربارهی محتوای آموزشی و بویژه اولین رابطهی جنسی بین زن و مرد جوان میگوید: «ما در همان ابتدا توضیح میدهیم که شما اولین سکس تان باید در شرایطی کاملا عاطفی، محبت آمیز باشد و از لحاظ روحی آمادگی دو طرف وجود داشته باشد. بنابراین، این را تعمیم میدهیم به کل کلاس و در تمام مراحل، حتا در رابطه با استفاده از وسایل تنظیم خانواده، توصیه میکنیم که حتما وسیلهای انتخاب بشود که همسرشان هم موافق باشد
--------------------
نوجوانی دوره ای از زندگی است که نخستین تجارب زندگی در حساس ترین دوران رشد انسان رخ می دهد،آینده نگری، انقلابی گری و شورش، عشق، رابطه جنسی، تحصیل و شغل آینده وتثبیت هویت، همه در این دوران شکل می گیرند.
شاید از همین روست که توجه به روانشناسی نوجوانی در دهه های گذشته از اهمیت بیشتری، به ویژه در کشورهایی که جمعیت جوان آنها رو به افزایش بوده، یافته است.
در ایران براساس آمار رسمی نوجوانان حدود سی درصد از کل جمعیت جوان کشور را تشکیل می دهند.
این درحالی است که به نسبت این جمعیت نه تنها متخصصان روانشناسی بالینی و مشاوره کافی وجود ندارد بلکه هنوز جایگاه و نقش آنان در فرایند بهداشت روانی نوجوانان به خوبی روشن نشده است.
در این نوشتار به مرور برخی از مفاهیم روانشناسی نوجوانان می پردازيم:
تعریف بلوغ:
نوجوانی دوره ای از مراحل رشد انسان است که حد فاصل کودکی و جوانی محسوب شده و مشخصه اصلی آن بلوغ و پديداری ويژگی های جنسی در فرد است.
سن آغاز بلوغ با خصائص اجتماعی و فرهنگی، زيست بوم و تفاوت های فردی به ويژه خصائص ارثی در جوامع، شهرها و يا حتی خانواده های مختلف متفاوت است، در سال های اخير انقلاب ارتباطات نيز به عنوان يکی از عوامل موثر بر بلوغ زود رس مطرح شده است.
روانشناسان رشد می گويند ارزيابی ها نشانگر آن است که سن آغاز بلوغ بطور کلی از قرن بيستم تا اولين دهه قرن بيست و يکم در چندين مرحله پايين تر آمده است؛ در اوايل قرن بيستم سن آغاز بلوغ در اروپا و آمريکای شمالی بطور متوسط شانزده سال محسوب می شد.
آغاز بلوغ در دهه شصت به زير پانزده سال رسيد و در دهه نود به چهارده سال و گفته می شود که هم اکنون در اروپا و آمريکا بين دوازده تا سيزده سال است.
درک صحيح از سن آغاز بلوغ از آن رو دارای اهميت است که جامعه، خانواده و مدرسه آمادگی لازم را برای برخورد با شرايط حساس و ويژه کودک در اين مرحله گذر داشته باشند.
در ايران تا پيش از دهه پنجاه سن بلوغ شانزده سال برآورد می شد اما در سالهای پس از انقلاب ۱۳۵۷ اين سن به زير چهارده سال رسيد، يکی از دلايل اصلی اين امر جو انقلابی آن سال ها و مشارکت و گاه پيشگامی نوجوانان درعرصه فعاليت های انقلابی بود.
با اين حال اولين مطالعات گسترده روانشناسی رشد در دهه هفتاد خورشیدی در ایران نشانگر آن بود که ميان سن آغاز بلوغ در استان های جنوبی به ويژه خوزستان و استان های شرقی مانند ايلام و کردستان با ديگر استان های کشور تفاوت چشمگيری وجود دارد و سن بلوغ بطور متوسط يک سال تا يک سال و نيم در آبادان زودتر از تهران آغاز می شود.
اين امر علاوه بر آن که مويد آن است که در آب و هوای گرمسيری بلوغ زودتر از آب و هوای سردسير رخ می دهد، تابع شرايط فرهنگی و متغيرهای خاص منطقه مانند جنگ در خوزستان، ايلام و کردستان نيز هست.
به هر روی پژوهش های روانشناسان ايرانی حاکی است که سن بلوغ برای کودکان در تهران بين سيزده تا چهارده سال است.
بين دختران و پسران در آغاز بلوغ تفاوت چشمگيری به چشم می خورد، دختران زودتر به بلوغ می رسند و زودتر مرحله بلوغ را به پايان می رسانند ولی پسران ممکن است بيشتر از يک و يا حتی دو سال از دختران در رسيدن به بلوغ عقب بمانند.
بين طبقات مختلف نيز تفاوت هايی ديده می شود،در طبقه فقير بلوغ زودتر آغاز می شود، به عبارت ديگر بررسی مجموع تحولات روانی- جسمانی در يک دختر سيزده ساله ساکن جنوب شهر تهران که در خانواده ای کارگری رشد کرده است با دختری که از نظر سن تقويمی با او يکسان است ولی در خانواده ای مرفه درشمال شهرزندگی می کند، در اغلب مواقع نشانگر بروز نشانه های مشخص بلوغ در دختر جنوب شهری است.
با اين حال عواملی چون رسانه ها وگستردگی و در دسترس بودن آنها رفته رفته اين تفاوت را به سوی متعادل شدن پيش می برد.
به عبارت ديگر اگر دختر سيزده ساله ساکن نواحی محروم شهری بنا به شرايط محيطی و اقتصادی با بلوغ زود هنگام روبرو می شود، دختر سيزده ساله ساکن نواحی مرفه نشين شهری به دليل دسترسی به رسانه های مختلف آماده رويارويی با بلوغ می شود.
برای آن که سرانجام بدانيم سن آغاز بلوغ که مشخصه نوجوانی است از چه زمانی است به يافته های روانشناسی استناد می کنيم که بيانگر آن است که سن شروع نوجوانی در ايران و بيشتر کشورهای اروپايی از ۱۲ و ۱۳ سالگی شروع و در ۱۸ و ۱۹ سالگی خاتمه می يابد.
ويژگی های نوجوانی:
برخی از مردم تصور می کنند که نوجوانان دمدمی مزاج، افراط گرا، بی بند و بار، پيرو مد و يا شورشی هستند در حالی که تمام اين خصائص بخشی از بحران بلوغ محسوب می شود.
برخی از مردم تصور می کنند که نوجوانان دمدمی مزاج، افراط گرا، بی بند و بار، پيرو مد و يا شورشی هستند در حالی که تمام اين خصائص بخشی از بحران بلوغ محسوب می شود.
در واقع نوجوان در این دوران بطور دائمی در حال تغییر و تکامل است از همین روست که ممکن است دیدگاه های متفاوت و متعارض در هر دوران نسبت به موضوعات یکسان از خود نشان دهند و یا حالات روانی متفاوتی داشته باشند، گاهی بسیار پر شر و شور و گاهی آرام و درونگرا.
درهمین دوران است که نوجوان باید با یکی از مهمترین بحران های روانی زندگی خود رو در رو شود: بحران بلوغ.
بحران بلوغ، بخشی از خصيصه طبيعی اين دوران انقلابی است که اگر نوجوان موفق شد به خوبی با آن رو در رو شود و از پس آن بر آيد در مرحله جوانی با مشکلات کمتری روبرو خواهد شد.
نوجوان ويژگی های منحصر به فردی دارد که می تواند آنها را چنين دسته بندی کرد:
نوجوان موجودی است:
- از نظر بدنی در حال دگرگونی و تحول، از لحاظ عاطفی نابالغ، از جهت تجربه محدود؛ از ديدگاه فرهنگی تابع محيط
- همه چيز می خواهد، اما نمی داند چخ چيز بايد بخواهد
- فکر می کند همه چيز می داند اما چيزی نمی داند
- تصور می کند همه چيز دارد اما در واقع چيزی ندارد
- نه از مزايای کودکی بهره می برد نه از امتيازات بزرگسالی
- در رويا و تخيل زندگی می کند اما با واقعيت رو در روست
- مستی است هشيار و خوابيده ای است بيدار
(هاروکس)
- همه چيز می خواهد، اما نمی داند چخ چيز بايد بخواهد
- فکر می کند همه چيز می داند اما چيزی نمی داند
- تصور می کند همه چيز دارد اما در واقع چيزی ندارد
- نه از مزايای کودکی بهره می برد نه از امتيازات بزرگسالی
- در رويا و تخيل زندگی می کند اما با واقعيت رو در روست
- مستی است هشيار و خوابيده ای است بيدار
(هاروکس)
نوجوان چه می خواهد:
نيل به آزادی و رهايی از سلطه پدر و مادر: نوجوان برای اثبات هويت و شخصيت خود در صدد اثبات خود است.
- گرايش به ارتباط با نوجوانان ديگر: يادگيری اجتماعی
- علاقه به انتخاب شغل و آمادگی برای قبول مسئوليت: آزمون و خطا و استعداد
- کوشش در راه تامين مالی و استقلال اقتصادی: عدم وابستگی به والدين
- گرايش به انتخاب همسر و تشکيل خانواده: خيال پردازی و آزمون وخطا
- آمادگی برای پی بردن به ارزشهای اخلاقی و معنوی: روش حل مشکل
- آگاهی از محدوديت ها و توانايی های خود و نوجوانان ديگر:برخورد منطقی با رقابت ها و واقع بينی
- قابليت پيشرفت در مفاهيم ذهنی و مهارتهای مختلف: کسب تجربه و درک مفاهيم بزرگسالان
- نياز به راهنمايی و پيشرفت به سوی کمال: الگوها و تجارب مناسب
- گرايش به ارتباط با نوجوانان ديگر: يادگيری اجتماعی
- علاقه به انتخاب شغل و آمادگی برای قبول مسئوليت: آزمون و خطا و استعداد
- کوشش در راه تامين مالی و استقلال اقتصادی: عدم وابستگی به والدين
- گرايش به انتخاب همسر و تشکيل خانواده: خيال پردازی و آزمون وخطا
- آمادگی برای پی بردن به ارزشهای اخلاقی و معنوی: روش حل مشکل
- آگاهی از محدوديت ها و توانايی های خود و نوجوانان ديگر:برخورد منطقی با رقابت ها و واقع بينی
- قابليت پيشرفت در مفاهيم ذهنی و مهارتهای مختلف: کسب تجربه و درک مفاهيم بزرگسالان
- نياز به راهنمايی و پيشرفت به سوی کمال: الگوها و تجارب مناسب
هويگهرست( دکتر محمد پارسا)
انقلاب جسمانی و روانی:
نوجوانان در طول چند سال بارها تغيير می کنند نه تنها از نظر جسمانی بلکه همچنين از نظر روانی
دگرگونی های جسمانی و روانی با ترشح غده های جنسی آغاز و با ترشحات ساير غدد نظير هيپوفيز و فوق کليوی تکميل می شود.
متابوليسم انقلابی، ماهيچه های قوی، رشد استخوان ها، رشد سريع تر ساق های پا به نسبت بالا تنه، حجم قلب به دوبرابر افزايش می يابد که همزمان با بالارفتن فشار خون است.
اما رشد مغز به نسبت دوران کودکی چندان سريع نيست و بسيار ناچيز جلوه می کند؛ ميانگين وزن مغز دختران ۱۲۴۴ و پسران ۱۳۷۴ گرم است، اما وزن مغز به خودی خود تاثير در افزايش هوش بهر ندارد.
بلوغ جنسی:
در مناطق گرمسيری ممکن است بلوغ دختران از نه سالگی آغاز شود، ولی در سطح جهانی انتظار می رود که دختران بين سنين نه تا چهارده سالگی وارد اين مرحله از رشد جنسی شوند.
در عوض پسران به ندرت ممکن است زودتر از يازده سالگی وارد بلوغ شوند.
اولين عارضه بلوغ جنسی، تمايل شديد به برقراری رابطه جنسی با جنس مخالف ( يا رابطه جنسی به معنای کلی آن) است.
در واقع تمايلات نهفته و کمتر متمرکز شده جنسی دوران کودکی در اين دوران به طرزی کاملا آشکار بارز می شوند.
خصائص اوليه نوجوانی: آلت جنسی، اندام جنسی، تکوين رشد جنسی
خصائص ثانويه نوجوانی:موهای بدن،دورگه شدن صدا در پسران، بزرگ شدن سينه و لگن خاصره و باسن در دختران
نشانه های بلوغ در دختران:
افزايش قد (تا حدود هشتاد درصد تا زمان توقف در حدود ۲۵ سالگی از کل قد)، بزرگ شدن سينه ( تا حدود نود درصد از رشد کامل)، لگن خاصره و باسن( تا حدود هشتاد درصد از رشد کامل) : عادت ماهيانه- پايان رشد بدنی و بلوغ جنسی
نکته: عادت ماهيانه اغلب همراه با تخم گذاری نيست، افزايش استروژن در بدن دختران گاه تا سه سال طول می کشد.
اضطراب عادت ماهيانه:
عادت ماهيانه ممکن است در برخی موارد با اضطراب در ميان دختران همراه شود، در جوامع و خانواده هايی که آموزش جنسی الزامی به نوجوانان ارائه نمی شود، اولين عادت ماهيانه ممکن است با تعبيراتی نادرست از جنسيت، اعتقادات مذهبی و يا احساس طرد شدگی و سردرگمی در دختران همراه شود.
نوجوان ممکن است تصور کند که عادت ماهيانه که معمولا همراه با خونريزی،درد در آلت جنسی، احساس ضعف و حالات جسمانی ناخوشايند مانند سر درد و يا دل درد است نوعی بيماری است، به ويژه انکه برخی از دختران در اين دوران دستخوش اختلالات خلقی ملايم هم می شوند،بی حوصله، گوشه گير و عصبی و يا بهانه جو و پرخاشگر می شوند.
تمام اين نشانه ها ممکن است نوجوانی که تجربه و يا اطلاعات کافی در باره عادت جنسی ندارد را دچار اظطراب کند.
از همين رو بسيار ضروری است که از پيش برای تجربه عادت ماهيانه دارای آمادگی باشد و بداند که چگونه بايد با آن روبرو شود و يا معنای اين رخداد در بلوغ برای وی چيست.
عادت ماهيانه دردناک که با نشانه های درد شديد در مهبل همراه است در برخی از نوجوانان از همان اولين بار بروز می کند با اين حال اين تجربه که می تواند ناشی از عوامل روانی يا روانی/جسمانی باشد بر روی زندگی آتی و به ويژه خصايص جنسی نوجوان تاثير بگذارد.
در برخی موارد ممکن است سبب واکنش افراطی وی به جنسيت و سکس شود و او را به دوری گزيدن از جنس مخالف و سکس وادارد و يا سبب سردی وبی ميلی جنسی وی شود ، که تشخيص و درمان عادت ماهيانه دردناک می تواند از عواقب بعدی آن پيش گيری کند.
در سالهای اخير توجه به بروز زمينه های عادت ماهيانه دردناک در نوجوانان بيشتر شده است و تمرکز بسياری بر عوامل روانی و عواقب آن صورت گرفته است.
همچنين در مورد عادت ماهيانه تصورات و باورهای مذهبی نيز می توانند مشکل زا باشند، مثلا اگر دختر نوجوان عادت ماهيانه را دورانی بداند که در آن نجس و ناپاک است و از برخی فعاليت های اجتماعی منع شود می تواند تاثيرات منفی در ساختار شخصيت وی بگذارد.
عادت ماهيانه در دختران سرآغاز توجه جدی تر به جنسيت هم هست، دختران در اين سن به نشانه های بلوغ در بدن خود توجه بيشتری نشان می دهند و در واقع بدن خود را کشف می کنند، ساعات بسياری را به مشاهده اندام خود در آينه می گذرانند و به ويژه به آلت جنسی خود دقت زيادی می کنند، در برخی موارد ممکن است اين توجه به جنسيت سبب شود تا اثر تاثيرات محيط خانواده جهت يابی های جنسی نوجوان دستخوش تغييرات ناخواسته ای شود. مثلا در خانواده ای که دختر خانواده را همچون پسر بار آورده اند و يا از وی خواسته اند که نقش های پسرانه را ايفا کند، دوگانگی يا بحران جهت يابی جنسی ممکن است به درازا بکشد و يا سبب در هم آميختن نقش های جنسی شود.
آموزش جنسی دختران:
دختران در برخی جوامع کمتر در مورد بلوغ با يکديگر صحبت می کنند و يا از آموزش های رسمی، آموزش های خانواده و يا يادگيری از رسانه ها در مورد بلوغ برخوردار می شوند از اين رو کمتر از پسران از آمادگی برای روبرويی با تغييرات سريع و اظطراب برانگيزی که در بدن خود می يابند، برخوردار می شوند.
در برخی جوامع مانند ايران ممکن است برخی از دختران در اين دوران گوشه گير، پرخاشجو و به ويژه نسبت به جنس مخالف دوری گزين شوند، خجالتی و يا عصبی به نظر برسند ولی آن چه همه آنها در اين دوران تجربه می کنند ميل شديد به تجربه رابطه جنسی است که به دليل شرايط فرهنگی و منع های اجتماعی سبب می شود که اغلب دختران اين ميل را از طريق “والايش” سرکوب کنند و به فعاليت های ديگر فرهنگی، هنری، علمی و يا ورزشی برای مهار آن روی بياورند.
از آنجايی که رابطه با پسران ممکن است از سوی خانواده مخاطره آميز يا گناه آلود تلقی شود، اغلب اين نوجوانان به رابطه با جنس موافق يا خود ارضايی روی می آورند، برخی از مطالعات در ايران نشانگر آن است که ميزان دختران نوجوانی که در سنين نوجوانی خود ارضايی می کنند تقريبا يک و نيم برابر پسران است.
همچنين برخی مطالعات نشانگر تجربه جنسی دختران با همجنسان خود در اين سنين است، در واقع در سال ۱۳۷۹ در يک مطالعه در تهران، نود درصد پاسخگويان مونث در باره اولين تجربه جنسی خود گفته بودند که اولين بار با يک دختر ديگر چنين تجربه ای داشته اند.
---------------
ماساژ سكس ابزار زندگی بسیاری از زنان و مردان را منقلب كرده و روابط آنان را مستحكمتر و زیباتر نموده است. ماساژ بابهشت مردان را وادار به یادگیری طبیعت بدن زن و سر فرود آوردن در برابر زیبائی و قدرت آن می كند، ضرورتی كه ایجاد آن در جمع ما جای تأمّل ندارد. زوجینی كه كه به علت بیماری و یا معلولیتهای فیزیكی قادر به انجام آمیزش نیستند، ماساژ سكس ابزار، لذت جنسی را برای آنان به ارمغان باز می آورد. زنان بارداری كه با وجود ازدیاد خواهشهای جنسی در طول مدت حاملگی خود را قادر به آمیزش نمی بینند، می توانند نهایت استفاده را از این روش بی خطر برای رسیدن به لذت و آرامش ببرند و از شریك خود بخواهند كه راه و روش ماساژ بابهشت را به خوبی بیاموزند.
مردانی كه به هر دلیل از نعوذ آلت خویش عاجزند ولی مایل به ارضاء همسر و یا شریك خود هستند نیز ماساژ بابهشت همسرشان را یكی از بهترین راه های لذت جوئی خواهند یافت. ماساژ سكس ابزار قدمی مناسب در جهت فراگیری دنیای پر رمز و راز آمیزش و سكس برای نوجوانان و بزرگسالانی است كه هنوز آمادگی لازم را برای آمیزش در خود نمی یابند. بسیار مهم است كه در یابیم «آمیزش و عشق بازی بدون دخول و یا نعوذ آلت مرد هم امكان پذیر است و شاید بسی لذتبخش تر.»
تمام نكات اشاره شده در بالا گوشه ای از فواید ماساژ بابهشت است در كنار هدف اصلی آن، كه در زیر به چند و چون و روش صحیح آن می پردازم:
هدف از ماساژ بابهشت آفریدن فضائی آرام بخش برای زن است تا ورود ذهنیت او را به ساحت و حالتی شهوانی آسانتر گرداند و او را قادر سازد كه از ماساژ بابهشت خود لذتی فراوان ولی تازه ببرد. شخص ماساژ دهنده از داشتن فرصتی در كنار زن، و مشاهده او در لحظات اوج و فرود لذتش و این حقیقت كه باعث این سفر سحر آمیز اوست، در پوست خود نخواهد گنجید و احساس قدرت فراوانی خواهد كرد. ماساژ بابهشت همچنان كه اشاره شد می تواند بسیار بی خطر باشد اگر كه ملاحظات بهداشتی از قبیل استفاده از دستكش جراحی مَـدِّ نظر قرار گیرد و راهیست مناسب برای برقراری اطمینان و صمیمیت. درمانگران بر این باورند كه زنان با تجربه تلخی چون تجاوز در گذشته و یا ذهنیّتی آشفته نسبت به آمیزش و سكس، می توانند با ماساژ بابهشت كه همراه با درك بالای شریكشان است، به كلی بهبود یابند.
هدف ماساژ بابهشت رسیدن به اورگاسم و اوج لذت جنسی نسیت بلكه اورگاسم معمولا یك نتیجه و محصول جانبی ولی فوق العاده فرح بخش و نشاط آور است. هدف به سادگی ایجاد آرامش و لذت دادن از طریق ماساژ بابهشت است. اگر با این دید به قضیه نگاه شود، هم ماساژ دهنده و هم دریافت كننده ماساژ می توانند به یك آرامش خیال نسبی دست یابند و دیگر نگران دست یافتن و فتح اورگاسم نباشند. برداشتن این بار سنگین از دوش هر دو نفر از نظر روانی تاثیر به سزائی بر ذهن و جسم می گذارد و هنگامیكه اورگاسم به علت تحریك بابهشت اتفاق می افتد، معمولا بسیار شدیدتر، ارضاء كننده تر و طولانیتر خواهد بود. ولی فراموش نكنید كه این اجازه را به اورگاسم بدهید كه اتفاق بیافتد و یا اینكه نیافتد. كم توقعی شخص ماساژ دهنده نیز بسیار مفید خواهد بود. زمانیكه او انتظار هیچ خدمتی از شریك زن خود نداشته باشد و فقط به منظور آرامش دادن، لذت بخشیدن و یادگیری به این تجربه قدم گذاشته باشد، زن دریافت كننده ماساژ، آرامشی عجیب و آسودگی خیال عمیقی را حس میكند، و این آمیزش دیگر فقط به منظور لذت جنسی محض بردن نخواهد بود بلكه لایه های ژرفتری از ذهن و روان او را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. البته این تجربه می تواند هر نوع آمیزش دیگر را در پی داشته باشد كه فقط بستگی به تصمیم و انتخاب دریافت كننده ماساژ دارد. این نوع نگرش صمیمیت و اعتماد جدیدی را به ارتباط شما اضافه خواهد كرد
آماده سازی
استحمام همیشه به رسیدن آرامش كمك می كند، پس بهتر است كه هر دو نفر قبل از شروع ماساژ پاكیزه و استحمام كرده باشند. یك محیط ساكت و معطر با موسیقی ملایم، نور شمع و ....به فضای اتاق گرما اطمینان می بخشد. در آمادگی فضای مناسب و آمادگی خودتان عجله به خرج ندهید. فراموش نكنید كه قبل از شروع ماساژ به دستشوئی بروید. این موضوع از نظر بهداشتی مخصوصا برای زنان از اهمیت زیادی برخوردار است. هرگونه تحریك بابهشت با مثانه پر، شرایط را برای بیماریهای میكروبی مستعد تر میكند. در ضمن دیگر لزومی به قطع ماساژ به منظور دستشوئی رفتن وجود ندارد. با نگاه كردن ، لمس و در آغوش كشیدن یكدیگر، ارتباط لازم را برای شروع ماساژ برقرار كنید تا امنیت و اطمینان كم كم در وجودتان رخنه كند.
مراحل ماساژ
از شریكتان بخواهید كه به پشت به گونه ای دراز بكشد و به بالشت تكیه دهد كه بتواند سكس ابزار خود را به خوبی ببیند. بالشت دیگری كه با حوله پوشیده شده است را در زیر كفلهای او قرار دهید. به او كمك كنید تا پاهایش را از هم بگشاید. زانوها باید كمی خم شده باشد، می توانید بالشتكهائی را در زیر زانوی او قرار دهید تا تحمل وزن او را خسته نكند. شخص ماساژ دهنده به حالت چهار زانو در بین پاهای زن، ترجیحا بر روی بالشت بنشیند. این موقعیت به او كمك می كند كه دسترسی كامل به بابهشت و دیگر اعضاء بدن او داشته باشد.
قبل از اینكه تماس بدنی حاصل شود، سعی در تنظیم تنفس خود كنید. نفس كشیدن آرام و عمیق یكی از اركان اساسی این ماساژ را تشكیل می دهد. اگر در طول ماساژ متوجه نفسهای كوتاه و بریده دریافت كننده شدید، باید به آرامی یادآور نفس كشیدن عمیق او شوید. با ملایمت به ماساژ و لمس پاها، شكم، رانها و سینه ها بپردازید تا در یافت كننده آماده دریافت لمس بابهشت شود. مقدار كمی روغن ماساژ را بر روی سكس ابزار او بچكانید. به اندازه ای روغن استفاده كنید كه علاوه بر ملبان، قسمتهای درونی تر نیز به روغن آغشته شود. لطفاً در انتخاب روغن ماساژ دقت و حوصله به خرج دهید. بسیاری از روغنهای ماساژ باعث حساسیت و یا خارش و مشكلات عدیده دیگر می شوند و روغنهایی كه به منظور ماساژ بدن تهیه شده است برای ماساژ سكس ابزار مناسب نیستند. اگر دسترسی به روغن ماساژ مخصوص سكس ابزار ندارید، از روان كننده آبی و نه روغنی می توانید استفاده كنید. روان كننده روغنی باعث تخریب دستكش می شود و ممكن است آن را سوراخ نیزبكند.
به آرامی قسمت بیرونی، ملبان، سكس ابزار را ماساژ دهید. در این مرحله اصلا عجله نكنید و مدتی را به لمس و ماساژ آن بپردازید. با ملایمت بسیار ملبان را بین انگشت شست و انگشت اشاره بفشارید و طول هر لب ملبان را از بالا به پائین و بر عكس، با انگشتانتان لمس كنید. همین عمل را با كلبان تكرار كنید و و اصلا نگران زمان نباشید.
شخص دریافت كننده ماساژ می تواند به ماساژ سینه های خود بپردازد و یا اینكه فقط دراز بكشد و به حفظ آرامش خود بپردازد. از نگاه كردن به چشمان یكدیگر نهرایسد و سعی كنید كه ارتباط خود را با نگاه عمیق تر سازید. شخص دریافت كننده می تواند در كنترل سرعت، فشار و عمق حركات نظر دهد و ماساژ دهنده را در این زمینه راهنمائی كند. ولی از صحبت كردن زیاد بپرهیزید و اجازه دهید كه دیگر حواس شما لذت و آسایش را به شما منتقل كنند.
به آرامی كچل را با حركات دایره وار، در جهت عقربه های ساعت و یا بر عكس آن ماساژ دهید و با همان ملایمت آن را بین انگشت شست و انگشت اشاره تان بفشارید. این عمل را به عنوان ماساژ انجام دهید و نه به خاطر به اوج رساندن شخص به اورگاسم. واضح است كه شخص دریافت كننده ماساژ بر انگیخته و هیجان زده می شود ولی به او كمك كنید تا همچنان آرامشش را حفظ كند و نفس عمیق بكشد.
با ملاحظه و دقت كافی انگشت میانی دست راست را وارد با بهشت كرده و به لمس و ماساژ فضای داخل بابهشت بپردارید. باز هم عجله نكنید و تمام قسمتهای داخلی بابهشت، دیواره های بالائی و پائینی و دیواره های دوطرف را به خوبی ماساژ دهید. سرعت، فشار و عمق حركات خود را تغییر دهید و واكنش این تغییرات را در چهره شخص دریافت كننده ماساژ جستجو كنید. فراموش نكنید كه این تجربه هر چند در ابتدا ممكن است غیر عادی، خارج از كنترل و بسیار هیجان انگیز بنظر بیاید ولی چیزی جز یك ماساژ نیست كه بمنظور مواظبت و آرامش بابهشت صورت می گیرد.
در حالیكه كف دستتان به سمت بالا قرار دارد و انگشت میانی تان در داخل بابهشت است، انگشتتان را مانند زمانی كه كسی را با اشاره به سمت خود فرا می خوانید، حركت دهید. انگشت شما با یك بافت اسفنجی كه دقیقاً در زیر زین عشق و پشت كچل قرار دارد تماس پیدا می كند كه به آن نقطه- G گفته می شود. ممكن است دریافت كننده ماساژ حس تخلیه ادرار را در خود حس كند كه این حس می تواند دردناك و یا بسیار لذتبخش باشد. شما می توانید به حركات خود تنوع بدهید وا ز یك به سمت دیگر، جلو و عقب و دایره وار انگشتتان را حركت دهید. می توانید انگشتی كه بین انگشت میانی و انگشت كوچك شما قرار دارد را نیز وارد بابهشت كنید ولی قبل از انجام این كار مطمئن شوید كه دریافت كننده ماساژ با این كار مخالفتی ندارد. اكثر زنان مشكلی در این خصوص ندارند و از تحریك و تماس بیشتر لذت می برند. از انگشت شست نیز برای تحریك كچل استفاده كنید. زمان را فراموش كرده و ملایمت حركات را هیچ وقت از یاد نبرید.
یك سوال: در تمام این مدت دست چپ شما به چه كاری مشغول بوده است؟!
از دست چپتان می توانید برای ماساژ سینه ها، شكم و كچل فرد استفاده كنید. تحریك سكس ابزار با دو دست، دست راست و دست چپ، لذت را چندین برابر می كند. تحریك سكس ابزار خودتان با دست چپ اصلا توصیه نمی شود چون این كار تمركز و و توجه شما را از شریكتان دور می كند. به یاد داشته باشید كه ماساژ فقط متعلق به شریك زن شماست و فایده این ماساژ فقط در لذت آن مستتر نیست بلكه قصد و نیت غیر خودخواهانه، فداكارانه، آن بسیار با ارزشتر است.
به ماساژ خود ادامه دهید و سرعت، فشار و حركات مختلف را بیازمائید و از نگاه كردن به یكدیگر هرگز غافل نشوید. در این مرحله دریافت كننده ممكن است بسیار احساساتی شود و به شدت گریه كند. شما آرامش خود را حفظ كرده و ارتباط خود را با او قطع نكنید و در عوض اجازه دهید كه او خود را تخلیه كند. زنان بسیاری از نظر جنسی مورد تجاوز قرار گرفته اند و نیاز به التیام زخمهای قدیمی، با كمك و مراقبت شما دارند. اگر كه او به اوج لذت خود رسید، او را به نفس كشیدن عمیق تشویق كنید و به ماساژ دادن در صورت موافقت او ادامه دهید. اورگاسمهای متعدد دیگر ممكن است اتفاق بیافتد كه دارای شدت بیشتری نیز هستند. به ماساژ دادن تا زمانیكه او از شما تقاضای قطع آن را نكرده است ادامه دهید. اگر درخواست اتمام ماساژ را از شما كرد، با ملایمت هر چه تمامتر و با احترام دست خود را از بابهشت بیرون آورید. به او اجازه دهید كه همچنان در حالت دراز كشیده باقی بماند و از آرامش مخلوط با هیجان استفاده كافی را ببرد. یكدیگر را در آغوش كشیدن و دركنار یكدیگر خوابیدن نیز بسیار موثر است. هنگامیكه كه شما با هر ماساژ به مهارت خود در این عمل می افزائید، زندگی سكسی و جنسیتان نیز دچار انقلاب خواهد شد و درك جدیدی از ظرافتها و قدرتهای جنسی زنانه را كشف خواهید كرد.
---------------
میتوانید از طریق 3 رنگ، سرنخ های شگفت انگیزی بدست آورید
آیا تا بحال میدانستید که رنگهای سبز و بنفش و نــارنجی (رنگ های فرعی) میتوانند نشان دهنده آرزوها و نیازهای شما در روابط عاطفی باشند؟ اگر یکی از این رنگ ها را انتخاب کنید می توانید از روی آن تشخیص دهید که شخصیت شما جذب چه تیپ مردهایی می شود، که البته شامل مرد ایده آل شما نیز می شود! اگر می خواهید از اسرار رنگها سر در بیاورید، و بفهمید که تاثیر و معنای آنها در زندگی شما چیست این تست کوتاه را انجام دهید
مرحله 1: رنگ مورد علاقه خود را انتخاب کنید
به رنگ های زیر نگاه کنید، و هر یک را که بیشتر از سایرین دوست می دارید انتخاب کنید: (البته لازم نیست رنگی را انتخاب کنید که در لباس پوشیدن و آرایش خود به کار می برید
آیا تا بحال میدانستید که رنگهای سبز و بنفش و نــارنجی (رنگ های فرعی) میتوانند نشان دهنده آرزوها و نیازهای شما در روابط عاطفی باشند؟ اگر یکی از این رنگ ها را انتخاب کنید می توانید از روی آن تشخیص دهید که شخصیت شما جذب چه تیپ مردهایی می شود، که البته شامل مرد ایده آل شما نیز می شود! اگر می خواهید از اسرار رنگها سر در بیاورید، و بفهمید که تاثیر و معنای آنها در زندگی شما چیست این تست کوتاه را انجام دهید
مرحله 1: رنگ مورد علاقه خود را انتخاب کنید
به رنگ های زیر نگاه کنید، و هر یک را که بیشتر از سایرین دوست می دارید انتخاب کنید: (البته لازم نیست رنگی را انتخاب کنید که در لباس پوشیدن و آرایش خود به کار می برید
سبز بنفش نارنجي
مرحله 2: نتیجه
حال که رنگ مورد علاقه خود را انتخاب کردید، نگاهی به تفسیر آن بیندازید تا با شیوه های عشق ورزی خود آگاه شوید، و بدانید که خصوصیات اخلاقی مرد ایده آلتان چگونه است
اگر رنگ منتخب شما سبز باشد
زمانی که برای اولین بار با مردی ملاقات می کنید رفتار شما باعث می شود که او از همان آغاز سفره دلش را برای شما باز کنید و در مورد زندگیش با شما صحبت کند. شما راحتی و آرامش را به فرد مقابل منتقل می کنید و او احساس می کند که تحت حمایت کامل و همه جانبه شما قرار گرفته است
شما از همان آغاز به راحتی می توانید تشخیص دهید که فرد مقابل چه نیازهایی دارد. شما به غرایز خود اعتماد می کنید و به نداهای درونیتان گوش می سپارید و از همین طریق متوجه می شوید که او در رابطه چه چیزی را طلب می کند
نکته قابل توجهی که در شما وجود دارد توانایی کسب اطلاع از طرف مقابل است. شما از این طریق حس کنجکاوی خود را تطمیع می کنید
در نهایت شما با کسی ازدواج می کنید که بتواند آسایش و امنیت را برای شما به ارمغان آورد. شما صاحب خانه ای پر از بچه می شوید، از نظر مادی بی نیاز هستید، برای همسر خود ارزش قائل می شوید و او نیز به شما احترام می گذارد. مرد ایده آل شما باید دارای یک شخصیت ثابت باشد"سبزی ها" با مردهای با ثبات و قاطع ازدواج می کنند
اخطار: شما همواره با روی باز با دنیای اطراف خود ارتباط برقرار می کنید و انسان پاک و معصومی هستید. داشتن این خصوصیات اندکی کار شما را در پیدا کردن مرد ایده آلتان دشوار می کند. بیشتر افراد نمی توانند شخصیت واقعی شما را به درستی بشناسند به همین دلیل زمانی که با خود واقعی شما مواجه می شوند ممکن است شکه شده و نا امید گردند، زیرا ممکن است که شما با معیارهای ذهنی آنها مطابقت نداشته باشید
شما از همان آغاز به راحتی می توانید تشخیص دهید که فرد مقابل چه نیازهایی دارد. شما به غرایز خود اعتماد می کنید و به نداهای درونیتان گوش می سپارید و از همین طریق متوجه می شوید که او در رابطه چه چیزی را طلب می کند
نکته قابل توجهی که در شما وجود دارد توانایی کسب اطلاع از طرف مقابل است. شما از این طریق حس کنجکاوی خود را تطمیع می کنید
در نهایت شما با کسی ازدواج می کنید که بتواند آسایش و امنیت را برای شما به ارمغان آورد. شما صاحب خانه ای پر از بچه می شوید، از نظر مادی بی نیاز هستید، برای همسر خود ارزش قائل می شوید و او نیز به شما احترام می گذارد. مرد ایده آل شما باید دارای یک شخصیت ثابت باشد"سبزی ها" با مردهای با ثبات و قاطع ازدواج می کنند
اخطار: شما همواره با روی باز با دنیای اطراف خود ارتباط برقرار می کنید و انسان پاک و معصومی هستید. داشتن این خصوصیات اندکی کار شما را در پیدا کردن مرد ایده آلتان دشوار می کند. بیشتر افراد نمی توانند شخصیت واقعی شما را به درستی بشناسند به همین دلیل زمانی که با خود واقعی شما مواجه می شوند ممکن است شکه شده و نا امید گردند، زیرا ممکن است که شما با معیارهای ذهنی آنها مطابقت نداشته باشید
اگر رنگ منتخب شما بنفش باشد
در اولین ملاقات بیشتر جذب انرژی و تحرک فرد مقابل می شوید، اما در واقع شما به مردی علاقمند هستید که در کنار او احساس راحتی کنید و از او آرامش بگیرید. رمز موفقیت شما در مقابل مردها گیرایی، جذبه و هیجانتان است. شما سرشار از ذوق و اشتیاق هستید به همین دلیل آقایون نیز احساس می کنند که زندگی شان در کنار شما مهیج و جالب خواهد شد
شما وفادار و وظیفه شناس هستید و ارتباط عاطفی برای شما یک امر جدی تلقی می شود
شما وفادار و وظیفه شناس هستید و ارتباط عاطفی برای شما یک امر جدی تلقی می شود
اگر فردی را برای ازدواج انتخاب کردید، به این معناست که او تمام معیارها و ملاک های مورد نظر شما را دارا بوده که توانسته به این مرحله راه پیدا کند. در ضمن لازم به ذکر است که شما برای وضعیت ظاهری افراد اهمیت خاصی قائل هستید. "بنفشی ها" با مردهای خوش تیپ و قیافه ازدواج می کنند
اخطار: بهتر است اگر فرد مناسب پیدا شد اندکی به او فرصت دهید و شروع نکنید به حدس زدن خصوصیات اخلاقی او. بهتر است وی را بر اساس رفتارش ارزیابی کنید نه اینکه او را با مرد ایده آل ذهنی خود مقایسه کنید
اخطار: بهتر است اگر فرد مناسب پیدا شد اندکی به او فرصت دهید و شروع نکنید به حدس زدن خصوصیات اخلاقی او. بهتر است وی را بر اساس رفتارش ارزیابی کنید نه اینکه او را با مرد ایده آل ذهنی خود مقایسه کنید
اگر رنگ منتخب شما نارنجی باشد
شما یک فرد جذاب، دوست داشتنی، مهربان و خونگرم هستید و با این خصوصیات می توانید دل مردها را بدست آورید. باید حقیقت را لمس کنید تا بتوانید آنرا باور کنید. با رفتار خود به دیگران نشان می دهید که به حرف های آنها گوش می دهید و برایشان ارزش قائل هستید
به راحتی فریفته ظاهر افراد می شوید اما جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد چراکه ازدواج شما همیشه از روی عقل و منطق می باشد
شما جذب مردهای با هوش می شوید و هنگامیکه به او بله گفتید، بله شما به معنای تا ابد و همیشه و در رنج و شادی است. شما با مردی ارتباط برقرار می کنید که بتوانید از او چیزی بیاموزید. "نارنجی ها" با مردهای با هوش ازدواج می کنند
اخطار: شما فردی هستید که سعی می کنید نقاط ضعف و منافذ حساس و نفوذ پذیر خود را پنهان کنید، تنها چیزی که فرد مقابل می تواند در شما ببیند استحکامات زیرکانه است. او احتمالا در مورد شخصیت اصلی شما دچار اشتباه می شود. سعی کنید در طول زمان وی را با کاراکتر واقعی تان آشنا کنید
به راحتی فریفته ظاهر افراد می شوید اما جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد چراکه ازدواج شما همیشه از روی عقل و منطق می باشد
شما جذب مردهای با هوش می شوید و هنگامیکه به او بله گفتید، بله شما به معنای تا ابد و همیشه و در رنج و شادی است. شما با مردی ارتباط برقرار می کنید که بتوانید از او چیزی بیاموزید. "نارنجی ها" با مردهای با هوش ازدواج می کنند
اخطار: شما فردی هستید که سعی می کنید نقاط ضعف و منافذ حساس و نفوذ پذیر خود را پنهان کنید، تنها چیزی که فرد مقابل می تواند در شما ببیند استحکامات زیرکانه است. او احتمالا در مورد شخصیت اصلی شما دچار اشتباه می شود. سعی کنید در طول زمان وی را با کاراکتر واقعی تان آشنا کنید
------------------
عبیر عاشقانه افراد
آیا تا کنون هیچ شی را عاشقانه نگریسته ای ؟
شاید بگویی آری ، چرا که نمی دانی که نگریستن عاشقانه به یک شی یعنی چه . شاید با شهوت به اشیا نگاه کرده ای ، این چیز دیگری است . کاملا فرق دارد ، درست نقطه مقابل آن است . نخست ... سعی کن تفاوت را درک کنی .
چهره ای زیبا ، بدنی زیبا ، تو به آن نگاه می کنی و احساس می کنی که عاشقانه به آن می نگری ولی چرا به آن نگاه می کنی ؟ آیا مایلی از آن چیزی به دست آوری ؟ آن عشق نیست و شهوت است . آیا می خواهی از آن بهره بکشی ؟ آن گاه شهوت است و عشق نیست . آن هنگام در واقع ، تو فکر می کنی که چگونه از آن استفاده ببری ، چگونه آن را تصاحب کنی ، چگونه از آن بدن وسیله ای بسازی برای خوشوقتی خودت .
شهوت یعنی : چگونه از چیزی برای خوشوقتی خودت استفاده کنی و عشق یعنی ، خوشوقتی تو ابدا مطرح نیست . در واقع ، شهوت یعنی چگونه چیزی به دست آوری و عشق یعنی چگونه چیزی ببخشی . این دو درست نقطه مقابل هم هستند .
اگر چهره ای زیبا ببینی و به آن عشق احساس کنی ، احساس بی درنگ تو در آگاهی ات این خواهد بود که چگونه می توانی این چهره را خشنود کنی ، چگونه این مرد یا این زن را خوشحال کنی . در این جا خودت اهمیتی نداری .
در عشق دیگری مهم است اما در شهوت مهم تو هستی . در شهوت تو فکر می کنی دیگری را وسیله خوشحالی خودت قرار دهی ، در عشق فکر می کنی که خودت چگونه وسیله شوی .
عشق تسلیم است و شهوت یک تهاجم .
تو حتی در شهوت نیز از عشق سخن می گویی . پس فریب نخور !!!!!!!!! به درون بنگر ، آن گاه به این ادراک خواهی رسید که در زندگی حتی یک بار نیز به کسی یا چیزی عاشقانه نگاه نکرده ای .
دومین تفاوتی که باید درک شود این است ... اگر عاشقانه به چیزی مادی یا بی جان نگاه کنی ، آن شی به یک شخص تبدیل می شود . اگر به آن عاشقانه نگاه کنی ، آن گاه عشق تو کلیدی می شود تا هر چیزی را به شخص تبدیل سازد . اگر به یک درخت عاشقانه بنگری ، درخت یک شخص می گردد .
هر گاه عاشقانه به چیزی نگاه کنی ، آن چیز یک شخص می شود و برعکس . هر گاه با چشمانی شهوانی به شخصی نگاه کنی ، آن شخص به یک شی تبدیل می شود . برای همین است که چشمان شهوانی دافعه دارند . چرا که هیچ کس نمی خواهد شی شود . وقتی به همسرت با چشمان شهوانی می نگری او احساس ازردگی می کند . در واقع تو چه می کنی ؟ تو یک شخص را ، یک شخص زنده را به وسیله ای بی جان تغییر می دهی . تو می پنداری که چگونه استفاده کنی و آن شخص کشته می شود .
چشمان شهوانی دافعه دارند و زشت هستند .
وقتی با عشق به کسی نگاه کنی ، او والا می گردد . یگانه می گردد . ناگهان او یک شخص می شود . یک شخص را نمی توان با دیگری جایگزین کرد ولی یک اشیا را می توان جایگزین کرد . یک شی قابل جایگزینی است ولی یک شخص جایگزینی ندارد . او یکتا و یگانه است .
عشق همه چیز را یگانه می کند . به همین سبب تو بدون عشق ، هرگز احساس نمی کنی که شخص هستی . تا زمانی که کسی عمیقا دوستت ندارد ، هرگز احساس نخواهی کرد که موجودی یگانه هستی و به راحتی می توان تو را تغییر داد و جایگزین کرد .
در رابطه شهوانی ، همه چیز شی هست و این غیر انسانی ترین کارهایی است که انسان می تواند انجام دهد : تبدیل شخصی به شی .
وقتی عاشقانه می نگری ، خودت را فراموش کن . خودت را کاملا فراموش کن . برای امتحان یه یک گل نگاه کن و خودت را به تمامی از یاد ببر . بگذار گل باشد و خودت کاملا غایب باشی . گل را احساس کن ، آن گاه عشقی عمیق از آگاهی تو به سمت گل روانه می گردد . تو به وجد می آیی و آن گل ، یک شخص می گردد .
به موضوع دیگری نپرداز . با یک گل سرخ یا با چهره معشوقت باقی بمان . تنها با قلبت بمان . با این احساس که چه کنم تا معشوق شادتر و معشوق تر باشد ؟ و وقتی چنین باشد ، تو غایب خواهی بود ، هرگز به خودت توجه نخواهی کرد .
وقتی به خودت توجه نداری ، خالی می گردی ، فضایی درونت آفریده می شود . وقتی ذهنت کاملا به دیگری متوجه می گردد ، آن گاه درونت خلا ایجاد می شود .
با معشوق ، انسان به تمامی ناتوان می گردد ، این را به یاد بسپار . هر گاه عاشق کسی باشی ، احساس عجز کامل می کنی . درد عشق همین است : فرد نمی تواند احساس کند که چه بکند . او مایل است همه کار بکند ، می خواهد تمامی کائنات را به معشوق ببخشد ، ولی چه می تواند بکند ؟
تو تهی هستی و به همین سبب عشق به یک مراقبه عمیق تبدیل می گردد . در حقیقت ، اگر کسی را دوست داشته باشی ، به هیچ مراقبه دیگری نیازی نیست ولی چون در واقع کسی عاشق نیست ، به 112 تکنیک نیاز دارد و حتی شاید این ها هم کافی نباشد . خود عشق بزرگ ترین تکنیک است ولی عشق مشکل است و حتی ناممکن .
عشق یعنی خود را آگاهانه رها کردن و در همان مکان ، جایی که نفس تو وجود داشته ، دیگری را جای دادن . جایگزینی خودت با دیگری یعنی عشق . گویی که اینک تو نیستی و فقط دیگری هست .
سارتر می گوید که دیگری جهنم است و حق با اوست . او درست می گوید زیرا که دیگری فقط برای تو جهنم می آفریند ولی همچنین او اشتباه می کند ، زیرا اگر دیگری بتواند جهنم باشد ، می تواند بهشت هم باشد ، کافی است با عشق نگاه کنیم . هر زن و شوهر برای یکدیگر جهنم می سازند زیرا هر یک می کوشد تا دیگری را تصاحب کند . غافل از اینکه تنها تصاحب اشیا ممکن است ، نه تصاحب اشخاص !
اگر عاشق باشی ، حتی نگاه خیره بسیار زیباست ، زیرا خیره شدن تو ، او را یک شی نمی سازد . آن گاه می توانی مستقیم به چشمان او نگاه کنی . آن گاه می توانی عمیقا وارد چشمان دیگری شوی . تو او را به یک شی تبدیل نمی کنی ، بلکه نگاه تو از راه عشق ، از او یک شخص می سازد . برای همین است که تنها نگاه خیره عاشقان زیباست و گرنه خیره نگریستن زشت است .
هرگاه شخصی را به یک شی تبدیل کنی ، عملی غیراخلاقی مرتکب شده ای ولی اگر سرشار از عشق باشی ، در آن لحظه سرشار از عشق ، این پدیده ، این برکت با هر موضوعی روی خواهد داد و تو زندگی می بخشی .
هنگامی که معشوق به تصاحب در آید ، عشق رفته است . آن گاه معشوق تنها یک شی خواهد بود . می توانی از او استفاده کنی ، ولی برکات هرگز برنمی گردند ، زیرا آن برکات فقط زمانی می آمدند که او یک انسان بود ، دیگری آفریده شده بود ، شخص را در دیگری آفریده بودی و دیگری نیز ، شخص را در تو آفریده بود . هیچ کدام شی نبودید . هر دو ذهنیت هایی بودید که با هم تلاقی کرده بودند دو انسان که ملاقات کرده اند ، نه یک انسان و یک شی .
اگر بدانی که تو نیستی و آگاهی ات با عشقی عمیق به سوی دیگری حرکت کرده باشد به درختان ، به آسمان ، به ستارگان ، به هر کس ، وقتی که تمام آگاهی ات تو را ترک گفته و به سوی دیگری رفته باشد در آن غیبت نفس ، برکات نازل می شوند .
------------------------
مردم باید از آن حرف بزنند، مسئولان برای آن سیاستگزاری و برنامه ریزی كنند و جوانان در مورد آن آموزش ببینند. مشكلات جنسی بخش تاریك زندگی های زناشویی در جامعه ما است. از مشكلات جنسی حرفی زده نمی شود؛ نه مسئولان و نه زنان و نه مردان. در حالی كه ۵۰ درصد متقاضیان طلاق در كشور چه بگویند كه به علت مشكلات جنسی می خواهند طلاق بگیرند و چه با وجود مشكلات جنسی علت طلاق را چیز دیگری عنوان كنند به دلیل مشكلات جنسی طلاق می گیرند. تا امروز مشكلات جنسی نه در سیاستگزاری ها و برنامه ریزی ها دیده شده است و نه مراكز تخصصی و مورد اعتمادی برای مراجعه مردم وجود داشته. وقتی كارشناسان اعلام می كنند ۱۰ درصد مردان دچار ناتوانی جنسی اند و ۴۰ درصد زنان در زندگی زناشویی از اختلالات جنسی رنج می برند به این معنی است كه درد مرموزی در خانواده ها وجود دارد. این درد گاهی آن قدر می ماند تا بالاخره از جای دیگری بیرون می زند و تازه آن موقع هم خودش را به شكل افسردگی و اضطراب و هزارویك درد جسمی و روانی دیگر نشان می دهد. وقتی نیاز جنسی كه از غرایز طبیعی انسانی است به درستی و با هدایت منطقی ارضا نشود نتیجه اش یا طلاق یا ارضای آن در خارج از خانواده و یا وجود همسرانی است كه از زندگی زناشویی شان لذت نمی برند در حالی كه خود آنها تربیت كنندگان كودكان و نوجوانان این جامعه هستند. این مهم كه موضوع دومین كنگره سراسری خانواده ها و مشكلات جنسی بود چهارشنبه هفته گذشته با استقبال فراوان اساتید و دانشجویان و ارائه مقالات و حضور پرجمعیت شركت كنندگان روبه رو شد. اكبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز پیامی برای این كنگره فرستاد كه مضمون آن رفع موانع بر سر راه آموزش مسائل مورد نیاز جامعه بالاخص برای جوانان با رعایت عفت، اخلاق و سیاستگزاری شورای عالی انقلاب فرهنگی و راه اندازی مراكز تخصصی مشاوره و درمان اختلالات و توجه عالمانه به حوائج طبیعی روانی و جسمانی انسان بود. پیام كنگره: تا فرصت از دست نرفته و جامعه بیش از این در معرض حوادث جدی تر قرار نگرفته بیاییم به دور از هرگونه تحجر بیندیشیم چه باید كرد. مخاطبان این كنگره نخبگان، مسئولان و دست اندركاران نظام بودند. دكتر سیدكاظم فروتن دبیر علمی كنگره در بخشی از سخنرانی خود گفت: «هشدار می دهیم مسئولان برای مقابله با خطرات فوق الذكر چه سیاست تعریف شده ومنسجمی را مدنظر قرار داده اند و تا كی باید مسائل سیاسی و اقتصادی و نظایر آن ما را از توجه و برنامه ریزی در جهت رفع مخاطراتی كه به طور خزنده نهاد مقدس خانواده را ویران می كند باز دارد.» وی با تاكید بر بزرگی خطر ضعف و آسیب پذیری خانواده ها گفت: «نگاهی كوتاه به وضعیت شیوع اختلالات جنسی در جامعه ما را باید از خواب غفلت بیدار كند. به عنوان مثال بیماری دیابت كه در سطح ملی برای آن برنامه ریزی می شود و تشكیلات دولتی و غیردولتی نظارت بر آن را برعهده دارند و هزینه های هنگفتی را در نظر می گیرند فقط ۷ درصد افراد جامعه را در بر می گیرد در حالی كه برای ناتوانی جنسی كه ۸/۹ درصد مردان جامعه از آن رنج می برند برنامه ای نداریم و از طرف دیگر ۳۰ تا ۵۰ درصد افراد مبتلا به دیابت و ۶۰ درصد افرادی كه دچار سكته قلبی می شوند و ۵۵ تا ۶۵ درصد مردانی كه مبتلا به نارسایی مزمن تنفسی هستند دچار این مشكل هستند.» در اولین كنگره مشكلات جنسی و خانواده كه مهر سال ۸۲ برگزار شد تنها ۳۰ درصد كار تحقیقاتی ارائه شد اما امسال در دومین كنگره از بین ۶۰۰ مقاله كه ۵۰ درصد آنها تحقیقی و پژوهشی بودند ۱۵۰ مقاله در جلسات متعدد و همه جانبه كنگره ارائه شد. با توجه به اینكه مشكلات جنسی از مسائلی است كه برای حل آن نیاز به توجه چندجانبه دارد در این كنگره به طورهمزمان جلسات متعددی درباره مشكلات جنسی از زوایای روانشناسی و روانپزشكی، زنان و مامایی،طب مكمل، پرستاری و توانبخشی، علوم تربیتی، حقوق و فقه، ادبیات و هنر و رسانه های گروهی و كارگاه های تربیت جنسی كودكان و نوجوانان برگزار شد.
• نگاه زیبایی شناختی به جای نگاه تنی
مشكلات جنسی متاثر از باورهای غلط فرهنگی و ضعف های فرهنگی هستند. در واقع مشكلات جنسی آن قدر كه به متن اجتماعی، باورها و آموزه های رفتاری و روانی فرد در جامعه اش مربوط است به مشكلات اندام جنسی یا فیزیكی او مربوط نمی شود. دكتر پرویز آزادفلاح عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در این باره می گوید: «ما شاهدیم كه هر ساله براساس گزارشات سازمان ثبت احوال نرخ طلاق بالا می رود و گرایش های جوانان به ازدواج پائین می آید. از طرفی مسائل و مشكلات در خانواده ها حاكی از این است كه زندگی ها استحكام جدی ندارند، به نظر می رسد باورها و نگرش ها و به طور كلی فرهنگ نادرستی راجع به رفتار جنسی و ازدواج و مسائل زناشویی وجود دارد و تا فرهنگ مورد پالایش قرار نگیرد و باورهای نادرست حذف نشود شاهد چنین آماری خواهیم بود. در حال حاضر در طرح مسئله ازدواج اصلی ترین مسائل، مسائل مادی مثل خانه، پول و شغل در نظر گرفته می شود، بدون اینكه بخواهیم منكر این مسائل شویم باید بگوییم اینها تنها نكات مطرح برای یك ازدواج موفق نیست. متاسفانه در فرهنگی كه در مفهوم ازدواج مالكیت وجود دارد چگونه انتظار داریم یك رفتار جنسی توام با لذت متعالی در این زندگی وجود داشته باشد. با داشتن نگاه مالكیتی در ازدواج رفتار جنسی در حد بسیار فرومایه ای ایجاد می شود كه مشكلات عدیده ای را رقم می زند.» دكتر آزادفلاح درباره نحوه مداخلات می گوید: «بسیاری از مشكلات و رفتارهای جنسی كه شاهد آن هستیم با یك مداخله كوچك روانشناسی در دنیا مورد هدف قرار می گیرد و برطرف می شود. منتها مداخلاتی كه در اینجا صورت می گیرد بیشتر در جهت رفع مشكلات ارگان یا اندام جنسی فرد است در حالی كه ما هرگز نیامدیم ریشه یابی كنیم كه چه فرهنگ و باور غلطی در خانواده یا ذهن این دو جوان شكل گرفته كه باعث تجلی این مشكلات شده است.» وی درباره آموزش جنسی قبل از ازدواج می گوید: «اگر آموزش جنسی به شكل درست و از سوی افراد متخصص صورت گیرد بسیار ضروری است اما من نگران آموزش ندیدن جوان ها نیستم از این نگرانم كه بسیاری از كسانی كه آموزش جنسی می دهند تعبیر درستی از رفتار جنسی ندارند.پنهان كردن این قضیه نشان از نگاه حیوانی و زیستی ما به این موضوع دارد و به ندرت شاهد آن بودیم كه نگاه زیبایی شناختی و نگاه متعالی از عشق و روابط جنسی در آموزه های ما دخیل باشد.ما دوره های آموزشی برای زوج های جوان در كلینیك برگزار كردیم با این هدف كه نگاه دیگر را با تصحیح باورهای غلط به آنها یاد بدهیم كه نتایج مثبتی دیدیم و زوج ها احساس توانمندی می كنند. آموزش رفتار جنسی درست دشواری ندارد و با هیچ یك از چارچوب های ما مغایر نیست.وی معتقد است: «اگر نتوانیم ارتباط جنسی را در خانواده فراهم كنیم باید منتظر بی بند و باری جنسی و انحرافات جنسی باشیم. اگر چارچوب های فرهنگی اصلاح نشود گرایش به تشكیل خانواده كاهش می یابد. تردید ندارم بخشی از علت بالا رفتن سن ازدواج دگرگونی در شرایط اجتماعی است اما بخشی از آن به علت باور های نادرست و قضایای فرهنگی است در حالی كه متاسفانه آموزش های روان شناختی كه از رسانه های مختلف در جراید و صداوسیما پخش می شود بعضاً اثر سوء دارند چون تخصص لازم را ندارند نسخه هایی برای مردم تجویز می كنند كه آنها را دچار مشكلات عدیده ای می كند، در حالی كه محدودیت ایجاد شده برای طرح صحیح آموزش های جنسی خود عاملی برای انتقال نادرست آن است.»در حال حاضر تنها مركز سلامت خانواده در دانشگاه شاهد قرار دارد. طبق تحقیقی كه توسط دكتر منصور قوام متخصص روانپزشكی و درمان اختلال جنسی در ۹ ماهه آخر سال ۸۳ از مراجعان به كلینیك سلامت صورت داده است به این نتایج دست یافته است كه سن شیوع اختلالات در ۵/۲۲ درصد افراد مراجعه كننده بین ۲۹-۲۵ سال است. از نظر جنسیت ۷۰ درصد مراجعان مرد و ۳۱ درصد را زنان تشكیل می دهند. از نظر تاهل ۹۲ درصد مراجعان متاهل و ۵/۸ درصد مجرد بوده اند.شایع ترین مشكلات جنسی در مردان ۳۱ درصد اختلال نعوذ و ۳/۱۱ درصد انزال سریع و در زنان ۶/۱۲ درصد اختلال ارضا نشدن جسمی و ۵/۸ درصد درد جنسی بوده است. ۵۵ درصد بین خود و همسرانشان تنش و اختلافات داشتند. ۹/۴۰ درصد از مراجعان بیماری های جسمی و یا روانی همزمان با اختلال جنسی داشته اند كه شایع ترین آن افسردگی با ۱۵ درصد بوده است. ۳۰ درصد مراجعان از رفتار درمانی و ۶/۲۲ درصد به دلیل داشتن انتظارات درمانی سریع از دارو برای درمان اختلال جنسی خود استفاده كردند. ۶۸ درصد مراجعان یك بار مراجعه كردند اما ۳۲ درصد به دفعات مراجعه كرده اند كه نتایج رضایت آمیز از درمان جنسی خود گرفته بودند.
--------------------------
پیشگیری به جای درمان
دكتر رسول روشن استاد دانشگاه شاهد با اشاره به این نكته كه نیاز جنسی مثل دیگر نیازهای انسان اگر به خوبی هدایت نشود منجر به اختلالات می شود درباره انواع اختلالات جنسی می گوید: «اختلالات جنسی انواعی دارند كه برخی از آن نپذیرفتن هویت جنسی، اختلال در كاركرد های جنسی در زمینه میل جنسی، ارضای میل جنسی (ارگاسم) و زود انزالی و درد جنسی در زنان هستند.» وی با تاكید بر پیشگیری به جای درمان می گوید: «بهتر است به جای اینكه به درمان اختلال جنسی بپردازیم پیشگیری كنیم كه لازمه آن آموزش جنسی است. برای تربیت جنسی از زمان كودكی و زمان شیرخواری دستورات دینی فراوانی داریم. در ازدواج در جامعه ما ضعفی است ما دست دو جوان را در دست هم می گذاریم بدون اینكه به آنها آموزش داده باشیم. جامعه ما جامعه بازی نیست و محدودیت هایی دارد كه در بعضی جاها افراط آمیز است. باید به جوان بیاموزیم كه ارتباط بیش از آنكه جنبه جسمی داشته باشد جنبه روانی و عاطفی دارد. باید به جوانان ویژگی های زنان و مردان آموزش داده شود. گاهی بحث آگاهی را كه مطرح می كنیم بعضی تصورشان این است كه می خواهیم اشاعه فساد كنیم اما منظور از آگاهی دادن، اطلاعات در زمینه رفتار و اخلاق جنسی، ویژگی های عاطفی و روانشناختی زن به مرد و بالعكس و اینكه چگونه می توان تضادها را به وحدت و یك انسجام عاطفی تبدیل كرده است.»دكتر روشن معتقد است بسیاری باورهای ما پیش از اینكه دینی و علمی باشد عرفی و مطابق با باورهای ساخته و پرداخته و به نوعی خرافات است. اینها را باید از هم جدا كنیم. اندیشمندان و مسئولان باید پاسخگوی نیازهای طبیعی و فطری انسان ها باشند و این پاسخگویی باید در دو مرحله صورت گیرد یكی اینكه جنبه های تئوریك و نظری این معضل را بشكافند و در كنار آن به جامعه برنامه ارائه دهند. در حال حاضر ما تنها یك برنامه داریم. نقص و نه اثبات. الان می گوییم كه توجه جوانان را به كارهای علمی، اوقات فراغت و ورزش و... جلب كنیم اما راهی كه بتواند مسائل جنسی را حل كند ارائه داده نشده است. در حال حاضر بسیاری از خانواده ها برای مشكلات جنسی به مراكز مراجعه نمی كنند و اصلاً از آن حرفی نمی زنند و بنابراین مشكلات جنسی پوشیده است و نمی توان از آن آمار دقیقی ارائه داد.در بررسی میزان رقابت جنسی در كاركنان زن دانشگاه علوم پزشكی كرمانشاه در سال ۸۴ كه توسط كتایون اسماعیلی انجام شد مشخص گردید میانگین سن افراد ۷/۳۷ سال بوده است. ۹۱ درصد كارشناس و بقیه كاردان یا كارشناسی ارشد بودند. ۲۳ درصد از كاندوم استفاده می كردند، ۵۴ درصد همسران افراد دارای مدرك كارشناسی بوده اند، ۳/۹۷ درصد افراد دارای اتاق خواب جداگانه بودند و ۷۸ درصد زنان و ۸۰ درصد مردان در كلاس های آموزش قبل از ازدواج شركت نكرده بودند، ۶۰ درصد زنان جهت رابطه جنسی پیشقدم نمی شدند و رضایت جنسی زنان در پژوهش انجام شده در حد متوسط بوده است.از این نقطه نظر رفتار جنسی افراد با متن زیستی كه در آن زندگی می كنند بسیار مرتبط است. این نكته در پژوهش دكتر اكرم خمسه در بررسی ارتباط میان رفتار جنسی و طرحواره های نقش جنسیتی در دو گروه از دانشجویان متاهل مشخص شده است. در این پژوهش آمده است رفتار جنسی جنبه مهمی از كیفیت زندگی زناشویی است كه تركیبی از مفاهیم و نگرش ها، احساسات و فعالیت ها است و زنانگی و مردانگی را مجموعه ای از باورهای فرهنگی تعریف می كند. از لحاظ جنسی بین زنان و مردان بیشتر شباهت است تا تفاوت اما از لحاظ ارضای جنسی مردان با ۹۰ درصد بیشتر از زنان رضایت جنسی دارند و زنان به میزان ۶۰ درصد نسبت به مردان آزردگی و رنجش از رابطه جنسی شان بیشتر است. در همین رابطه زنانی كه الگوهای كلیشه ای زنانه مثل (عاطفی بودن، ملایم بودن و حساس بودن) را دارند نارضایتمندی آنها از رفتارهای جنسی در خانواده ها بیشتر است برعكس آنها كه از الگوهای انعطاف پذیر زنانه و مردانه استفاده می كردند رضایتمندی بیشتری داشتند.دكتر خمسه تاكید می كند باید بر آموزش های قبل از ازدواج و با نگاه ویژه بر رفع بر كلیشه های جنسیتی كار كنیم. وی معتقد است یك رابطه جنسی خوب با یك برنامه ریزی، یادگیری و گفت وگو توام است و اینكه رابطه جنسی باید به طور ذاتی با مهارت و خبرگی توام باشد غلط است.
• گفتن از بایدها به جای نبایدها
واقعیت قضیه: «در حال حاضر در جامعه افراد مختلف دیدگاه های متفاوت دارند همه معتقدند مشكل وجود دارد ولی وقتی می خواهند آن را مطرح كنند فرهنگ ما جلو می آید و باعث می شود به عنوان مسئله زشت از طرح آن عقب نشینی كنند. ما در حالت تضاد درونی هستیم.»دكتر سیدكاظم فروتن، دبیر كنگره علمی مشكلات جنسی و خانواده و متخصص كلیه در ادامه تعریف واقعیت قضیه می گوید: «متاسفانه در دانشگاه ها هم خیلی كمرنگ به بحث مشكلات جنسی پرداخته می شود خیلی وقت ها در كلاس درس سریع از آن رد می شوند چون نه استاد آمادگی صحبت از آن را دارد و نه دانشجو آمادگی پذیرش این مطالب را.»مطابق با نتایج یك تحقیق مشاهده شده مرگ و میر افراد دارای نارسایی قلبی كه سلامت جنسی آنها برقرار است ۵ برابر كمتر از افراد دارای نارسایی قلبی است كه سلامت جنسی ندارند.به علت نبود مراكز درمانی تخصصی در كشور برای درمان اختلالات جنسی آئین نامه ای با همكاری مسئولان معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان و اساتید دانشگاه ها تنظیم شده و در حال حاضر در مرحله انتظار برای امضای وزیر بهداشت و درمان است. این آئین نامه در زمینه راه اندازی كلینیك های تخصصی بهداشت و سلامت خانواده زیرنظر دانشگاه علوم پزشكی كشور است.در حالی كه در اكثر كشورهای دنیا آموزش جنسی را در مدارس از مقطع راهنمایی آغاز می كنند در كشور ما در آخرین سال دبیرستان این آموزش داده می شود و پس از اولین كنگره مشكلات جنسی وزارت بهداشت اقدام به برگزاری دوره های آموزش قبل از ازدواج در مراكز بهداشتی و درمانی كرده است.دكتر فرهاد جعفری متخصص پزشكی اجتماعی كه بررسی را در مراكز درمانی داشته است می گوید: «كیفیت كلاس های آموزشی در مراكز بهداشتی درمانی بسیار پایین است و آموزش ها بسیار سطحی و ابتدایی است و زوج ها هم تنها برای اینكه آزمایش های قبل از ازدواج را انجام بدهند و زودتر كارشان به انجام برسد دوره ای را می گذرانند و می روند. ما هنوز برای طرح برخی مسائل مشكل داریم مثلاً من در جلسه ای كه برای عده ای معلم صحبت می كردم متوجه شدم هنوز ظرفیت لازم وجود ندارد. كاندوم انگار كلمه ای است كه اسم آن را نباید گفت. در حالی كه الان دنیا با آنومی ایدز روبه رو است و دنیا تنها برایش یك دو راه پیدا كرده است، آموزش بهداشت و كاندوم. ما می توانیم به درستی از آن حرف بزنیم.»دكتر فروتن معتقد است: «ما همیشه روی نبایدها كار كردیم و چیزی به نام باید جایش نگذاشتیم. بالطبع جوان ما ممكن است نیاز طبیعی اش را ناسالم اشباع كند. پس به جای حل مشكلات به طور طبیعی آنها را ریشه یابی كنیم.»
• دانشگاه شاهد و تنها دانشگاه شاهد
متولی برگزاری كنگره مشكلات جنسی و خانواده ها مثل بار قبل تنها دانشگاه شاهد بود. دكتر جعفری دراین باره می گوید: «به تصور زدن اتهام هیچ كس دنبال این موضوعات نرفته و نمی رود. این یك موضوع حساس است و ممكن است برچسب هایی به افراد زده شود. همین باعث شد دانشگاه شاهد متولی برگزاری كنگره باشد. شاید اگر دانشگاه شاهد سراغ این موضوع نمی رفت هیچ كس تا ۲۰ سال دیگر هم این موضوع را مطرح نمی كرد. در حال حاضر در سطح بالا همه حمایت می كنند اما موضوع این است كه چگونه این موضوعات را به سطح جامعه ببریم تا گاردی ایجاد نشود و حساسیتی در مردم به وجود نیاید.»
--------------------
دكتر رسول روشن استاد دانشگاه شاهد با اشاره به این نكته كه نیاز جنسی مثل دیگر نیازهای انسان اگر به خوبی هدایت نشود منجر به اختلالات می شود درباره انواع اختلالات جنسی می گوید: «اختلالات جنسی انواعی دارند كه برخی از آن نپذیرفتن هویت جنسی، اختلال در كاركرد های جنسی در زمینه میل جنسی، ارضای میل جنسی (ارگاسم) و زود انزالی و درد جنسی در زنان هستند.» وی با تاكید بر پیشگیری به جای درمان می گوید: «بهتر است به جای اینكه به درمان اختلال جنسی بپردازیم پیشگیری كنیم كه لازمه آن آموزش جنسی است. برای تربیت جنسی از زمان كودكی و زمان شیرخواری دستورات دینی فراوانی داریم. در ازدواج در جامعه ما ضعفی است ما دست دو جوان را در دست هم می گذاریم بدون اینكه به آنها آموزش داده باشیم. جامعه ما جامعه بازی نیست و محدودیت هایی دارد كه در بعضی جاها افراط آمیز است. باید به جوان بیاموزیم كه ارتباط بیش از آنكه جنبه جسمی داشته باشد جنبه روانی و عاطفی دارد. باید به جوانان ویژگی های زنان و مردان آموزش داده شود. گاهی بحث آگاهی را كه مطرح می كنیم بعضی تصورشان این است كه می خواهیم اشاعه فساد كنیم اما منظور از آگاهی دادن، اطلاعات در زمینه رفتار و اخلاق جنسی، ویژگی های عاطفی و روانشناختی زن به مرد و بالعكس و اینكه چگونه می توان تضادها را به وحدت و یك انسجام عاطفی تبدیل كرده است.»دكتر روشن معتقد است بسیاری باورهای ما پیش از اینكه دینی و علمی باشد عرفی و مطابق با باورهای ساخته و پرداخته و به نوعی خرافات است. اینها را باید از هم جدا كنیم. اندیشمندان و مسئولان باید پاسخگوی نیازهای طبیعی و فطری انسان ها باشند و این پاسخگویی باید در دو مرحله صورت گیرد یكی اینكه جنبه های تئوریك و نظری این معضل را بشكافند و در كنار آن به جامعه برنامه ارائه دهند. در حال حاضر ما تنها یك برنامه داریم. نقص و نه اثبات. الان می گوییم كه توجه جوانان را به كارهای علمی، اوقات فراغت و ورزش و... جلب كنیم اما راهی كه بتواند مسائل جنسی را حل كند ارائه داده نشده است. در حال حاضر بسیاری از خانواده ها برای مشكلات جنسی به مراكز مراجعه نمی كنند و اصلاً از آن حرفی نمی زنند و بنابراین مشكلات جنسی پوشیده است و نمی توان از آن آمار دقیقی ارائه داد.در بررسی میزان رقابت جنسی در كاركنان زن دانشگاه علوم پزشكی كرمانشاه در سال ۸۴ كه توسط كتایون اسماعیلی انجام شد مشخص گردید میانگین سن افراد ۷/۳۷ سال بوده است. ۹۱ درصد كارشناس و بقیه كاردان یا كارشناسی ارشد بودند. ۲۳ درصد از كاندوم استفاده می كردند، ۵۴ درصد همسران افراد دارای مدرك كارشناسی بوده اند، ۳/۹۷ درصد افراد دارای اتاق خواب جداگانه بودند و ۷۸ درصد زنان و ۸۰ درصد مردان در كلاس های آموزش قبل از ازدواج شركت نكرده بودند، ۶۰ درصد زنان جهت رابطه جنسی پیشقدم نمی شدند و رضایت جنسی زنان در پژوهش انجام شده در حد متوسط بوده است.از این نقطه نظر رفتار جنسی افراد با متن زیستی كه در آن زندگی می كنند بسیار مرتبط است. این نكته در پژوهش دكتر اكرم خمسه در بررسی ارتباط میان رفتار جنسی و طرحواره های نقش جنسیتی در دو گروه از دانشجویان متاهل مشخص شده است. در این پژوهش آمده است رفتار جنسی جنبه مهمی از كیفیت زندگی زناشویی است كه تركیبی از مفاهیم و نگرش ها، احساسات و فعالیت ها است و زنانگی و مردانگی را مجموعه ای از باورهای فرهنگی تعریف می كند. از لحاظ جنسی بین زنان و مردان بیشتر شباهت است تا تفاوت اما از لحاظ ارضای جنسی مردان با ۹۰ درصد بیشتر از زنان رضایت جنسی دارند و زنان به میزان ۶۰ درصد نسبت به مردان آزردگی و رنجش از رابطه جنسی شان بیشتر است. در همین رابطه زنانی كه الگوهای كلیشه ای زنانه مثل (عاطفی بودن، ملایم بودن و حساس بودن) را دارند نارضایتمندی آنها از رفتارهای جنسی در خانواده ها بیشتر است برعكس آنها كه از الگوهای انعطاف پذیر زنانه و مردانه استفاده می كردند رضایتمندی بیشتری داشتند.دكتر خمسه تاكید می كند باید بر آموزش های قبل از ازدواج و با نگاه ویژه بر رفع بر كلیشه های جنسیتی كار كنیم. وی معتقد است یك رابطه جنسی خوب با یك برنامه ریزی، یادگیری و گفت وگو توام است و اینكه رابطه جنسی باید به طور ذاتی با مهارت و خبرگی توام باشد غلط است.
• گفتن از بایدها به جای نبایدها
واقعیت قضیه: «در حال حاضر در جامعه افراد مختلف دیدگاه های متفاوت دارند همه معتقدند مشكل وجود دارد ولی وقتی می خواهند آن را مطرح كنند فرهنگ ما جلو می آید و باعث می شود به عنوان مسئله زشت از طرح آن عقب نشینی كنند. ما در حالت تضاد درونی هستیم.»دكتر سیدكاظم فروتن، دبیر كنگره علمی مشكلات جنسی و خانواده و متخصص كلیه در ادامه تعریف واقعیت قضیه می گوید: «متاسفانه در دانشگاه ها هم خیلی كمرنگ به بحث مشكلات جنسی پرداخته می شود خیلی وقت ها در كلاس درس سریع از آن رد می شوند چون نه استاد آمادگی صحبت از آن را دارد و نه دانشجو آمادگی پذیرش این مطالب را.»مطابق با نتایج یك تحقیق مشاهده شده مرگ و میر افراد دارای نارسایی قلبی كه سلامت جنسی آنها برقرار است ۵ برابر كمتر از افراد دارای نارسایی قلبی است كه سلامت جنسی ندارند.به علت نبود مراكز درمانی تخصصی در كشور برای درمان اختلالات جنسی آئین نامه ای با همكاری مسئولان معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان و اساتید دانشگاه ها تنظیم شده و در حال حاضر در مرحله انتظار برای امضای وزیر بهداشت و درمان است. این آئین نامه در زمینه راه اندازی كلینیك های تخصصی بهداشت و سلامت خانواده زیرنظر دانشگاه علوم پزشكی كشور است.در حالی كه در اكثر كشورهای دنیا آموزش جنسی را در مدارس از مقطع راهنمایی آغاز می كنند در كشور ما در آخرین سال دبیرستان این آموزش داده می شود و پس از اولین كنگره مشكلات جنسی وزارت بهداشت اقدام به برگزاری دوره های آموزش قبل از ازدواج در مراكز بهداشتی و درمانی كرده است.دكتر فرهاد جعفری متخصص پزشكی اجتماعی كه بررسی را در مراكز درمانی داشته است می گوید: «كیفیت كلاس های آموزشی در مراكز بهداشتی درمانی بسیار پایین است و آموزش ها بسیار سطحی و ابتدایی است و زوج ها هم تنها برای اینكه آزمایش های قبل از ازدواج را انجام بدهند و زودتر كارشان به انجام برسد دوره ای را می گذرانند و می روند. ما هنوز برای طرح برخی مسائل مشكل داریم مثلاً من در جلسه ای كه برای عده ای معلم صحبت می كردم متوجه شدم هنوز ظرفیت لازم وجود ندارد. كاندوم انگار كلمه ای است كه اسم آن را نباید گفت. در حالی كه الان دنیا با آنومی ایدز روبه رو است و دنیا تنها برایش یك دو راه پیدا كرده است، آموزش بهداشت و كاندوم. ما می توانیم به درستی از آن حرف بزنیم.»دكتر فروتن معتقد است: «ما همیشه روی نبایدها كار كردیم و چیزی به نام باید جایش نگذاشتیم. بالطبع جوان ما ممكن است نیاز طبیعی اش را ناسالم اشباع كند. پس به جای حل مشكلات به طور طبیعی آنها را ریشه یابی كنیم.»
• دانشگاه شاهد و تنها دانشگاه شاهد
متولی برگزاری كنگره مشكلات جنسی و خانواده ها مثل بار قبل تنها دانشگاه شاهد بود. دكتر جعفری دراین باره می گوید: «به تصور زدن اتهام هیچ كس دنبال این موضوعات نرفته و نمی رود. این یك موضوع حساس است و ممكن است برچسب هایی به افراد زده شود. همین باعث شد دانشگاه شاهد متولی برگزاری كنگره باشد. شاید اگر دانشگاه شاهد سراغ این موضوع نمی رفت هیچ كس تا ۲۰ سال دیگر هم این موضوع را مطرح نمی كرد. در حال حاضر در سطح بالا همه حمایت می كنند اما موضوع این است كه چگونه این موضوعات را به سطح جامعه ببریم تا گاردی ایجاد نشود و حساسیتی در مردم به وجود نیاید.»
--------------------
آيـا رابطه شما با دوست و يا همسـر خـود سـالـم و رشـد دهنده است؟ و يا آنكه رابطه اي يك سويه و مـخـرب؟ گـاه ما درگيري رابطه اي ميگرديم كه از سالم بودن آن آگـاهي نداشته و دائما احساس بدبختي و سردرگمي ميـكـنـيــم بي آنكه بدانيم علت، همان رابطه ناسالم مي باشد.
يك رابطه سالم داراي ويژگي هاي ذيل است:
يك رابطه سالم داراي ويژگي هاي ذيل است:
1- احساس خوشايندي نسبت به خود و يكديگر.
2- دوستي و رفاقت متقابل - تنها يك رابطه فيزيكي نميباشد.
3- رعايت حريم شخصي از سوي دو طرف.
4- پذيرش عقايد يكديگر.
5- نداشتن خواسته ها و تقاضاي غير معقول از همديگر.
6- داشتن سهم برابر از قدرت و كنترل در رابطه .
7- تمايل بمذاكره براي دستيابي به يك راه حل منصفانه در مشاجرات از سوي دو طرف.
8- پذيرفتن مسئوليت اعمال و تصميمات از سوي دو طرف.
9- داشتن احساس امنيت در هنگام بيان حقايق و رك گويي ها.
10- پذيرفتن يكديگر بدون قضاوت و عدم نياز به تغيير دادن يكديگر.
11- وجود آرامش و عدم تنش و خشم.
12- ايجاد رشد و پيشرفت به همراه لذت و شادابي.
زير توجه كنيد:
خود شناسي: مـهـم اسـت كـه پـيـش از آنـكـه عـاشـق شويد خودتان را كاملا شناخته باشيد. يك رابطه سالم زمان و فضاي لازم را در اختيار شما قرار خواهد داد تا به زندگي شخصي خودتـان ادامـه داده و آرزوها و عـلايـق خـود را همچنان دنبال كنيد. در ضمن از كنار يكديگر بودن لذت ميبريد.
حقوق خود را بشناسيد: يك رابـطه سـالم دربـرگيرنده احترام متقابل ميباشد. در هـر رابـطه اي شما حق داريد كه سهم برابري در اتخاذ تصميمات دارا باشيـد.
ديگر حقوق شما شامل:
1- عـقايـد خـود را بـيان كرده و از همسرتان بخواهيد آنها را محترم شمارد. ( حتي اگر با آنها موافق نباشد )
2- رابطه را به آهستگي و با ميل خودتان پيش ببريد.
3- محترم شمرده شدن عقايد و خواسته هاي جنسي شما.
4- نـيـازهـاي عـاطفي و جسماني شما و همسرتان رعايت شود. ( مورد سوء استفاده جنسي، جسماني و احساسي قرار نگيريد)
نشانه هاي هشدار دهنده
اساسا در يك رابـطـه نـاسـالـم يـكي از دو نـفر معتقدند كه رابطه را بايد تحت كنترل خود داشته باشد. شما ميتوانيد با يافتن نشانه هاي ذيل در فرد مقابل مـتوجـه آن گـرديد كه دچار يك رابطه نا سالم مي باشيد يا خير:
1- حسادت مي ورزد و رابطه شما با دوستان و خانواده تان را قطع ميكند.
2- معمولا جاي شما پاسخ ديگران را داده و يا تصميم ميگيرد.
3- امر و نهي ميكند.
4- قول ميدهد اما به آنها عمل نميكند.
5- نصيحت ميكند اما خودش به آنها عمل نميكند.
6- به شما از روي رياكاري ترحم و مهرباني ميكند.
براي دستيابي به يك رابطه سالم به 2 نكته 7- شما را در يك موقعيت "هميشه بازنده" قرار ميدهد.
8- انتقام جو، پرخاشگر و كينه جو بوده، رفتار باج خواهانه و تهديد آميزي دارد.
9- دائما در صدد تغيير دادن شما بوده و در صـورتي كه تمايلي به تغيير نداشته باشيـد، به شما حمله ور ميشود. اما در مقابل خود تمايلي به تغيير ندارد.
10- با شما بد رفتاري جسماني و كلامي مي كند.
11- در پذيرفتن اشتباهات خود ناتوان است.
12- از دادن پاسخ طفره رفته و يا غير مستقيم و كنايه آميز پاسخ ميدهد.
13- شما را مكررا تحقير كرده و بازي ميدهد.
14- از دستيابي شما به ضروريات و نـيـازهـايـتـان مـمـانـعـت مـي ورزد ( مـانند پول و يا تفريحات) .
-------------------------------------
رابطه جنسی چه اثری روی رابطه کلی زوج ها می تواند داشته باشد و برعکس:
رابطه جنسی در حالت کلی بين دو دسته از افراد صورت می گيرد: گروهی که صرفا می خواهند رابطه جنسی را تجربه کنند و کسانی که در يک رابطه عاطفی بر پايه احترام و علاقه دوجانبه هستند و می خواهند رابطه جنسی را به عنوان بخشی از اين رابطه تجربه کنند.
رابطه جنسی در حالت کلی بين دو دسته از افراد صورت می گيرد: گروهی که صرفا می خواهند رابطه جنسی را تجربه کنند و کسانی که در يک رابطه عاطفی بر پايه احترام و علاقه دوجانبه هستند و می خواهند رابطه جنسی را به عنوان بخشی از اين رابطه تجربه کنند.
ما در مورد گروه دوم صحبت می کنيم چون مشکلات جنسی را می توان در يک بستر عاطفی مورد بررسی قرار داد و حل کرد و هر دو طرف به دليل پايبندی که به يکديگر و رابطه مشترکشان دارند متعهد هستند که مشکل را بر طرف کنند.
در اين گروه معمولا دو نفر با هم آشنا می شوند، با هم وقت می گذرانند و تجربيات مشترک پيدا می کنند. اين ها باعث بوجود آمدن حس نزديکی و اعتماد بين طرفين می شود و طرفين به اين سمت کشيده می شوند که رابطه جنسی را هم به عنوان بخشی از رابطه شان با هم تجربه کنند. اما ممکن است در همان اول کار به مسائلی برخورد کنند. از جمله اينکه يکی از طرفين آمادگی لازم را نداشته باشد. يک نفر و يا هر دو طرف از برقراری ارتباط جنسی واهمه داشته باشند. تصورات نادرست و يا الگوهای غير واقعی در ذهنشان باشد. از بدن خود و يا شريک جنسی شان شناخت کافی نداشته باشند و ندانند که اصلا از کجا شروع کنند و غيره.
در فرهنگ ما(فارسی زبانان) و کشورهای همجوار اکثر افراد رابطه جنسی را پس از ازدواج تجربه می کنند (بخصوص خانم ها). در اين صورت ممکن است زوج با بستن قرارداد ازدواج فکر کنند که حتما در بار اول بايد رابطه جنسی را تمام و کمال تجربه کنند و خود اين مسئله فشار روانی خيلی شديدی را به طرفين وارد می کند.
بر اثر همين فشار روانی افراد نمی توانند رابطه را به درستی و با لذت برقرار کنند. اين مسئله خاطره بدی برايشان می شود (بخصوص برای خانمها) و ممکن است به توانايی جنسی خودشان شک کنند (بخصوص آقايان). همين موارد باعث می شود از رابطه جنسی زده بشوند و مشکلات ديگری در رابطه زناشوييشان از همين يک تجربه بوجود بيايد.
ترس از برقراری ارتباط جنسی برای همه وجود دارد اما با شدت های مختلف. ترس از اينکه بعد از مدت ها يک نفر ديگر می خواهد نقاط خصوصی بدنشان را ببيند و لمس کند. برای خانم ها ترس از اينکه کاری را می خواهند انجام بدهند که در تمام عمر از آن منع شده اند و حالا صرفا بخاطر صيغه عقد تمامی موانع بايد برداشته بشود و بدنشان را بايد در اختيار شخص ديگری قرار بدهند. برای آقايانی که برای بار اول اين رابطه را تجربه می کنند، ترس از اين وجود دارد که آيا می توانند به عنوان يک مرد سرافراز از اين امتحان بيرون بيايند و يا خير. به همين دليل اين رابطه بايد به مرور زمان و خيلی آهسته جلو برود.
برای افرادی که رابطه جنسی را پيش از ازدواج تجربه می کنند نگرانی های ديگری هم وجود دارد بخصوص برای خانم ها. ترس از ميان رفتن پرده بکارت، بارداری ناخواسته و غيره.
افرادی در رابطه جنسی شان موفق هستند که:
- شناخت خوبی از بدن خود و جنس مخالفشان دارند.
- اطلاعات لازم برای برقراری ارتباط جنسی صحيح را دارند.
- نحوه محافظت از خودشان را چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ جسمی می دانند.
- شناخت لازم از روحيه طرف مقابلشان را دارند که بتوانند با او به راحتی و بدون ترس از اينکه مورد قضاوت قرار بگيرند (به عنوان مثال سردمزاجی برای خانم ها و عدم داشتن مهارت های مردانه برای آقايان) احساساتشان را با هم در ميان بگذارند. بتوانند درخواست کنند که رابطه جنسی در شرايط ديگری و يا در وقت مناسب تری انجام بشود. با صحبت کردن، از يکديگر در مورد بدن يکديگرو اينکه چه کاری برايشان لذت بخش و يا ناخوشايند است ياد بگيرند.
- بهترين راهنما در مورد مسائل جنسی بخصوص در مورد کليات آن، منابع موثق آموزشی است. پس از آن شخص می تواند بنابر خواست و يا نياز خود و يا شريک جنسی اش جزئيات رابطه را شکل دهد. فيلم های پورنو و سايت های اينترنتی که به موسسه خاصی وابسته نيستند می توانند جزو گمراه کننده ترين منابع کسب اطلاعات در اين موارد باشند.
- شناخت خوبی از بدن خود و جنس مخالفشان دارند.
- اطلاعات لازم برای برقراری ارتباط جنسی صحيح را دارند.
- نحوه محافظت از خودشان را چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ جسمی می دانند.
- شناخت لازم از روحيه طرف مقابلشان را دارند که بتوانند با او به راحتی و بدون ترس از اينکه مورد قضاوت قرار بگيرند (به عنوان مثال سردمزاجی برای خانم ها و عدم داشتن مهارت های مردانه برای آقايان) احساساتشان را با هم در ميان بگذارند. بتوانند درخواست کنند که رابطه جنسی در شرايط ديگری و يا در وقت مناسب تری انجام بشود. با صحبت کردن، از يکديگر در مورد بدن يکديگرو اينکه چه کاری برايشان لذت بخش و يا ناخوشايند است ياد بگيرند.
- بهترين راهنما در مورد مسائل جنسی بخصوص در مورد کليات آن، منابع موثق آموزشی است. پس از آن شخص می تواند بنابر خواست و يا نياز خود و يا شريک جنسی اش جزئيات رابطه را شکل دهد. فيلم های پورنو و سايت های اينترنتی که به موسسه خاصی وابسته نيستند می توانند جزو گمراه کننده ترين منابع کسب اطلاعات در اين موارد باشند.
--------------
بیشتر مردان چه بخاطر بچه دار شدن و چه بخاطر لذت بردن از انزال، تمایل به افزایش مقدار اسپرم خود دارند. به نظر برخی زیاد بودن حجم مایع منی میتواند نشان دهنده سلامت جسمی باشد. صرف نظر از صحت و سقم این گفته، بدون شک افزایش حجم منی میتواند لذت ارگاسم را بیشتر و مدت آنرا طولانی تر نماید. بعلاوه افزایش تولید اسپرم در بیضه میتواند میل جنسی شما را هم بیشتر سازد.
شما امروز در این مقاله نکات سودمندی در مورد افزایش مایع منی خواهید آموخت.
1- ترک سیگار: سیگار علاوه بر تمام مضراتی که دارد، مقدار اسپرم شما را کاهش میدهد. گاهی مقدار اسپرم افراد سیگاری حدود 22 درصد کمتر از سایرین است.
2- لباس زیر راحت و گشاد بپوشید: علت اینکه بیضه ها درون کیسه ای خارج از بدن قرار دارند این است که باید دمای آنها چند درجه خنک تر از دمای بدن باشد. بهمین خاطر پوشیدن لباس زیر و شورت تنگ که بیضه ها را به بدن شما میچسباند کار مناسبی نیست. اگر بتوانید بهتر است شبها لخت بخوابید.
3- تغذیه مناسب داشته باشید: بدون شک بعضی از غذاها روی تولید مایع منی اثر دارند. غذاهایی که چربی کم و کربوئیدرات و پروتئین فراوان دارند بعلاوه سبزیجات وغلات موجب تقویت منی میشوند. ورزش به همراه تغذیه سالم، باعث تضمین سلامتی شما میشود.
4- سعی کنید بجای استمنا بیشتر سکس داشته باشید: هر چقدر تعداد دفعات انزال شما بیشتر باشد(مانند حالت جلق زدن هر روز) حجم و غلظت منی شما کمتر خواهد شد.
5- اجتناب از مصرف مشروبات الکلی: الکل به علت اثر روی کبد باعث افزایش سطح هورمون استروژن(هورمون زنانه) در بدن شده و کاهش میل جنسی و مقدار مایع منی را بدنبال دارد.
6- تمرین حرکات ورزشی کجل: هرچند این تمرینات اثری روی مقدار اسپرم ندارد، ولی به کمک آن میتوانید قدرت پرتاب منی خود را بیشتر کنید و لذت بیشتری از انزال ببرید.
7- ویتامین ها و مکملهای غذایی: ماری ژوانا و بعضی داروها موجب کاهش اسپرم میشوند. در مقابل مکمل های غذایی طبیعی هم هستند که تولید منی را بیشتر میکنند.مانند:
کارنیتین:در گوشت قرمز و شیر وجود دارد.
فولیک اسید:
آرژینین:در آجیل، کنجد، تخم مرغ و گوشت وجود دارد و تقویت کننده منی است.
ویتامین ایی و سلنیوم: این دو ماده نیز باعث افزایش تولید منی میشوند.
1- ترک سیگار: سیگار علاوه بر تمام مضراتی که دارد، مقدار اسپرم شما را کاهش میدهد. گاهی مقدار اسپرم افراد سیگاری حدود 22 درصد کمتر از سایرین است.
2- لباس زیر راحت و گشاد بپوشید: علت اینکه بیضه ها درون کیسه ای خارج از بدن قرار دارند این است که باید دمای آنها چند درجه خنک تر از دمای بدن باشد. بهمین خاطر پوشیدن لباس زیر و شورت تنگ که بیضه ها را به بدن شما میچسباند کار مناسبی نیست. اگر بتوانید بهتر است شبها لخت بخوابید.
3- تغذیه مناسب داشته باشید: بدون شک بعضی از غذاها روی تولید مایع منی اثر دارند. غذاهایی که چربی کم و کربوئیدرات و پروتئین فراوان دارند بعلاوه سبزیجات وغلات موجب تقویت منی میشوند. ورزش به همراه تغذیه سالم، باعث تضمین سلامتی شما میشود.
4- سعی کنید بجای استمنا بیشتر سکس داشته باشید: هر چقدر تعداد دفعات انزال شما بیشتر باشد(مانند حالت جلق زدن هر روز) حجم و غلظت منی شما کمتر خواهد شد.
5- اجتناب از مصرف مشروبات الکلی: الکل به علت اثر روی کبد باعث افزایش سطح هورمون استروژن(هورمون زنانه) در بدن شده و کاهش میل جنسی و مقدار مایع منی را بدنبال دارد.
6- تمرین حرکات ورزشی کجل: هرچند این تمرینات اثری روی مقدار اسپرم ندارد، ولی به کمک آن میتوانید قدرت پرتاب منی خود را بیشتر کنید و لذت بیشتری از انزال ببرید.
7- ویتامین ها و مکملهای غذایی: ماری ژوانا و بعضی داروها موجب کاهش اسپرم میشوند. در مقابل مکمل های غذایی طبیعی هم هستند که تولید منی را بیشتر میکنند.مانند:
کارنیتین:در گوشت قرمز و شیر وجود دارد.
فولیک اسید:
آرژینین:در آجیل، کنجد، تخم مرغ و گوشت وجود دارد و تقویت کننده منی است.
ویتامین ایی و سلنیوم: این دو ماده نیز باعث افزایش تولید منی میشوند.
---------------------
دانستن این نکته که زنها چقدر مردها را بخاطر ناموفق بودن و عدم رضایت کافی در سکس مقصرمیدانند، خیلی جالب است. اکنون بعد از تحقیق و بررسی بسیار و بحث و گفتگو با دوستان و همکلاسیها، حتی دوست دخترها! من میتوانم لیستی از فانتزی های شهوانی زنها و انتظارات آنها از مردها را به شما ارائه دهم:
1- توجه کامل به تمام بدن او: بسیاری از دخترها و زنها دوست دارند که مردشان به تمامی بدنشان توجه داشته باشد و فقط متوجه اندامهای جنسی نباشد. بعضی از اظهار نظرهای خانمها در این مورد از این قرار است:
« من میخواهم او سراسر بدن من ازمچ پا تا پشتم را ببوسد و لیس بزند»
« من دوست دارم مرد نواحی حساس دیگر بدنم غیر از واژن را هم تحریک کند»
اگرشما کمی وقت صرف نوازش داخل رانها یا بوسیدن دست او بکنید مفید است.بعلاوه او هم به همین روش شما را تحریک میکند و به این ترتیب هردو شما بعدا" از نزدیکی لذت بیشتری خواهید برد.
2- استفاده از لبها: زنها جملات تحریک کننده را خیلی دوست دارند. گفتن عبارتها و جملاتی مانند:«حالا کمی سمت راست را تحریک کن» یا «حالا بیا بالا» اووه و بله. زنها دوست دارند موقع سکس صدای حاکی از رضایتمندی شما را بشنوند تا مطمئن شوند آنچه را که برای شما انجام میدهند خوب است.
بعلاوه آنها دوست دارند موقع سکس شما با آنها صحبت کنید،آنها را ببوسید و پایین بروید و سکس دهانی انجام دهید، با انگشتتان آنها را تحریک کنید، و در موقع مناسب آلت خود را وارد واژن کنید. ولی بعد از انجام نزدیکی بازهم با لبهایتان مشغول آنها باشید!و باز هم کلمات محبت آمیز بگوئید و دوباره آنها راببوسید.
3- موقع سکس با آنها مانند یک فاحشه رفتارکنید!: بسیاری از خواسته ها و رویاهای سکسی خانمها هرگز تحقق نمی یابد.بعضی از آنها میگویند : دیگر از اینکه در اتاق خواب یک خانم محترم باشیم و با ما به نرمی رفتارکنند، خسته شده ایم!ما دوست داریم مردمان با ما خشن تر و حتی شایدگاهی سکس کند!
البته استنباط من این است که عده ای از خانمها دوست دارند در اتاق خواب قدری هرزگی جنسی ببینند تا بدون ملاحظه و تعارف بتوانند سکس کنند و از آن لذت ببرند. البته آنها از این نکته هم میترسند که مردشان با آنها در بیرون از اتاق خواب نیز همانطور رفتارکند!!
4- سخنان نیش دار و گزنده: بعضی از زنها دوستدار کلمات و سخنان نیش دار و گاهی حتی بی ادبانه ای هستند که در سایر مواقع از شنیدن آن شرمنده میشوند. در واقع آنها میخواهند مرد تعارف را کنار بگذارد و با آنها در مورد سکس، بی پرده سخن بگوید.
5- در رختخواب به آنها حمله کنید! : من با هر زنی که در این باره صحبت کردم خواستار هجوم و حمله به او بهنگام سکس بود.حتی بعضی از آنها از خشونت به هنگام سکس مانند: ضربه زدن، کشیدن موها احساس رضایتمندی میکردند.
البته منظور من این نیست که شما به خانه بروید و همسرخود را کتک بزنید!بلکه منظور این است که هنگام انجام عمل جنسی قدری نرمی و لطافت را کنار بگذارید و خشن تر با او سکس کنید.بدون شک هیچ زنی از اینکه شوهر پرخاشگری داشته باشد لذت نمیبرد.
منابع روادیو جوان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر